عظیمه السادات خاکباز

دانشیار

تاریخ به‌روزرسانی: 1403/10/01

عظیمه السادات خاکباز

علوم انسانی / علوم تربیتی

رساله های دکتری

  1. طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه‌درسی الکترونیکی برای پرورش مهارت‌های یادگیری خودرهیاب در دانشجویان پزشکی
    1402
    چکیده: پژوهش حاضر با هدف طراحی و سنجش اعتبار الگوی مطلوب برنامه‌درسی الکترونیکی برای پرورش مهارت‌های یادگیری خودرهیاب در دانشجویان پزشکی انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش‌های کاربردی و توسعه‌ای بود. انجام پژوهش براساس رویکرد پژوهش آمیخته طرح‌ریزی و از راهبرد طرح پژوهش اکتشافی متوالی بهره گرفته شد. در بخش کیفی پژوهش برای پاسخ به سوال اول تا پنجم از روش مرور سیستماتیک از نوع تلفیقی استفاده گردید. در بخش کمی پژوهش نیز که شامل(سوال ششم و هفتم) پژوهش می‌شود، از روش پیمایش از خبرگان و طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی(پنج سوال اول) شامل پژوهش‌ها و مطالعات انجام شده مرتبط در بازه زمانی 1391 تا 1401 برای پژوهش‌های داخلی و 2013 تا 2023 به زبان انگلیسی برای پژوهش‌های خارجی می‌باشد. جهت مشخص کردن پژوهش‌ها، در پایگا‌های اطلاعاتی داخلی مانند پایگاه مجلات تخصصی نور(نورمگز)، بانک اطلاعات نشریات کشور(مگیران)، مرجع دانش (سیویلیکا)، پایگاه گنج، و موتور جستجوی علمی فارسی‌(علم نت) و پایگاه‌های خارجیIJET ، وGoogle scholar ،Eric ،Scopus ،Science direct جستجوی نظام‌مند با استفاده از ترکیب کلمات کلیدی مرتبط با موضوع مورد مطالعه صورت گرفت و پس از بررسی نهایی متن کامل پژوهش‌ها در نهایت تعداد 28، 36، 30 و 54 پژوهش در رابطه با سوالات پژوهش واجد شرایط تحلیل شدند. در بخش کمی جامعه آماری برای سوال پنجم، متخصصین برنامه درسی، یادگیری الکترونیکی و مهارت خودرهیابی بودند که شرط انتخاب آنان تمایل به شرکت در پژوهش و دارا بودن حداقل دو مقاله علمی، کتاب یا دو مقاله کنفرانسی در این حوزه بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. همچنین جامعه پژوهش برای مرحله اعتباریابی به شیوه طراحی و اجرای دوره آموزشی(سوال هفتم) نیز شامل کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد واحد همدان بودند که با استفاده از نمونه‌گیری در دسترس90 نفر از آنان انتخاب و از میان آنان 30 نفر در گروه کنترل، 30 نفر دیگر در گروه آزمایش 1 و 30 نفر دیگر نیز در گروه آزمایش2 بصورت تصادفی جای گرفتند که به گروه آزمایش اول به صورت مستقل 16 جلسه عناصر برنامه درسی خودرهیابی(اهداف، محتوا، روش، فعالیت‌های یادگیری و ...) ارائه شد همچنین گروه آزمایش دوم نیز در قالب درس تلفیقی مهارت خودرهیابی در درس روش تحقیق تحت آموزش 16 جلسه‌ای موردنظر قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. جمع‌آوری داده‌های کیفی از طریق بررسی اسناد و داده‌های کمی با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته انجام گرفت که ابزار بخش کیفی پژوهش اسناد مرتبط با پژوهش بود و جهت جمع‌آوری داده‌های کمی نیز از پرسشنامه هشت مولفه‌ای«خودرهیابی دانشجویان پزشکی در برنامه‌های درسی الکترونیکی» و پرسشنامه«تعیین اعتبار الگوی برنامه درسی الکترونیکی پرورش مهارت یادگیری خودرهیابی از متخصصین» استفاده شد. برای اطمینان از روایی و پایایی داده‌های کیفی از بررسی چهار معیار ارائه شده توسط گوبا و لینکلن (2000) یعنی اعتبار، انتقال‌پذیری، اطمینان‌پذیری و تاییدپذیری استفاده شد. برای بررسی روایی و پایایی بخش کمی پژوهش نیز از روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن در هر مولفه مولفه بیشتر از 70/0 به دست آمده که نشان دهنده پایایی مطلوب است. در ادامه جهت تحلیل داده‌ها در بخش کیفی از روش کدگذاری تحلیل مضمون استفاده و در مرحله ششم و هفتم پژوهش که به شیوه کمّی انجام گرفته جهت تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی مانند؛ CVR و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. یافته‌های به دست آمده از سوال اول نشان داد براساس نوع نگاه معرفت شناختی که در هریک از مفاهیم 81 گانه احصائی از مضمون‌های باز حاکم است می‌توان آنها را در 6 مبنای معرفت شناختی رئالیسم، گزیستانسیالیسم، نسبیت گرایی، ارتباط گرایی، هستی شناسی و عملگرایی تقسیم نمود که براساس فرایند کدگذاری انتخابی، مفاهیم معرفت شناختی پرورش مهارت‌های یادگیری خودرهیابی در برنامه درسی الکترونیکی براساس ماهیت معرفت به سه مقوله‌های اصلی؛ اثبات گرایی، تعبیری و تفسیری و انتقادی و رهایی بخش طبقه‌بندی گردید. در مورد سوال دوم یافته‌ها نشان داد که نظریه‌های حمایت کننده از برنامه‌های درسی الکترونیکی برای پرورش مهارت خودرهیابی را می‌توان براساس آموزه‌های آن‌ها و تمرکز و تاکیدی که روی موضوعات مختلف دارند در سه طبقه اصلی نظریات زمینه محور، اجتماع‌محور و فرد محور طبقه بندی کرد. نظریات زمینه‌محور به تحلیل مفاهیم بنیادی و واکاوی زمینه یادگیری می‌پردازند. نظریات اجتماع‌محور با تمرکز بر فعالیت‌های گروهی به بررسی ویژگی‌های و پیامدهای گروه‌ها در فضا‌های االکترونیکی مانند شبکه‌های اجتماعی و ... مبادرت می‌ورزند و نظریات فرد محور برخلاف نظریات اجتماع‌محور، محوریت اصلی آن‌ها فرد است و به بررسی انگیزه‌ها، دل بستگی‌ها و شخصیت فرد می‌پردازند. سوال سوم نیز تصریح نمود تفسیر مفاهیم پایه‌ای عناصر برنامه درسی الکترونیکی به مفاهیم سازمان دهنده و فراگیر، مبین آن است که ویژگی‌های عناصر برنامه درسی الکترونیکی برای پرورش مهارت‌ یادگیری خودرهیاب در دانشجویان شامل 80 مفهوم پایه‌ای، 8 مفهوم سازمان دهنده و 1 مفهوم فراگیر می-باشد که در فصل چهارم به تفصیل ارائه شده است. نتایج به دست آمده از سوال چهارم نیز براساس فرایند کدگذاری انتخابی ابزارهای الکترونیکی نشان می‌دهد که می‌توان ابزارهای موردنظر را براساس ماهیت رسانه‌ای به چهار مقوله اصلی؛ ابزارهای ابزارهای جستجوی منابع، ابزارهای ارتباط و مشارکت، ابزارهای مدیریت و ارائه محتوا و موک‌ها طبقه‌بندی نمود. یافته به دست آمده از سوال ششم و هفتم نیز نشان داد اعتبار کلی الگوی برنامه درسی حاضر از نگاه متخصصین از اعتبار لازم 77/0برخوردار است. همچنین نتایج تحلیل کووارانس و آزمون تعقیبی بن فرونی نیز نشان داد استفاده از برنامه آموزشی تدوین شده، بر اساس طرح آموزش مستقل خودرهیابی و گروه طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق بر افزایش نمرات خودرهیابی در مرحله پس آزمون تاثیر دارد‌(001/0=Sig). همانگونه که مجذور اتا نشان داد طرح آموزش مستقل خودرهیابی و گروه طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق موجب 1/90 درصد تغییرات خودرهیابی شده‌اند. در نهایت یافته آزمون تعقیبی نیز روشن ساخت در متغیر خودرهیابی بین گروه طرح آموزش مستقل خودرهیابی و گروه طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق تفاوت معنادار است (01/0>p) بدین صورت که طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق نسبت به طرح آموزش مستقل خودرهیابی بر میزان مهارت خودرهیابی دانشجویان موثرتر بوده است.
  2. طراحی الگوی برنامه درسی برای تحقق رسالت دانشگاه نسل چهارم با تاکید بر علوم انسانی
    1402
    این پژوهش با هدف ارائه الگوی برنامه درسی برای تحقق رسالت دانشگاه نسل چهارم با تاکید بر علوم انسانی با استفاده از طرح ترکیبی اکتشافی متوالی ـ مدل ابزارسازی انجام شد. در این رویکرد اولویت با بخش کیفی می باشد، که در آن ابتدا داده-های کیفی و سپس داده های کمی جمع آوری می شوند. برای تعیین مولفه های مسئولیت پذیر اجتماعی دانشگاه از دو روش سندکاوی و روش کیفی پایه استفاده گردید. میدان پژوهش 27 نفر از اساتید علوم انسانی، فعال و دارای تالیف در زمینه دانشگاه مسئولیت پذیر اجتماعی و منابع، اسناد و پژوهش های ملی و بین المللی انجام شده مرتبط با دانشگاه مسئولیت پذیر اجتماعی بوده است، از میان اسناد و مدارک بر حسب بیشترین ارتباط 34 سند و از میان متخصصان به شیوه ملاکی 15 نفر به عنوان مشارکت کننده انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش اول فیش برداری، در بخش دوم مصاحبه نیمه-ساختاریافته بود. جهت تجزیه و تحلیل اسناد و مصاحبه صورت گرفته از روش تحلیل مضمون استفاده گردید و اعتبار داده های از طریق چند سویه سازی، بازبینی اعضاء و ممیزخارجی تعیین گردید. برای تعیین اعتبار مولفه ها از روش CVR استفاده و در نتیجه توافق 76/0 حاصل شد، که نشان از اعتبار مولفه ها دارد. نتایج نشان داد مولفه های مسئولیت پذیر اجتماعی دانشگاه شامل، امکان استفاده جامعه محلی از امکانات دانشگاه و ارائه خدمات رفاهی به آن ها، توجه به مسائل افراد آسیب پذیر اجتماعی، تعامل بین دانشگاه و نهادهای مدنی و سازمان های غیر دولتی در حوزه نیازهای اجتماعی، توسعه اقتصاد محلی، سرمایه گذاری، درگیری، مشارکت و ایده پردازی در فضای کسب و کار، تنوع بخشی به منابع درآمدی دانشگاه، اهتمام به مسائل محیط زیست، اهتمام در تحقق دانشگاه سبز، تقویت هویت اسلامی ـ ایرانی، پذیریش و احترام به اصل چند فرهنگی، تاکید بر آموزش زمینه محور، تاکید بر یادگیری مادام العمر، تاکید بر آموزش بدون مرز، تاکید بر آموزش شهروندی، تاکید بر آموزش تفکر انتقادی، تاکید بر آموزش کارآفرینی، تاکید بر استفاده از فناوری های نوین آموزشی، تاکید بر آموزش میان رشته-ای، تاکید برسازمان یادگیرنده، برخوردار از اساتید آگاه به مسائل اجتماعی، پیوند تحقیقات دانشگاهی با مسائل جهان واقعی، اهتمام به رعایت اصول اخلاق در پژوهش، انجام تحقیقات میان رشته ای، تاکید بر ترویج و توزیع علم، برخورداری از جو و ف

پایان‌نامه‌های کارشناسی‌ارشد

  1. بررسی فرایند انجام پایان‌نامه به‌صورت مجازی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد و استادان راهنما در رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا
    1402
    چکیده این پژوهش باهدف بررسی تجربه زیسته دانشجویان کارشناسی ارشد و اساتید دانشگاه بوعلی‌سینا از انجام پایان‌نامه به‌صورت مجازی انجام شد. روش کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه پژوهش شامل دانشجویان کارشناسی ارشد رشته برنامه‌ریزی درسی، تکنولوژی آموزشی، مدیریت آموزشی و فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی1400-1399 1398،-1399 و اساتید راهنما بود که سرپرستی پایان‌نامه کارشناسی ارشد در آموزش مجازی را بر عهده داشتند. از نمونهگیری هدفمند، ملاکی و در دسترس برای انتخاب نمونه‌های پژوهش استفاده شد، که درنهایت 11 دانشجو و 7 استاد راهنما در پژوهش شرکت داشتند. جهت گردآوری داده‌های پژوهش از مصاحبه‌های عمیق نیمه‌ساختاریافته استفاده شد. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها، از روش تحلیل کلایزی استفاده شد. به‌طورکلی4 مولفه ، انتخاب استاد راهنما به‌صورت مجازی؛ تدوین پروپوزال به‌صورت مجازی؛ تدوین پایان‌نامه به‌صورت مجازی و دفاع به‌صورت مجازی برای هر دو گروه دانشجویان و اساتید وجود داشت و نتایج تجزیه‌وتحلیل منجر به استخراج مقوله ها شد. بر اساس یافته‌های پژوهش مولفه انتخاب استاد راهنما شامل مقوله‌های «سابقه تحصیل در دانشگاه مذکور و شناخت قبلی از اساتید، شناخت اساتید در کلاس‌های آنلاین و آفلاین، مشورت با سایر دانشجویان و اساتید و عدم تاثیر فضای مجازی در انتخاب استاد راهنما بودند». مولفه تدوین پروپوزال به‌صورت مجازی شامل مقوله‌های منفی «تاخیر استاد راهنما در پاسخگویی، عدم شناخت استاد و دانشجو از یکدیگر، طولانی شدن تدوین پروپوزال در آموزش مجازی، عدم تشکیل اجتماع یادگیری در فضای مجازی، مشکلات سواد پژوهشی دانشجویان در آموزش مجازی، عدم ایجاد ذهنیت درست پژوهشی به دلیل عدم شرکت در جلسات دفاع، عدم امکان برای ارزیابی مستمر دانشجو و مقوله‌های مثبت «ارتقای سواد اطلاعاتی در آموزش مجازی، ایجاد فرصت برای تعامل انفرادی در فضای مجازی» بود. مولفه تدوین پایان‌نامه به‌صورت مجازی شامل مقوله‌های مثبت «استفاده بیشتر از فضای مجازی در نگارش پایان‌نامه، مدت‌زمان بیشتر برای پاسخگویی در آموزش مجازی، ارتقای سواد اطلاعاتی در آموزش مجازی، تاثیر استاد در پیگیری دانشجو و منفی «تعامل موثرتر در آموزش حضوری، عدم تشکیل اجتماع یادگیری در فضای مجازی، مشکلات سواد پژوهشی دانشجویان در آموزش مجازی، طولانی شدن تدوین پایان‌نامه در آموزش مجازی، نداشتن دغدغه پایان‌نامه نویسی در آموزش مجازی و عدم اولویت‌دهی به پایان‌نامه» بود. مولفه دفاع به‌صورت مجازی شامل مقوله‌های مثبت «ارائه خوب و بدون استرس مطالب در دفاع مجازی، مدیریت بهتر جلسه دفاع مجازی، نقش استاد در پیگیری پایان‌نامه، استرس کمتر در دفاع مجازی و کاهش هزینه در دفاع مجازی» و مقوله‌های منفی «عدم اعتماد دانشجو به داور در توجه به ارائه مجازی، فرمالیته بودن دفاع مجازی، دشواری هماهنگی جلسات دفاع، نداشتن دغدغه پایان‌نامه نویسی در آموزش مجازی و عدم اولویت‌دهی به پایان‌نامه، تعامل کمتر در دفاع مجازی، آماده نبودن زیرساخت‌ها در دفاع مجازی، لذت‌بخش بودن دفاع حضوری نسبت به مجازی، استرس به دلیل نبود زیرساخت فنی و قطعی اینترنت، واقعی‌تر بودن دفاع حضوری» بودند درمجموع می‌توان نتیجه گرفت که انتخاب استاد راهنما و جلسه دفاع به شکل مجازی چالش‌های بسیاری ایجاد می‌کند ولی در خصوص تدوین پروپوزال و پایان‌نامه بهتر می‌توان از قابلیت‌های فضای مجازی استفاده کرد. لذا ترکیب آموزش حضوری و مجازی در انجام پایان‌نامه کارشناسی ارشد موثرتر است.
  2. بررسی تجربه زیسته اخلاق در آموزش الکترونیکی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا
    1401
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه بررسی تجربه زیسته اخلاق آموزش الکترونیکی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. نمونه گیری هدفمند از ترکیب دو روش ملاک محور و در دسترس با قاعده اشباع نظری انجام شد. در این پژوهش دیدگاه های 25 نفر از دانشجویان ورودی های سال 1397، 1398 و 1399 کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی( کلیه گرایش ها) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و سوالات پژوهش بر مینای نظامنامه اخلاق در آموزش در چهار بعد یاددهندگان، یادگیرندگان، تکنولوژی و دانشگاه طرح گردید. داده ها به روش کدگذاری و مقوله بندی با استفاده از نرم افزار مکس کیودا(12) تحلیل شد. یافته های پژوهش با روش با معیارهای پژوهش کیفی نظیر توصیف دقیق و عینی فرایند پژوهش، استفاده از تکنیک کنترل اعضا جهت چک کردن یافته های پژوهش توسط مشارکت کنندگان، سه سوسازی یافته ها به منظور به کارگیری منابع گوناگون داده ای اعتبار بخشی شدند. با تجزیه و تحلیل یافته ها؛ 23 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی در بعد یاددهندگان، 7 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی در بعد یادگیرندگان، 4 مقوله فرعی و 1 مقوله اصلی در بعد تکنولوژی، 25 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی در بعد دانشگاه بدست آمد. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد اساتیدی که در حوزه تکنولوژی فعالیت تخصص و مهارت بیشتری دارند نگرش مثبتی به آموزش الکترونیکی داشته و این نگرش طبعا بر دانشجویان تاثیر مستقیمی داشته و دانشجویان با مهارت های تکنولوژی دیدگاه مثبتی به آموزش مجازی دارند. اساتیدی که رویکرد فرایندمحور در آموزش و یادگیری دارند در آموزش مجازی موفق ترند. مهم ترین نکته در آموزش مجازی بحث تعامل است؛ تعاملات عاطفی اساتید با دانشجویان(در چارچوب و رسمی)و درک مشکلات دانشجویان در راستای این موضوع، فراهم کردن زمینه تعاملات اجتماعی در کلاس و توجه به گسترش تعاملات شناختی نقش مهمی در پیشبرد اهداف آموزشی داشته و اساتید با این رویکرد در فرایند یادگیری ـ یاددهی در آموزش الکترونیکی موفق ترند. در آخر نتایج کلی نشان می دهد با توجه به این که در ابتدای شروع آموزش مجازی در پی شیوع کرونا دانشگاه ها و مراکز آموزشی(سال 1398) بدون آمادگی به آموزش مجازی روی آورده اند و با گذشت زمان این چالش ها رفع گردیده نگرش دانشجویان( ورودی های 98 و 99
  3. بررسی عوامل موثر بر کیفیت برنامه درسی اجر اشده ریاضی مدرسه تلویزیونی از دیدگاه معلمان و دانش آموزان دوره متوسطه اول شهر همدان
    1401
    با شیوع بیماری کوید-19، وزارت آموزش و پرورش برای تداوم آموزش‌های رسمی، معلمان و دانش آموزان را به استفاده از رسانه‌‌های آموزشی، از جمله مدرسه تلویزیونی ملزم ساخت. این مطالعه به منظور بررسی عوامل موثر بر کیفیت برنامه درسی اجرا شده ریاضی مدرسه تلویزیونی از دیدگاه معلمان و دانش آموزان دوره متوسطه اولشهر همدان انجام شده است. روش انجام پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش توصیفی و از نوع تحقیقات پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلمان ریاضی و دانش آموزان دوره متوسطه اولشهر همدان(ناحیه 1و2) در سال تحصیلی 1402-1401 می‌باشد که تعداد معلمان 200 نفر و تعداد دانش آموزان دوره اول متوسطه(ناحیه 1و2) 26800 نفر بوده است. حجم نمونه آماری معلمان طبق جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان 132 نفر معلم (19 زن و 38 مرد در ناحیه 1) و (28 زن و 47 مرد در ناحیه 2)و تعداد دانش آموزان478 نفرمی باشندکه(186 دانش آموز در ناحیه 1 و 292 دانش آموز در ناحیه 2)از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شده‌اند. ابزارهای اصلی جهت جمع‌آوری اطلاعات یک پرسشنامه محقق ساخته ‌ای است که دو دسته عوامل فنی و محتوایی را مورد ارزیابی قرار داد. 119 معلم و 455 نفر دانش آموز از تلویزیون آموزشی استفاده می‌کردند.روایی محتوایی پرسشنامه هابااستفاده از نظرات پنج نفر از افراد صاحب نظرمورد بررسی وتایید قرار گرفت وپایایی آن نیز بااستفاده از محاسبه‌ی ضریب آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی فراوانی، درصد، نمودار، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شده، جهت بررسی شرط نرمال بودن داده‌ها از آزمون آماری کلموگراف اسمیرونف استفاده و جهت بررسی هر یک از سوال‌های تحقیق از آزمون t تک گروهی و t گروههای مستقل و آزمون رتبه‌ای فریدمن استفاده شده است نتایج نشان داد از دیدگاه معلمان ودانش آموزان رتبه های هریک از عوامل فنی(صدا، نور، تصویر) و محتوایی(انتخاب محتوا، سازماندهی محتوا، ارائه محتوا)، موثر برکیفیت برنامه‌درسی اجرا شده ریاضی از مدرسه تلویزیونی مورد مقایسه قرار گرفت که‌تفاوت معناداری بین عوامل فنی و محتوایی وجود دارد. بین دیدگاه معلمان دو ناحیه یک و دو شهر همدان و دانش آموزان دختر و پسر نسبت به تاثیر عوامل فنی و محتوایی بر برنامه اجرایی درس ریاضی تفاوت معناداری وجود ندارد. دانش آموزان ناحیه دو نسبت به دانش آموزان ناحیه یک، دانش آموزان پسر نسبت به دانش آموزان دختر و دانش آموزان پایه هشتم نسبت به دانش آموزان پایه نهم، دید مثبت تری نسبت به تاثیر عوامل محتوایی موثر بر کیفیت اجرای برنامه درسی ریاضی دارند.
  4. مطالعه پدیدارشناختی عدالت آموزشی در محیط یادگیری مجازی از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا
    1401
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیدارشناختی عدالت آموزشی در محیط یادگیری مجازی در دوره کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی انجام شد. نمونه گیری هدفمند از ترکیب دو روش ملاک محور و در دسترس با قاعده اشباع نظری انجام شد و 31 نفر از دانشجویان ورودی سال های 1397، 1398 و 1399 کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی در دانشگاه بوعلی سینا موردبررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود و سوالات آن بر مبنای سه بعد عدالت آموزشی شامل (عدالت توزیعی، رویه ای و مراوده ای) طرح شد. داده ها به روش کدگذاری و مقوله بندی با استفاده از نسخه ی 10 نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد. یافته های پژوهش با معیارهای پژوهش کیفی نظیر توصیف دقیق و عینی فرآیند پژوهش و مقولات، درگیری طولانی مدت با میدان و چک کردن یافته ها توسط مشارکت کنندگان در پژوهش، اعتباربخشی شدند. یافته ها نشان داد دانشجویان در هر یک از بعد های عدالت آموزشی تجربه شده با مقوله های مختلفی روبرو بودند. در بعد عدالت توزیعی مقوله های سطوح برنامه درسی در توزیع منابع آموزشی، محتوای درسی، فاصله برنامه ریزی تا اجرا، ارزشیابی، وظایف و دشواری تکالیف درسی، یادگیری دانش و مهارت های لازم، زیرساخت های آموزش مجازی، سواد رایانه ای و تسهیلات به دست آمد. در بعد عدالت رویه ای مقوله های ارزشیابی اساتید و عدالت در ارائه خدمات آموزش مجازی شناسایی شد. در بعد عدالت مراوده ای مقولات سطح تعاملی در بعد رفتار، مشکلات فنی دانشجویان و محرک های محیطی-کلاسی شناسایی شد. براساس یافته ها آموزش مجازی توانسته است تا حدی بر توزیع عادلانه فرصت های آموزشی در مقاطع تکمیلی اثر بگذارد. تضمین موفقیت در آموزش مجازی مستلزم داشتن زیرساخت ها و مهارت های ارتباطی عالی و طراحی دقیق و برنامه ریزی و مشارکت فعال فراگیران و اساتید و نظارت بر تولید محتوای کاربردی تر برای دانشجویان و انعطاف پذیری در زمان برگزاری کلاس هاست.
  5. بررسی ویژگیهای عناصر برنامه درسی شاد در دوره ابتدایی از دیدگاه نل نادینگنز
    1400
    یکی از نیاز های مهم و ضروری دانش آموزان در دوره ابتدایی نیاز به شادی است که باعث رشد در بعد جسمانی، شناختی، عاطفی، اخلاقی و معنوی می شود. هم چنین باعث شکوفایی استعداد دانش آموزان و انرژی آنان را دو چندان می کند و موفقیت تحصیلی آن ها آسان تر تحقق می یابد. از سویی دیگر شادی در برنامه درسی ایران جایگاه خاصی ندارد و توسعه آن مورد توجه قرار نگرفته است. یکی از صاحبنظران تعلیم و تربیت که به شادی اهمیت داده و آن را جزء هدف اصلی آموزش و پرورش و زندگی انسان دانسته نل نادینگز می باشد. نادینگز استدلال می کند که شادی کودکان باید هدف اصلی تحصیل آن ها باشد . به نظر نادینگز دست یافتن به شادی در اندیشۀ برنامه ریزان تعلیم و تربیت هدفی غایب است. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر مفهوم پردازی برنامه درسی شاد در دوره ابتدایی از دید گاه نل نادینگز می باشد. این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی از نوع مطالعه تحلیلی- اسنادی انجام شده است. میدان پژوهش کلیه منابع دست اول و دست دوم بود که به اندیشه نادینگز پرداخته بودند. نمونه گیری به روش هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری از منابع در دسترس انجام شد و در نهایت 11 کتاب و 20 مقاله از منابع دست اول و 3 کتاب و 24 مقاله از منابع دست دوم به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است در بعد اهداف برنامه درسی شاد، سه مقوله شامل ماهیت اهداف ، محتوای اهداف و تصمیم گیری در انتخاب هدف شناسایی شد. محتوای برنامه درسی شاد شامل چهار مقوله ماهیت محتوا ، انتخاب محتوا ، مواد و موضوعات محتوا و انسجام محتوا بود. روش تدریس برنامه درسی شاد شامل دو مقوله ماهیت تدریس و روش آموزش موضوعات و ارزشیابی برنامه درسی شاد نیز شامل دو مقوله ماهیت ارزشیابی و روش ارزشیابی بود. برای هر کدام از مقولات نیز زیرمقوله هایی شناسایی شد که در مجموع 108 زیر مقوله بود.
  6. بررسی تجربه زیسته دانش آموزان پایه دهم از هدایت تحصیلی
    1400
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته دانشآموزان پایه دهم از فرآیند هدایت تحصیلی صورت گرفته است . این پژوهش با رویکرد مطالعه موردی انجام گرفته است. مورد مطالعه پژوهش حاضر، یک دبیرستان متوسطه در شهر سنندج است که در آن اوالً امکان دسترسی به دانش آموزان پایه دهم دست کم سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی فراهم شود و ثانیاً مدرسه مشتمل بر دو دوره اول و دوم متوسطه باشد. علت خاصیت اول دسترسی به نمونه با حداکثر تنوع رشته ای است و خاصیت دوم این امکان را می دهد تا محقق عالوه بر دسترسی به دانش آموزان پایه دهم، به معلمان دوره اول متوسطه، مشاور و مدیر نیز دسترسی داشته باشد . از بین دانشآموزان مدرسه 15 نفر از دانش- آموزان پایه دهم باروش نمونه گیری هدفمند و 5 نفر از کادر آموزشی مدرسه شامل مشاور و دبیران دروس تاثیرگذار بر هدایت تحصیلی دانشآموزان ) دبیر ادبیات ، ریاضی ، علوم ، کار و فناوری ( مورد نمونهگیری قرار گرفتند . نمونه گیری نیز تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفته است . ابزار جمعآوری اطالعات مصاحبههای نیمه ساختار یافته با دانشآموزان بوده است اما از نظرات دبیران دروس تاثیر گذار و مشاور نیز بهره گرفته شده است . تجزیه و تحلیل دادهها به روش کدگذاری و مقوله بندی انجام شده است . نتایج نشان داد که به طور کلی دانشآموزان ودبیران و مشاور معتقدند که از بین 6 معیار تاثیرگذار بر هدایت تحصیلی نمره و عملکرد تحصیلی دانشآموزان بیشترین تاثیر را دارا میباشد و معتقدند این اعمال نمرات و عملکرد تحصیلی در هدایت تحصیلی کار عادالنه و مناسبی نیست چون نمره تمامی استعداد وتواناییهای دانشآموزان را نشان نمیدهد اما گروه دیگری از دانشآموزان ومعلمان که تعداد اندکی را شامل میشود معتقد بودند که این اعمال نمره و عملکرد تحصیلی شناخت کافی از دانشآموز برای هدایت تحصیلی را فراهم میکند و کار عادالنهای است . آزمونهای مشاورهای به دلیل اینکه سواالت طوالنی ، کسل کننده ، زیاد و تکراری ، مبهم و نامرتبط هستند و استعداد و عالقه دانشآموزان را تشخیص نمیدهد تاثیر بسیار اندکی بر هدایت تحصیلی داشته و کار بیفایدهای بنظر میرسد . والدین دانشآموزان نیز در هدایت تحصیلی فرزندان بیشتر به شرایط اقتصادی و بازارکار آینده رشتههای تحصیلی و چشم و هم چشمی با آشنایان توجه میکنند و نظرات خود را به فرزندانشان تحمیل میکنند . نکته جالب این است که اگرچه دانش
  7. بررسی چگونگی مواجهه معلمان دوره ابتدایی با رویکرد تلفیقی در کتابهای درسی مطالعات اجتماعی
    1400
    پژوهش حاضر با هدف بررسی نحوه مواجهه معلمان دوره ی ابتدایی با رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی انجام شده است. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از معلمان دوره آموزش ابتدایی شهرستان فامنین در سال تحصیلی 1400_99 بودند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. داده های این پژوهش به روش کدگذاری و مقوله بندی در سه سطح آگاهی، نگرش و رفتار تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در مواجهه با رویکرد تلفیقی در کتاب درسی مطالعات اجتماعی معلمان 4 گروه هستند: گروه اول معلمانی که کاملاً از تغییر برنامه درسی مطالعات و استفاده از رویکرد تلفیقی در آن آگاه هستند، از آن استقبال می کنند و به درستی اجرا می کنند، گروه دوم آگاهی نسبی از تغییر داشته، از آن استقبال می کنند و آن را تا حدودی نزدیک به انتظار تدریس می کنند، گروه سوم از ماهیت تغییر آگاه نیستند، اما از آن استقبال می کنند و آن را تا حدودی نزدیک به انتظار تدریس می کنند و گروه چهارم از ماهیت تغییر آگاه نیستند، از آن استقبال نمی کنند ولی آن را تا حدودی نزدیک به انتظار تدریس می کنند و درواقع به سختی با آن کار می کنند. تعداد زیادی از معلمان از تغییراستقبال کرده و معتقدند فرایند یاددهی_یادگیری با کتاب درسی جدید ساده تر و ماندگارتر است، کتاب درسی جدید بیشتر با زندگی دانش آموزان ارتباط دارد و علاقه دانش آموزان به این نوع برنامه درسی بیشتر است. تعداد کمی هم که از تغییر استقبال نکردند، آن را عامل سردرگمی معلم دانسته و تدریس به سبک قدیمی را ترجیج می دادند.
  8. مطالعه برنامه درسی تجربه شده دانشجویان بین الملل تحصیلات تکمیلی در دانشگاه بوعلی سینا
    1399
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه دانشجویان بین الملل تحصیلات تکمیلی از برنامه درسی در دانشگاه بوعلی سینا صورت گرفته است. این پژوهش با روش پدیدار شناسی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش، دانشجویان بین الملل تحصیلات تکمیلی دانشگاه بوعلی سینا در نیمسال تحصیلی 96-95 و 97-96 بودند که تعداد 13 نفر از آنان از طریق نمونه گیری بنا به فرصت پیش آمده نمونه گیری شدند. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات دراین پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. تحلیل داده های حاصل از مشاهده و مصاحبه در این پژوهش با استفاده از روش کد گذاری و مقوله بندی براساس سه سطح برنامه درسی تجربه شده(نهفته، موردانتظار و تعاملی) انجام گردید. یافته ها حاکی از آن بودکه دانشجویان در هر یک از سطوح با تجارب متفاوتی مواجه اند که عبارتنداز: 1-برنامه درسی نهفته: دراین سطح به بررسی دو مقوله پرداخته شده است. مقوله اول تجربیات دانشجویان از نظام آموزش کشور خود می باشد. دراین بین دانشجویان کشور افغانستان، زیمباوه، عراق و سوریه تجارب متفاوتی را بیان کردند که برخی از آن ها شبیه و برخی متفاوت از نظام آموزشی ایران است. مقوله دوم نیز دلایل انتخاب کشورایران است که ازآن جمله می توان به این موارد اشاره کرد: علاقه خود نسبت به ایران، کسب تجربه و بالا بودن هزینه تحصیل، مستقل شدن و دستیابی به پیشرفت، تصمیمات و اهداف، علاقه به ادامه تحصیل درکشوردیگر، عدم تمایل به پشت کنکور، نزدیکی به محل کار درکشور خود، عدم قبولی در کشورهای همسایه، براساس رشته و سازمان بورسیه کننده و همچنین بدلیل نیاز به مهارت بالا در زبان انگلیسی. 2-برنامه درسی مورد انتظار: برخی از دانشجویان انتظارتشابه نظام آموزشی کشور خود با ایران را داشتند. عده ای نیز تصور بالا بودن کیفیت نظام آموزشی از ایران را داشتند. برخی هم احتمال برخی از خطرات می دادند مانند ترس از برخورد ایرانی ها با دانشجویان یا خطرات ناشی از محیط حرفه ای که برای دانشجویان پیش بیاید. بعضی ازآنان نیز انتظار داشتند با اساتید مسلطی برخورد کنند. این در حالی بود که عده ای از دانشجویان نیز بدون تصور خاصی از نظام آموزشی به ایران آمده بودند. 3-برنامه درسی تعاملی: دراین سطح برخی از دانشجویان به محیط کلاس درس (اختصاص محیطی جدا از دانشجویان ایرانی) اشاره داشتند. اکثر دانشجویان به موضوع زبان اشاره داشتند و آن ر
  9. بررسی مبحث احتمال ریاضی در سطوح قصدشده، اجراشده و کسب شده برنامه درسی ریاضی دوره دوم ابتدایی
    1398
    پژوهش حاضر باهدف بررسی مبحث احتمال ریاضی در سطوح قصدشده، اجراشده و کسب شده برنامه درسی ریاضی دوره دوم ابتدایی انجام شده است. برای نیل به این هدف از روش ترکیبی از نوع اندراجی با غلبه داده های کیفی بر کمی بهره گرفته شده است. برای بررسی سطح قصد شده، سه کتاب درسی ریاضی در دوره دوم ابتدایی ایران به روش نمونه گیری تمام شماری انتخاب شد. برای بررسی سطح اجراشده، میدان پژوهش عبارت بود از تمامی آموزگاران دوره دوم ابتدایی منطقه قهاوند که به روش نمونه گیری در دسترس 6 نفر از این معلمان انتخاب گردیدند که از این 6 نفر 3 نفر پایه چهارم، 1 نفر پایه پنجم و 2 نفر دو پایه پنجم و ششم بودند. در بررسی سطح کسب شده نیز دانش-آموزان کلاس های این معلمان که 65 نفر بودند در قسمت کمّی پژوهش به شیوه تمام شماری و در قسمت کیفی به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 21 نفر از آنان انتخاب شدند. جهت انجام این پژوهش از روش های تحلیل محتوای کیفی ، مشاهده، مصاحبه نیمه ساختاری و آزمون بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها حاکی از آن بود که در سطح قصدشده (کتاب درسی) ابتدا رویکرد تجربی و سپس ذهنی در همه ی کتاب ها در خصوص آموزش احتمال ریاضی مدنظر است. در همه پایه ها موضوعات مشابه، اعم از مهره و کیسه، چرخنده، سکه، تاس، تکرار آزمایش و استفاده از عبارات مناسب، می باشد که هر چه به سمت پایه های بالاتر می رویم مفاهیم در همان موضوع، گسترده تر می شوند و از مفاهیم سال های گذشته نیز استفاده می شود. در سطح اجراشده (تدریس معلّم)، برخی از معلّمان در انجام برخی فعالیت ها و تدریس برخی مفاهیم احتمال دچار چالش می شدند که این نشان داد تعدادی از معلّمان هم درک درستی از مفهوم احتمال به دست نیاورده اند. معلّمان از روش فعال در تدریس این مبحث استفاده کردند اما نوع انجام فعالیت ها، تهیه و استفاده از وسایل کمک آموزشی و انجام آزمایش ها در میان آن ها متفاوت بود. در سطح کسب شده (یادگیری دانش آموزان)، باوجود استفاده اکثر معلّمان از روش های فعال تدریس و وسایل کمک آموزشی و درگیر کردن دانش آموزان در فرایند تدریس، بازهم مشکلات و بدفهمی هایی در یادگیری دانش آموزان در مبحث احتمال وجود دارد و باورها و زمینه های قبلی دانش آموزان و قضاوت های آنان باعث ایجاد این مشکلات می گردد. میزان پاسخگویی دانش آموزان به سوالات مربوط به هر مسئله در آزمون طرا
  10. بررسی دانش حرفه ای تدریس ریاضی دانشجو معلّمان ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بر اساس چهارچوب TEDS-M
    1398
    پژوهش حاضر باهدف بررسی دانش حرفه ای تدریس ریاضی دانشجو معلّمان ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بر اساس چهارچوب TEDS-M انجام شده است. به این منظور، از یک سو دانش حرفه ای تدریس ریاضی دانشجو معلّمان ابتدایی دانشگاه فرهنگیان با میانگین بین المللی مقایسه شده است و از طرف دیگر با دانشجویان دو رشته علوم تربیتی و ریاضی مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش از نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه پژوهش شامل دانشجو معلّمان دانشگاه فرهنگیان و نیز دانشجویان علوم تربیتی و ریاضی دانشگاه بوعلی سینا به عنوان کسانی که برنامه درسی تربیت معلّم ابتدایی را نگذرانده اند، بود. این افراد شامل 98 نفر دانشجو معلّم سال سوم و چهارم دانشگاه فرهنگیان همدان، 78 نفر دانشجویان سال سوم و چهارم رشته ریاضی و 141 نفر دانشجویان سال سوم و چهارم رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا همدان که مجموعاً 317 نفر بودند. از این تعداد 48 نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، 43 نفر از دانشجویان رشته ریاضی و 77 نفر از دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری ترکیبی تصادفی ساده و طبقه ای به عنوان نمونه تعیین شد. ابزار این ارزیابی، نمونه سوالات استاندارد آزمون تدز- ام است که در سال 2008 توسط انجمن ارزیابی پیشرفت تحصیلی در هفده کشور دنیا اجراشده است. روایی آزمون توسط متخصصین برنامه درسی ریاضی و معلم ریاضی تایید گردید و همچنین پایایی آزمون با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ مورد تایید می باشند.جهت تحلیل داده های پژوهش از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، واریانس چولگی، کشیدگی، انحراف استاندارد، روش t تک نمونه ای، آماره لوین، آزمون آنووا و آزمون هاول) با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل آزمون ها حاکی از آن بود که دانش حرفه ای تدریس ریاضی دانشجو معلّمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان نسبت به استاندارد متوسط جهانی پایین تر است. به طورکلی وضعیت دانش محتوایی ریاضی دانشجو معلّمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان پایین تر و دانش آموزشی محتوایی ریاضی دانشجو معلّمان دوره ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بالاتر از استاندارد متوسط جهانی است. همچنین وضعیت دانش محتوایی ریاضی دانشجو معلّمان نسبت به دو گروه دیگر به ترتیب عبارت اند از: دانشجویان رشته
  11. بررسی جایگاه مولفه های سواد اطلاعاتی در کتابهای درسی فارسی و آموزش مهارتهای نوشتاری دوره ی متوسطه اول
    1398
    پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه سواد اطلاعاتی در کتاب های فارسی و آموزش مهارت های نوشتاری دوره متوسطه اول انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش توصیفی_ تحلیلی می باشد. این پژوهش با روش تحلیل محتوا کمی انجام گرفت، جامعه شامل دو بخش: یکی کتاب های فارسی و آموزش مهارت های نوشتاری دوره ی متوسطه اول که در مجموع در برگیرنده ی شش کتاب بود. درواقع این شش کتاب به قصد پاسخگویی به شش سوال اول پژوهش مورد تحلیل قرار گرفته بودند. نمونه نیز در این بخش برابر با جامعه بود و جامعه دیگر این پژوهش، 164معلم زن ادبیات دوره ی متوسطه اول شهر همدان (منطقه یک و دو) را دربر می گرفت که از این تعداد 115 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی به عنوان نمونه تعیین شد. ابزار گردآوری داده های مربوط به شش سوال اول سیاهه ی استاندارد وارسی لطفی ماهر (1389) بود و تجزیه و تحلیل داده ها نیز براساس شاخص های آمار توصیفی (فراوانی و درصد فراوانی) صورت گرفت. برای جمع آوری داده ها مرتبط با سوال هفتم، از یک پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که این پرسشنامه نیز براساس مولفه ها و نشانگرهای موجود در سیاهه مورد نظر طراحی گردیده بود. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از شاخص های آمار استنباطی از نوع t تک آزمودنی استفاده شد. در بخش اول پژوهش، کتاب های فارسی و آموزش مهارت های نوشتاری در مجموع 820 صحفه را شامل می شد که از این میزان، کتاب فارسی پایه هفتم 184 صحفه، کتاب فارسی پایه هشتم 152 صحفه، کتاب فارسی پایه نهم 168 صحفه، کتاب آموزش مهارت های نوشتاری پایه هفتم 102 صحفه، آموزش مهارت های نوشتاری پایه هشتم 103 صحفه و آموزش مهارت های نوشتاری پایه نهم 111 صحفه را در بر می گرفت. هر کدام از کتاب های مورد بررسی به عنوان واحد متن یا زمینه در نظر گرفته شد. در مرحله بعد هر یک به واحدهای تحلیل (متن، فعالیت و تصویر) تفکیک شد. در مورد واحد ثبت نیز باید گفت از آنجا که در متن درس ها به خاطر پیوستگی جمله ها، پیام متن ممکن بود از یک جمله برداشت نشود انتخاب واحد معنا یا ثبت بین پاراگراف (در متن) و جمله (در فعالیت ها ) متغیر بود. نتایج حاصل از تحلیل محتوای کتاب های فارسی و آموزش مهارت های نوشتاری حاکی از آن بود که در هیچ کدام از کتاب های فارسی و آموزش مهارت های نوشتاری دوره متوسطه اول به طور صریح و روشن به مولفه های سواد اطلاعاتی
  12. مطالعه ی دانش عملی و نظری معلمان دوره ی ابتدایی نسبت به طرح درس (مورد مطالعه: معلمان دوره ی ابتدایی بخش خزل)
    1398
    پژوهش حاضر با هدف بررسی دانش نظری و عملی معلمان ابتدایی نسبت به طرح درس انجام شد. این پژوهش به شیوه آمیخته و از نوع متوالی تبینی انجام شده است. میدان پژوهش، مدارس ابتدایی بخش خزل و مشارکت کنندگان در تحقیق، معلمان ابتدایی آن بخش به تعداد 153 نفر(81 زن و 72 مرد) می باشد. نمونه انتخاب شده قسمت کمّی، به روش تمام شماری و نمونه قسمت کیفی، به روش هدفمند شامل 15 نفر از معلمان با حداقل و حداکثر نمرات از میانگین جامعه بودند. ابزار پژوهش در قسمت کمّی شامل پرسش نامه محقق ساخته با سوالات بسته و سوالات تشریحی و ابزار تحقیق در قسمت کیفی، مصاحبه نیمه-ساخت یافته است. داده های قسمت کمّی مورد تحلیل آماری در نرم افزار spss و سوالات تشریحی مورد تحلیل محتوایی قرار گرفت و داده های قسمت کیفی براساس کدگذاری باز و مقوله بندی تحلیل شد. یافته های کمّی نشان داد که خودارزیابی معلمان از دانش نسبت به ضرورت، چیستی، تدوین و اجرای طرح درس بالاتر از میانگین است. همچنین آنها در نظر نسبت به ضرورت، چیستی و تدوین طرح درس از دانش خوبی برخوردارند. طی یافته های کیفی 5 مقوله برای باورهای معلمان دوره ابتدایی نسبت به طرح درس، استخراج شد که به ترتیب عبارتند از (1) نگرش به طرح درس به عنوان ره نمای معلم ؛ (2) باور به عدم لزوم استفاده از طرح درس برای همه دروس؛ (3) ترجیح طرح درس روزانه بر انواع دیگر؛(4) ترجیح طرح درس ذهنی برای معلمان مجرب و طرح درس مکتوب برای معلمان تازه کار؛ (5) اهمیت به اهداف و محتوا نسبت به ارزشیابی در تدوین طرح درس. همچنین، 8 مقوله برای چگونگی به کارگیری طرح درس در عمل توسط معلمان استخراج شد که عباتند از: (1) استفاده از طرح درس فقط برای برخی دروس مانند ریاضی؛(2) اجرای طرح درس روزانه به دلیل جزءنگر بودن؛ (3) اجرای طرح درس ذهنی به دلیل وقت گیر بودن نگارش طرح درس؛(4) اصلاح و بازنگری طرح درس مکتوب؛(5) نگهداری از برخی از طرح درس-های غنی تر؛ (6) نگارش طرح درس مختصر و حذف برخی قسمتها و خلاصه کردن طرح درس؛(7) تدوین طرح درس با توجه به شرایط کلاس؛(8) تمایز بین طرح درس اداری و کاربردی. یکی از مهمترین یافته های تحلیلی تحقیق حاضر، وجود شکاف بین دانش نظری معلمان، باور و عمل آنان نسبت به طرح درس است. یعنی اگر چه معلمان از دانش نظری نسبتاً خوبی به طرح درس برخوردارند، اما در عمل آن را به کار نمی گیرند.
  13. مطالعه استدلال اخلاقی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 98-97
    1397
    این پژوهش با هدف بررسی چگونگی استدلال اخلاقی در دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان انجام شد. برای نیل به این هدف، از روش تحقیق آمیخته تبیینی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا داده های کمی گرداوری شد و سپس داده های کیفی. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 98-97 می باشد. در مرحله اول شش مدرسه از هر دو ناحیه 1و2 همدان (دو مدرسه دولتی و یک مدرسه غیرانتفاعی از هرناحیه) و از هر مدرسه یک کلاس در پایه چهارم، پنجم و ششم به صورت تصادفی انتخاب شد. پرسشنامه استاندارد قضاوت اخلاقی دورگاندا و میراوارما بین 395 دانش آموز مورد مطالعه توزیع شد و نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های این قسمت با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری خی دو و همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کمی نشان داد که اولاً دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان در مجموع از قدرت استدلال اخلاقی بالایی برخوردارند. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که بین سن و استدلال اخلاقی دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که با افزایش سن قدرت استدلال اخلاقی دانش آموزان نیز بالا می رود. اما بین پایگاه اجتماعی و قدرت استدلال اخلاقی رابطه معناداری مشاهده نشد. در مرحله دوم با توجه به نتایج مرحله قبل از هر پایه تحصیلی چهار نفر انتخاب شد. بدین صورت که دونفر از نمرات بالا و دو نفر از نمرات پائین آزمون کمی در هر پایه تحصیلی قرار داشتند و هر کدام از این پایه ها به عنوان یک گروه انتخاب شد. یعنی در مجموع دوازده نفر در مرحله دوم مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته که براساس معماهای اخلاقی شکل گرفته بود ، داده ها جمع آوری شد و به روش کد گذاری و مقوله بندی تحلیل شدند. یافته های حاصل از بخش کیفی نیز حاکی از آن بود که نحوه استدلال دانش آموزان بسیار شبیه به نظریه شناخت گرایانی چون پیاژه و کلبرگ است. در مجموع، نحوه استدلال دانش آموزان بسیار شبیه به مراحل دوم و سوم کلبرگ بود. یعنی اینکه دانش آموزان توانایی توجه به عواقب کار را داشتند و بر اساس ویژگی های این مراحل که کلبرگ ذکر کرده است، استدلال می کنند.
  14. مطالعه چگونگی تداخل برنامه درسی نهفته و تعاملی زبان انگلیسی پایه هفتم
    1397
    درس زبان انگلیسی در برنامه درسی رسمی آموزش و پرورش از پایه هفتم آغاز می شود، با این وجود، تعدادی از دانش آموزان قبل از این زمان به یادگیری آن پرداخته اند. لذا با برنامه درسی نهفته ای در خصوص زبان انگلیسی، این برنامه را شروع می کنند. از این جهت، پژوهش حاضر با هدف مطالعه چگونگی تداخل برنامه درسی نهفته و تعاملی زبان انگلیسی در پایه هفتم صورت گرفته است. برای نیل به این هدف، از روش ترکیبی از نوع اندراجی با غلبه ی داده های کیفی بر کمی بهره گرفته است. در مرحله ی اول دو مدرسه ی عادی دخترانه در ناحیه یک شهرستان همدان و در هر مدرسه، دو کلاس زبان انگلیسی پایه هفتم، در مطالعه شرکت داشتند. پرسشنامه ای محقق ساخته برای توصیف برنامه درسی نهفته دانش آموزان این کلاس ها توزیع شد که به شکل کمی مورد تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج، دانش آموزان به پنج گروه (هیچ آموزش بجز برنامه درسی زبان انگلیسی مدرسه دریافت نکرده، آموزش های دیگری بجز کلاس زبان در موسسات آموزش زبان انگلیسی، در کنار برنامه درسی رسمی دیده، آموزش اندکی در حد یک یا دو ترم در موسسات آموزش زبان انگلیسی دیده، در موسسات آموزشی زبان انگلیسی بیش از دو ترم آموزش دیده، اما اکنون دریافت نمی کند و آموزشی بیش از دو ترم در موسسات زبان انگلیسی دیده و اکنون نیز ادامه می دهد ) تقسیم شدند که از هر گروه، یک نفر در هر کلاس، مجموعاً 20 دانش آموز برای بخش کیفی پژوهش انتخاب شدند. سپس از طریق مشاهده رفتار آنان در کلاس درس زبان انگلیسی و مصاحبه نیمه ساختاری، داده ها جمع آوری شدند و به روش کدگذاری و مقوله بندی تحلیل شدند. یافته حاکی از آن بود که دانش-آموزانی که تجربه ای از یادگیری زبان انگلیسی در خارج از مدرسه نداشته اند و آنان که تجربه ای غیر از کلاس های زبان انگلیسی موسسات دارند، رفتار مشابهی را نشان می دهند. آن ها از آن که آموزش در موسسات زبان انگلیسی ندیده اند حسرت می خورند، اجبار در یادگیری زبان انگلیسی حس می کنند، تعاملشان با معلم در کلاس کم است، اضطراب و تشویش دارند و به دنبال تلاش بیشتر و کمک گرفتن از دیگران برای جبران عقب ماندگی خود هستند. به علاوه بیشتر از فرهنگ لغت به عنوان ابزار کمک آموزشی استفاده می کنند. افرادی که بیش از دو ترم آموزش زبان انگلیسی دیده اند، گروه چهارم و پنجم، رفتار مشابهی را دارند که در تقابل با گروه اول و دوم است. آ
  15. مطالعه چگونگی مواجهه معلمان عربی پایه دهم با تغییر برنامه درسی عربی بر اساس سند تحول بنیادین
    1397
    پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی مواجهه معلمان عربی پایه دهم با تغییر برنامه درسی عربی بر اساس سند تحول بنیادین صورت گرفته است. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 15 نفر از معلمان عربی پایه دهم در شهر همدان درسال تحصیلی97-1396بوده اند که به روش گلوله برفی نمونه گیری شدند. ابزارجمع آوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و مشاهدات کلاسی بوده است. داده های این پژوهش به روش کدگذاری و مقوله بندی و با بهره گیری از عناصر چهارگانه تایلر و در سه سطح آگاهی، نگرش و رفتار تحلیل شدند. نتایج نشان داده که به طور کلی معلمان عربی نسبت به تغییرات برنامه درسی عربی بر اساس سند تحول بنیادین آگاهی دارند، آن را پذیرفته و اجرا می کنند. علت این امر آن است که تغییرات اخیر موجب بهبود برنامه درسی عربی شده است بنا به دلایلی از جمله: ایجاد علاقه برای دانش آموزان و جلوگیری از سستی و رخوت در یادگیری زبان عربی، به روز و جذاب شدن داستان ها، در کنار استفاده از واژگان پر کاربرد و جدید در متن درس، آسان شدن کتب عربی برای دانش آموزان و اُنس با قرآن، همچنین برقراری ارتباط با آن و خواندن متن درس ها با قرائت صحیح و رعایت مخارج حروف با کمک کتاب گویا. به علاوه آن ها اشکالاتی در این تغییرات می بینند که عبارت است از: عدم قایل شدن تمایز در برنامه درسی عربی برای رشته های مختلف، اختصاص ندادن زمان مجزا و نمره مکفی برای اجرای مکالمه، ضعف قواعد و ارائه آن به شکل ناقص و بدون نظم که باعث سردرگمی دانش آموزان شده است وکمبود زمان تدریس برای برنامه درسی عربی.
  16. رفتار متکبرانه مصرف کننده؛ فهمی از برداشت های معنا آفرین با استفاده از روش پدیدارشناسی
    1396
    پژوهش حاضر با هدف تبیین و طبقه بندی مفاهیم و درک افراد از ساختار جدید رفتار متکبرانه مصرف کننده انجام شده است. این مفهوم نشان دهنده تمایل افراد به استفاده و نمایش اموال به منظور ایجاد برتری اجتماعی در فرد نسبت به دیگران است. این تحقیق به منظور تدوین مدلی برای این رفتار در بافت فرهنگی موجود بر اساس تجربه ی زیسته ی افراد به روش پدیدارشناسی صورت گرفته است. پژوهش در دو مرحله مجزا انجام گرفته است. هدف گام اول این تحقیق کسب اطمینان از سازگاری میان تعریف ارائه شده از رفتار متکبرانه مصرف کننده در تحقیقات گذشته و آنچه در بافت فرهنگی موجود به عنوان رفتار متکبرانه مصرف کننده شناخته می شود، بوده است. بدین منظور پرسشنامه ای باز پاسخ براساس تحقیق رویو و شوهام (2016) در اختیار 45 نفر قرار گرفت که نتایج حاصل نشان دهنده ی وجود سازگاری میان آنها بود. علاوه بر آن این مرحله مقدمات اجرای فاز دوم تحقیق را فراهم نمود. در گام دوم مصاحبه های عمیق با افرادی که رفتار متکبرانه مصرف کننده را تجربه نموده اند به روش نمونه گیری معیار محور (شدت) و گلوله برفی انجام شده است که بعد از انجام 10 مصاحبه اشباع نظری حاصل گردید. پس از آن تجزیه و تحلیل و کدگذاری و مقوله بندی یافته ها انجام شد و در نهایت نتایج حاصله بیانگر ساختاری پنج بعدی برای رفتار متکبرانه مصرف کننده بود. این ساختار شامل مصرف مبتنی بر تصویر، مصرف مبتنی بر خودنمایی، بالیدن مصرف کننده، برتری مصرف کننده و نیاز به منحصر به فرد بودن است.
  17. مطالعه چگونگی مواجهه معلمان دوره ابتدایی با درس پژوهی
    1396
    پژوهش حاضر به منظور مطالعه چگونگی مواجهه معلمان دوره ابتدایی با چالش های درس پژوهی در شهر همدان به روش کیفی انجام شده است. این پژوهش چالش ها را در سه مرحله قبل، حین و بعد از درس-پژوهی بررسی کرده است. برای نیل به هدف از روش مطالعه موردی استفاده شد. شرکت کنندگان پژوهش، 20 نفر از معلمان ابتدایی در شهر همدان بودند. پژوهشگر نیز به عنوان یکی از معلمان، در درس پژوهی شرکت داشته است. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه بدون ساختار با معلمان، مشاهده مشارکتی و دفترچه خاطرات پژوهشگر بود. به منظور تحلیل داده ها از روش کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. نتایج ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ معلمان در مرحله ی قبل از درس پژوهی با سه دسته از چالش ها مواجهند که عبارتند از: دانش معلمان در زمینه درس پژوهی، انگیزه معلمان برای شرکت در درس پژوهی، تشکیل گروه و تعیین وظایف اعضا. در مرحله ی حین درس پژوهی با سه دسته از چالش ها مواجهند که عبارتند از: پالایش درس، اجرای درس و جمع آوری داده ها و نقد و بررسی درس. در مرحله بعد از درس پژوهی با سه دسته از چالش ها ﻣﻮاﺟﻬﻨﺪ که عبارتند از: داوری طرح های درس پژوهی، انتشار نتایج درس پژوهی، برگزاری جشنواره درس پژوهی و راهکارهایی را برای کاهش چالش ها پیشنهاد دادند. در پایان، یک مدل پیشنهادی برای کاهش این چالش ها معرفی گردید.
  18. مطالعه برنامه درسی تجربه شده دانشجویان کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی درسی
    1396
    پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی تجربه برنامه درسی در دوره کارشناسی ارشد در رشته برنامه ریزی درسی دانشگاه بوعلی سینا صورت گرفته است. این پژوهش با روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 27 نفر از دانشجویان ورودی کارشناسی ارشد در 3 سال تحصیلی 1394-1393، 1395-1394 و 1396-1395 در رشته برنامه ریزی درسی بوده-اند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختاریافته، دفترچه یادداشت روزانه و مشاهدات و گفتگوهای غیررسمی پژوهشگر با دانشجویان بوده است. یافته ها حاکی از آن بود که دانشجویان در هر یک از سطوح برنامه درسی تجربه شده با تجارب متفاوتی مواجه شدند که عبارتند از: 1- برنامه درسی مورد انتظار: دانشجویان انتظاراتی مانند کوتاهی طول دوره، قوی بودن در سطح زبان انگلیسی و سخت بودن دوره کارشناسی ارشد را داشتند. 2- برنامه درسی نهفته: دلیل ورود آن ها بیشتر بر مبنای دستیابی به شغل بوده است. دانشجویان بیشتر در این سطح به ضعف در استفاده از پایگاه های اطلاعاتی، ترجمه متون زبان انگلیسی و عدم شناخت از فرآیند پایان نامه نویسی و پژوهش اشاره داشتند. 3- برنامه درسی تعاملی: این سطح، پیچیده ترین و پر متغیرترین سطح برنامه درسی تجربه شده در پژوهش حاضر بود. در این سطح مقوله هایی مثل ناکارآمدی جلسه معارفه، مواجهه دانشجویان با محتوای درس ها، مشکلات دانشجویان در انجام تکالیف، مشکلات دانشجویان در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، تعامل و پاسخگو بودن اساتید و تجربه انجام پایان نامه حاصل شد که هر یک، شامل زیرمقوله هایی است. 4- برنامه درسی یادگرفته شده: آن ها یادگرفته اند که تعامل با استادان، به ویژه استاد راهنما و زمان بندی برای انجام پژوهش، به ویژه پایان نامه عامل موفقیت خواهد بود. براساس یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود جلسه معارفه برای دانشجویان ورودی به تفکیک رشته و با حضور اساتید همان رشته برگزار شود. هم چنین استادان راهنما با استفاده از دانشجویان سال های بالاتر، حلقه هایی برای انتقال تجربیات به دانشجویان تازه وارد فراهم سازند. برگزاری دوره های آموزشی پایان نامه و پروپوزال نویسی برای دانشجویان ورودی توصیه می شود.