Mansoor Khoshkhooei

هدف این پژوهش نقد انسان شناسی نوعمل گرایی (ریچارد رورتی) بر اساس دیدگاه محمدحسین طباطبایی بوده.روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف نظری و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات،از نوع سندکاوی می باشد.جامعه این پژوهش تمام پژوهش ها و مقالات نوشته شده در زمینه نوعمل گرایی و دیدگاه طباطبایی و نمونه پژوهش کتب ومقالت در دسترس می باشد.نتایج یافته های پژوهش به شرح زیر است. در موضوع مبدأ وجود انسان،طباطبایی انسان را موجودی مرکب از جسم و روح می داند که خلقت او به مبدأ جهان،خداوند متعال برمی گردد ولی از دیدگاه رورتی وجود انسان برحسب تصادف رقم خورده و به چیزی ماوراء خود وابسته نیست.درموضوع غایت انسان،طباطبایی محدود نشدن زندگی انسان به همین دنیا و وجود دو عالم برزخ و قیامت بعد از دنیا را سیر تکاملی انسان می داند.اما در دیدگاه رورتی مرگ آدمی نابودی او و سرانجام زندگی انسان پوچ و بی معناست.در موضوع فطرت انسان، طباطبایی به فطرت که همان معرفت ومیل باطنی انسان است و اکتسابی نیستند اعتقاد دارد ولی از دیدگاه رورتی خصوصیات ثابت باطنی در انسان نفی شده و کل وجود انسان احتمالی معرفی می شود.نتایج پژوهش درموضوع عقل نشان داد، طباطبایی عقل را رسول و راهنمای انسان قلمداد کرده که در دو بعد شناخت و عمل نقش فعال هدایت و رشد انسان را بر عهده دارد.اما در دیدگاه رورتی عقل به عنوان عامل کشف حقایق و عمل درست مطرح نیست بلکه به جای عقل به اجماع و تساهل معتقد است. در موضوع اختیار، طباطبایی یکی از ویژگی های خلق شده انسان به دست خداوند را اختیار می داند.انسان در زندگی نه موجودی مجبور و نه موجودی رها شده به حال خود است.اما از منظر رورتی انسان مداری جدای از مبدأ آفرینش وارزش های اخلاقی پیشینی بوده،اختیار و آزادی مورد نظر او به آزادگذاری افراطی ورهاسازی امیال نفسانی می انجامد.بنابراین نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین دو دیدگاه طباطبایی و رورتی در موضوع انسان شناسی تفاوت وجود دارد.

هدف این پژوهش« مطالعه تطبیقی مبانی تربیتی فرهنگ مهدویت و لیبرالیسم » بوده است. این پژوهش از نوع کیفی که به لحاظ اهداف، نظری و به جهت روش توصیفی- تحلیلی، مقایسه ای بوده و با روش سندکاوی به جمع آوری داده ها پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه منابع، اسناد،مدارک،کتب،مقالات و پژوهش هایی که در رابطه با موضوع انجام شده و نمونه پژوهشی کلیه منابع، کتب، مدارک و پژوهش هایی که بحث شده و در دسترس محقق بوده است. نتایج این پژوهش نشان داد که مبنای هستی شناسی در فرهنگ مهدویت توحید و خدامحوری است که اعتقاد به ولایت تکوینی امام بر جهان، آن را عینیت بخشیده است. لیبرالیسم انسان محوری را جایگزین خدامحوری کرده که در هستی شناسی به نوعی به ماتریالیسم ختم می شود. در پاسخ به مبنای انسان-شناسی، فرهنگ مهدویت در بعد فردی: روح انسانی را والاتر از جسم، برگرفته از نفخۀ الهی و صاحب کرامت می-داند. و در بعد اجتماعی: وجود حضرت مهدی(ع) به عنوان مصداق خلیفه الهی و انسان کامل، الگوی جامعۀ بشری بوده و دارای ولایت تشریعی بر مردم و مفسر وحی الهی است. و در عصر غیبت مقام ولایت فقیه به نیابت از امام و با مشارکت مردم سرپرستی امور امت را به دست دارد؛ همچنین فرجام بشریت با حکومت جهانی مهدوی عادلانه ارزیابی می شود. لیبرالیسم در بعد فردی با نگرش انسان محوری معتقد به اصالت فرد و در بعد اجتماعی با قائل شدن به قرارداد اجتماعی از طریق انتخابات و رأی اکثریت به اداره جامعه می پردازد؛ و ادعای الگوی نهایی حکومت بر انسانها را دارد. در پاسخ به مبنای معرفت شناسی فرهنگ مهدویت علاوه بر تجربه و خرد، قلب و وحی را ابزار شناخت معرفی کرده و جهت معرفت را رسیدن به بندگی و خشنودی خداوند می داند. برترین نوع معرفت، معرفت الله که طریقی برای رسیدن به معرفت رسول و امام و دست یابی به راه کمال و سعادت است. اما لیبرالیسم تجربه گرا و خردگرا است. معرفت و حقیقت را موضوعی نسبی، متغیر و غیرقابل اعتماد می داند. لیبرالیسم معرفت را وسیله رسیدن به رفاه مادی و زندگی دنیوی معرفی کرده است. در پاسخ به مبنای ارزش-شناسی(اخلاق) فرهنگ مهدویت ارزشها را مطلق تعریف کرده و آموزه های اخلاقی-فرهنگی مانند انتظار، تقوای حضور با اعتقاد به نظارت امام براعمال افراد، پارسایی، صبر،آزادی از بندگی غیر خدا، امر به معروف و نهی از منکر، بصیرت سیاسی- اخلاقی و عدالت همه ج

هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان توجه به تربیت زیبایی شناسی در سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران سال 1391بود. پرسش اصلی این بود که تربیت زیبایی شناسی به چه میزان درسند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته است ؟پژوهش حاضر کیفی -کمی و از روش تحلیل محتوا و سند کاوی استفاده شد وبرای تجزیه و تحلیل دادها از شاخص های آمار توصیفی شامل جدول فراوانی، درصد و میانگین استفاده شد . جامعه آماری در این پژوهش سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی سال 1391 و نمونه برابر با جامعه آماری بود. واحد ثبت در این پژوهش جملات و مضمون جملات در نظر گرفته شد. ابزارگردآوری این پژوهش چک لیست محقق ساخته است مشتمل بر 211 جمله یا مضمون جمله، که مرتبط با مؤلفهای زیبایی-شناسی بوده است. به هر جمله کد مربوط به مؤلفه مورد نظر از 4-1 داده شد. برای سنجش روایی از روش روایی محتوایی استفاده شدو برای پایایی ابزار از کد کذاری مجدد استفاده گردید که ضریب توافق داوران36/84 بدست آمد.یافته های پژوهش نشان داد که سند برنامه درسی ملی، به تربیت زیبایی شناسی تأکید داشته و به ترتیب 12 /34 به هماهنگی، 06/26به خلاقیت، 28/22به تنوع و 54/17به عواطف و احساسات تأکیدداشته که این ارقام بدست آمده در بخش پیشگفتار 4/1، مبانی فلسفی و علمی38/29، چشم انداز 36/2، اصول ناظر بر برنامه درسی و تربیتی 79/3، رویکرد و جهت گیری کلی54/7، الگوی هدف گذاری 21/5، حوزه های تربیت و یادگیری 54/35، اصول حاکم بر انتخاب راهبردهای یاددهی- یادگیری 31/3، اصول حاکم بر ارزش یابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی 84/2 ، سیاست های تولید مواد و رسانه های یادگیری 84/2، ساختار نظام آموزش و پرورش 84/2، سیاست ها و الزمات اجرایی 42/1و به ارزش یابی برنامه درسی ملی 89/1در سند برنامه درسی ملی اشاره شده بود.

چکیده: هدف کلی این پژوهش : بررسی رابطه بین سبک های تربیتی خانواده با عزت نفس دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 93-1392می باشد. از 8060 نفر جامعه آماری نمونه ای به حجم 384 نفر به روش طبقه ای تصادفی نسبتی انتخاب شد. در این مطالعه از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده گردید. جهت سنجش سبک های تربیتی از پرسشنامه محیط خانوادگی شیفر(1965) و جهت سنجش عزت نفس از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شد. برای تعیین روایی پرسش نامه ها از روش روایی محتوا با استفاده از نظر صاحب نظران ومتخصصان استفاده شده و روایی پرسشنامه از نظر متخصصان قابل قبول گزارش شده است. به منظور تعیین پایایی،ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. ضریب آلفای کرونباخ پرسش نامه عزت نفس 90/0 و پرسش نامه سبکهای تربیتی 847/0 بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها پژوهش از روش های آمار توصیفی، درصد، فراوانی میانگین و انحراف استاندارد و از آمار استنباطی نیز در حد آزمون tتک گروهی، رگرسیون چند متغیره و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که: بین سبک تربیتی مستبدانه و عزت نفس دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا (258/0=p و 240/0- =r) رابطه معناداری وجود ندارد. بین سبک تربیتی مقتدرانه و عزت نفس دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا (000/0=p و 295/0=r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. و 087/0 از تغییرات عزت نفس توسط سبک تربیتی مقتدرانه تبیین می گردد. همچنین سهم سبک تربیتی مقتدرانه در پیش بینی عزت نفس دانشجویان 5/29 درصد می باشد. بین سبک تربیتی سهل گیرانه و عزت نفس دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا (000/0=p و 322/0=r) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. و 104/0 از تغییرات عزت نفس توسط سبک تربیتی سهل گیرانه تبیین می گردد. همچنین سهم سبک تربیتی سهل گیرانه در پیش بینی عزت نفس دانشجویان 2/32 درصد می باشد. بین سبک تربیتی آشفته و عزت نفس دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا (205/0=p و 305/0 =r) رابطه معناداری وجود ندارد. واژه های کلیدی: سبک های تربیتی مقتدرانه، مستبدانه، آشفته، سهل گیرانه، عزت نفس

نهاد خانواده به عنوان اولین و مهمترین عامل تربیت و رشد شخصیت فرزندان،کانونی است که سلامت جسمانی و روانی افراد در آن تامین می شود.هر خانواده ای از سبک تربیتی خاصی استفاده می کند و زمانی موفق خواهد شد که پایه خانواده بر اساس ازدواجی صحیح بنا شود. با توجه به رابطه تنگاتنگ این عوامل با یکدیگر، در این پژوهش رابطه بین سبک های تربیتی خانواده ها با نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج و زندگی پایدار بررسی شده است. روش انجام پژوهش حاضر،توصیفی از نوع همبستگی است. تعداد384 نفر از میان کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا به تعداد 8060نفر، به روش نمونه گیری تصادفی نسبی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شده اند و اطلاعات از طریق پرسشنامه استاندارد ابعاد رفتاری والدین(شیفر)،با پایایی 850/. و پرسشنامه محقق ساخته نگرش به ازدواج با پایایی 914/.جمع آوری شده است. روایی هر دو پرسشنامه از طریق روایی محتوا سنجیده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آمار توصیفی شامل (درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی از آزمون های t تک گروهی، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک تربیتی مقتدرانه و نگرش نسبت به ازدواج رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و 160/0 از تغییرات نگرش نسبت به ازدواج توسط سبک تربیتی مقتدرانه تبیین می گردد. سهم سبک تربیتی مقتدرانه در پیش بینی نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج 40 درصد می باشد. بین سبک تربیتی آسان گیرانه و نگرش نسبت به ازدواج رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و 050/0 از تغییرات نگرش نسبت به ازدواج توسط سبک تربیتی آسان گیرانه تبیین می گردد. سهم سبک تربیتی آسان گیرانه در پیش بینی نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج 3/22 درصد می باشد.بین سبک تربیتی مستبدانه و نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج رابطه معناداری وجود ندارد. بین سبک تربیتی آشفته و نگرش نسبت به ازدواج رابطه منفی و معنادار وجود دارد و 274/0 از تغییرات نگرش نسبت به ازدواج توسط سبک تربیتی آشفته تبیین می گردد. سهم سبک تربیتی آشفته در پیش بینی نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج 4/52 درصد می باشد. واژه های کلیدی: سبک های تربیتی مقتدرانه، مستبدانه، آسان گیرانه، آشفته (سهل انگار)، نگرش به ازدواج.

این تحقیق در نظر دارد با توجه به ابعاد روحی سیره ی عملی و جامع نگری حضرت امام خمینی به انسان موضوع تربیت و اخلاق را از دیدگاه ایشان بررسی نماید یکی از مقوله های مهم در ساحت تربیت و ابعاد آن تربیت اخلاقی میباشد امام خمینی از جمله کسانی است که در عصر حاضر به مقوله ی اخلاق و تربیت اخلاقی نه تنها در آثار خویش توجه داشته است بلکه در عالم خارج نسلی اخلاقی تربیت نموده ضرورت دارد از نگاه ایشان تربیت اخلاقی مورد بررسی قرار گیرد