Faculty - دانشکده علوم انسانی
Assistant Professor
Update: 2024-12-21
Akbar Momeni rad
Faculty of Humanities / Department of Educational sciences
Master Theses
-
استخراج ویژگی های آموزشی اساتید برتر از منظر ارزیابی دانشجویان مبتنی بر تکنیک های داده کاوی در کانواس
2023توسعه ی فناوری اطلاعات باعث پدیدار شدن مفاهیم نوآورانه ای در حوزه های متنوع شده است و آموزش الکترونیکی یکی از نتایج مثبت این تحولات است. امروزه، بسیاری از مؤسسات آموزش عالی در سراسر جهان از سیستم های مدیریت یادگیری آنلاین به منظور آموزش بهره می برند. این سیستم ها امکان تعامل مستقیم اساتید و دانشجویان را فراهم می کنند و همه ی فعالیت های آنان در این سیستم ها به طور جامع ثبت می شود. داده های مرتبط با ثبت وقایع در این سیستم های مدیریت یادگیری الکترونیک اغلب حاوی اطلاعات مفیدی در دوره های آموزشی مختلف می باشند. با توجه به حجم عظیم این داده ها، انجام کاوش در آن ها به منظور تجزیه و تحلیل الگوهای رفتاری اساتید امری ضروری است و از طریق علم داده کاوی می توان عملکرد اساتید را به دقت تجزیه و تحلیل نمود. فرآیند داده کاوی با استفاده از تکنیک های گوناگون اطلاعات مفید را از داده ها بیرون می کشد. یکی از کاربردهای مهم داده کاوی، پیش بینی می باشد که تکنیک درخت تصمیم یکی از الگوریتم های مهم این حوزه به شمار می رود و از آنجایی که یکی از ارکان اساسی پیشرفت علمی و پژوهشی هر واحد آموزشی از عملکرد و انگیزه اساتید آن نشأت می گیرد، بررسی عملکرد اساتید دانشگاه بوعلی سینا همدان و تحلیل نتایج به دست آمده می تواند باعث ارائه مدل پیشرفت به اساتید گردد. روش این پژوهش از نظر نوع انجام پژوهش، به طور توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. فرآیند استخراج داده ها بر اساس متدلوژی استاندارد کریسپ-دی ام بنا شده است؛ بعد از انجام مراحل این روش داده ها در نرم افزار وکا بررسی شدند و درخت تصمیم ترسیم شد. در ادامه برای به دست آوردن اطلاعاتی در مورد ویژگی های اساتید و تفاوت بین دو گروه اساتید بالا و پایین و نتیجه گیری نهایی استفاده از اطلاعات آماری نیز ضروری بود. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری، همه ی اساتید دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که بر اساس آمار اداره ی ارزیابی و نظارت دانشگاه تعداد آن ها 811 نفر بود. حجم نمونه شامل 108 نفر از اساتید از همه گروه های آموزشی به همراه اطلاعات تمامی دروس اساتید ذکر شده بودند که در 390 رکورد ثبت شده اند. این پژوهش به شیوه ی هدفمند و در دسترس در دو گروه 54 نفره که به دو گروه بالا و پایین از اساتید تقسیم بندی شده اند، انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که ا
-
عنوان: اثربخشی تدریس به روش معکوس بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان با تعدیلگری خودتنظیمی
2023یکی از مسائل مهم در محیط های آموزشی پیشرفت تحصیلی و بررسی عوامل موثر بر آن است. هرچند شناسایی تمامی تعیین کننده های موثر بر پیشرفت تحصیلی پیچیده است، اما شناسایی برخی از تعیین کننده های موثر قدرت پیش بینی را تسهیل و متخصصین را در توسعه ی برنامه های مرتبط با مداخلات ارتقاء پیشرفت تحصیلی در میان دانشجویان یاری می دهد. از این رو این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی تدریس به روش معکوس بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با تعدیلگری خودتنظیمی انجام پذیرفت. کلاس های درس معکوس به عنوان یک رویکرد بالقوه شناخته شده است که دانش آموزان را قادر می سازد زمان انعطاف پذیری برای یادگیری قبل از کلاس داشته باشند و همچنین فرصت های بیشتری برای اعمال دانش و تعامل با همسالان و معلم در کلاس داشته باشند. از سوی دیگر، محققان به چالش درگیر کردن دانش آموزان در یادگیری خودتنظیمی و مشارکت فعال در کلاس های درس معکوس اشاره کرده اند. این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از بعد کمیت، پژوهشی کمی بود؛ همچنین به لحاظ گردآوری داده ها شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد. نمونه پژوهش نیز از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شد که پژوهشگر از بین دختران پایه پنجم شهر تهران، دانش آموزان پایه پنجم محل خدمت خود (دبستان حقیقت) را انتخاب کرد. در این پژوهش حجم نمونه 68 نفر بود که 34 نفر در گروه آزمایش (روش تدریس معکوس) و 34 نفر در گروه کنترل (روش تدریس سنتی) قرار داشتند و تمام آزمودنی ها تا پایان پژوهش ماندگاری داشتند. در این پژوهش، بر اساس محتوای فصل سوم ریاضی پایه پنجم دبستان، با عنوان (نسبت و تناسب) 4 فیلم آموزشی که توسط اساتید مجرب طراحی و تولید شده بود برای گروه آزمایش در 12 جلسه اجرا شد. روش ها و ابزار تجزیه و تحلیل داده ها شامل دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی بود. که بخش آمار توصیفی شامل؛ فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آزمون های استنباطی جهت برآورد نتایج فرضیات از تحلیل کواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد روش تدریس معکوس توانسته است باعث افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در گروه آزمایش شود اما خودتنظیمی هیجان باعث کاهش این تاثیر شده و نقش تعدی
-
بررسی تأثیر خُرده آموزی بر کارکردهای اجرایی با تعدیل گری راهبردهای یادگیری خودتنظیم کودکان نارساخوان پنجم ابتدایی شهراهواز
2023نارساخوانی به عنوان شایع ترین اختلال یادگیری، یکی از حوزه های متأثر از ضعف در کارکردهای اجرایی و به-طورخاص تر در حافظه کاری و توجه مداوم کودکان محسوب می شود و یافتن راه هایی برای بهبود این کارکردهای اجرایی می تواند از بروز مشکلات پایدار و یک چرخه ی ناکامی جلوگیری و به کسب موفقیت های تحصیلی دانش آموزان بیانجامد. با ورود به عصر اطلاعات، بی شک فن آوری بر کمیت و کیفیت فرایند یاددهی یادگیری تأثیرگذار بوده است. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر خرده آموزی بر حافظه کاری و توجه مداوم کودکان نارساخوان ابتدایی با تعدیل گری راهبردهای یادگیری خودتنظیم می باشد. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری آن ها شامل همه دانش آموزان پسرپایه پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1402-1401 شهر اهواز با تشخیص نارساخوانی بود. نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس شامل 176 دانش آموز پایه پنجم دبستان دوشهیدطیبی ناحیه یک اهواز بود که توسط آموزگاران مربوطه و محقق و نیز کارشناسانان مراکز اختلالات یادگیری مورد بررسی اولیه قرار گرفتند، نهایتاً 30 کودک پسر نارساخوان پنجم ابتدایی انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون نارساخوانی نما کُرمی نوری و مرادی (1386)، آزمون عملکردپیوسته رازولد و همکاران (1956)، آزمون حافظه کاری N-Back کرچنر (1958) و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (1990)، استفاده شد. آزمودنی ها در 8 جلسه ی 1 ساعته به صورت هفته ای 4 بار طی 2 هفته تحت مداخله ی خُرده آموزی قرار گرفتند ولی در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نشد. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفت که بخش آمار توصیفی شامل فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد می باشد و در بخش آزمون استنباطی از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف (برای سنجش نرمال بودن متغیرها)، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس (به منظور همسان سازی گروه ها) استفاده شد. نتایج گویای اثربخشی خُرده آموزی بر کارکردهای اجرایی (توجه مداوم و حافظه کاری) کودکان نارساخوان بود. از سوی دیگر نقش تعدیل گری راهبردهای یادگیری خودتنظیم در این اثربخشی به طور کامل تأییدنشد، بلکه تنها در ارتباط با توجه مداوم ای
-
بررسی اثرات تقسیم توجه و افزونگی در چندرسانه ای ها بر یادگیری و بار شناختی ادراک شده دانش آموزان با تعدیل گری خودتنظیمی
2023این پژوهش با هدف بررسی اثرات تقسیم توجه و افزونگی در چندرسانه ای ها بر یادگیری و بار شناختی ادراک شده دانش آموزان با تعدیل گری خودتنظیمی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناسی در زمره پژوهش-های شبه آزمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مدارس پایه ی سوم شهر همدان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش، دبستان دخترانه ی راه نور (1) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از میان دانش آموزان پایه ی سوم، یک کلاس32 نفره با استفاده از گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایشی 1، اثر (تقسیم توجه) 12 نفر، گروه آزمایش 2، (اثر افزونگی) 12 نفر و گروه کنترل هم 12 نفر بود. به منظور تعیین میزان سطح خودتنظیمی دانش آموزان از پرسشنامه ی خودتنظیمی بوفارد (1995) استفاده شد. به جهت ارائه آموزش، از سه چندرسانه ای آموزشی محقق ساخته، که شامل چندرسانه ای آموزشی دارای اثر تقسیم توجه، چندرسانه ای آموزشی اثر افزونگی و چندرسانه ای آموزشی بدون این دو اثر بود؛ استفاده شد. یک هفته قبل از اجرای آموزش، پیش آزمون یادگیری بر روی دانش آموزان هر سه گروه، اجرا شد. دانش آموزان هر سه گروه، در اواسط و در پایان آموزش، مقیاس بار شناختی (تلاش ذهنی) پاس (1992) را تکمیل کردند و بلافاصله در پس آزمون یادگیری شرکت کردند. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS برای ارائه آمار توصیفی (شاخص های پراکندگی و مرکزی) استفاده شد و آمار استنباطی (آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، ANCOVA و t مستقل) استفاده شد. یافته ها نشان داد که گروه کنترل نسبت به گروه های آزمایش ( اثر تقسیم توجه و اثر افزونگی) در آزمون های یادگیری عملکرد بهتری داشتند و بار شناختی کمتری را دریافت کرده بودند. با این حال یافته ها بیانگر این بود که خودتنظیمی نقش تعدیل کننده معناداری بر یادگیری و بار شناختی ادراک شده دانش آموزانی که تحت آموزش چندرسانه ای با اثر تقسیم توجه و همچنین بر یادگیری دانش آموزانی که تحت آموزش چندرسانه ای با اثر افزونگی بودند، ندارد. همچنین یافته های پژوهش نشان داد خودتنظیمی می تواند بر بار شناختی ادراک شده دانش آموزانی که تحت آموزش چندرسانه ای با اثر افزونگی بودند، را تعدیل کند.
-
مقایسه ترجیحات فرهنگی دانشجویان و اساتید ایران و عمان در حوزه آموزش الکترونیکی (مطالعه موردی: دانشگاه بوعلی سینا و دانشگاه سلطان قابوس)
2022چکیده پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مقایسه ابعاد فرهنگی و ترجیحات فرهنگی دانشجویان و اساتید ایران و عمان در حوزه آموزش الکترونیکی انجام گرفت. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد کمی از روش توصیفی- پیمایشی از نوع شاخه میدانی برای رسیدن به هدف پژوهش استفاده کرد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان و اساتید دانشگاه در دو دانشگاه بوعلی سینا همدان و دانشگاه سلطان قابوس عمان در سال تحصیلی 2021-2022 بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان شامل 190 نفر از اساتید (95 نفر اساتید ایرانی و 95 نفر اساتید عمان ) و 822 نفر دانشجو (411 نفر دانشجوی ایران و 411 نفر دانشجوی عمان) بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود. برای گردآوری اطلاعات از 3 پرسشنامه الکترونیکی شامل پرسشنامه ابعاد فرهنگی هافستد (برای هر دو گروه دانشجویان و اساتید هر دو کشور ایران و عمان)، پرسشنامه ترجیحات یادگیری الکترونیکی موریس (برای دانشجویان هر دو کشور) و پرسشنامه محقق ساخته ترجیحات تدریس الکترونیکی (اساتید هر دو کشور) استفاده شد. جهت سنجش پایایی هر سه پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار این ضریب برای پرسشنامه ابعاد فرهنگی 82/0 ، برای پرسشنامه ترجیحات یادگیری الکترونیکی 93/0 و برای پرسشنامه ترجیحات تدریس الکترونیکی 91/0 بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (کای اسکوئر، t مستقل و تحلیل واریانس چند متغیری یک راهه) استفاده شد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان دادند به طور کلی ابعاد فرهنگی و ترجیحات یادگیری الکترونیکی در دانشجویان عمان با دانشجویان ایران متفاوت است. همینطور ابعاد فرهنگی و ترجیحات تدریس اساتید عمان با اساتید ایران متفاوت بود. یافته های پژوهش در ارتباط با همبستگی بین متغیرهای ابعاد فرهنگی و ترجیحات یادگیری الکترونیکی نشان داد بین تمامی مؤلفه های ترجیحات یادگیری الکترونیکی و ابعاد فرهنگی دانشجویان عمان رابطه منفی و معناداری وجود دارد اما این رابطه در مؤلفه های ترجیحات یادگیری الکترونیکی و ابعاد فرهنگی دانشجویان ایران یافت نشد. در مقابل بین متغیرهای ابعاد فرهنگی و ترجیحات تدریس الکترونیکی اساتید ایران و عمانی رابطه منفی و معناداری یافت شد. در نتیجه یافته ها پیشنهاد می دهند که درنظر گرفتن فرهنگ کاربرانی که در محیط یادگیری الکترونیکی به یادگیری یا تدریس
-
مقایسه تطبیقی صلاحیت های تکنولوژی آموزشی دانشجومعلمان، معلمان و دانش آموزان کشور ایران و عمان
2022تکنولوژی بخشی جدایی ناپذیر از فرآیندهای آموزشی و یادگیری مدرن است. معلمان، دانشجومعلمان و دانش آموزان، باید به طور کامل به مجموعه جدیدی از شایستگی های تکنولوژی آموزشی، دست یابند. استانداردهای ISTE نقشه راه را برای کمک به دانش آموزان برای تبدیل شدن به یادگیرندگان توانمند در عصر دیجیتال، ارائه می دهد. این استانداردها تمرین معلم را عمیق تر می کند، معلم را به تجدیدنظر در رویکردهای سنتی به چالش می کشد و دانش آموزان را برای هدایت یادگیری خود آماده می کند و به آنها کمک می کند صلاحیت و شایستگی لازم در تکنولوژی آموزشی، به دست آورند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت سطح صلاحیت های تکنولوژی آموزشی معلمان، دانشجومعلمان و دانش آموزان کشور ایران و عمان، انجام شد. این مطالعه با روش پیمایشی که یکی از روش های تحقیق کمی است، انجام شده است؛ از روش کتابخانه ای به منظور تدوین مبانی نظری و پیشینه پژوهش و برای ادامه تحقیقات از پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه پس از مشورت با استاد راهنما و متخصصان تایید شد؛ برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد، آلفای کرونباخ پرسشنامه معلمان و دانشجومعلمان950/0 و پرسشنامه دانش آموزان 89/0 بود. جامعه موردمطالعه، معلمان و دانش آموزان دوره دوم متوسطه و دانشجو معلمان کشور ایران و عمان در سال تحصیلی 2022-2021 است ؛ به صورت در دسترس؛ از کشور ایران، شهر کرمانشاه و از کشور عمان، شهر مسقط و دانشگاه سلطان قابوس، انتخاب شد. جامعه آماری دانشجومعلمان نیز، دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه و دانشگاه سلطان قابوس عمان بود، برای تعیین حجم نمونه سعی بر این بود که به تعدادی انتخاب شوند که معرف جامعه آماری باشد.در این پژوهش ابتدا آمار توصیفی مطرح گردید و پس از گذر از پیش پردازش داده ها آمار استنباطی مطرح شد، که در این مرحله جهت بررسی سؤالات مطرح شده در سه بخش دانش آموزان، دانشجو معلمان و معلمان، از نرم-افزارهای AMOS24 و SPSS24 به نحوی که ذکر می شود، استفاده شد: جهت بررسی نرمال بودن داده ها از ضریب چولگی و ضریب کشیدگی، جهت آزمون های مقایسه ای آزمون تی دو نمونه مستقل، آزمون آنوا و برای رتبه بندی و همچنین جهت بررسی روایی و پایایی سؤالات پژوهش از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. در قسمت دانش آموزان، این نتایج حاصل شد که دانش آموزان از نظر صلاحیت های تکنولوژی آموزش
-
تأثیر محتوای انطباقی مبتنی بر سبک یادگیری بر درگیر سازی و پذیرش یادگیری معکوس
2022این پژوهش با هدف بررسی تأثیر محتوای انطباقی مبتنی بر سبک یادگیری بر درگیر سازی و پذیرش یادگیری معکوس انجام پذیرفت. در این پژوهش کاربردی از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه ی دانش آموزان پایه هفتم متوسطه ی اول ناحیه ی یک همدان در نیمسال تحصیلی 1399-1400 بود. نمونه گیری به روش در دسترس انجام شد و سه کلاس پایه ی هفتم دبیرستان شهید اصیلی انتخاب شدند. حجم نمونه شامل 95 نفر بود. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه ی سبک یادگیری وارک، پرسش نامه ی درگیر سازی تینیو و پرسشنامه ی محقق ساخته ی پذیرش یادگیری معکوس استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه ی سبک یادگیری بر اساس نتایج به دست آمده 95 نفر به سه گروه شامل دو گروه آزمایش (دو کلاس به تعداد 64 نفر) و یک گروه کنترل (یک کلاس 31 نفره) تقسیم شدند. گروه آزمایش بر اساس سبک یادگیری به دو زیرگروه تقسیم گردید و بر اساس سبک یادگیری هر گروه (گروه ویدیو، گروه ویدیو و جزوه و گروه کنترل)، محتوای انطباقی در اختیار آن ها قرار گرفت. برای تعیین میزان درگیر سازی از پرسش نامه ی تینیو استفاده گردید. به منظور بررسی میزان پذیرش کلاس معکوس از پرسشنامه ی محقق ساخته ای قبل و بعد از آموزش استفاده شد. به منظور بررسی اهداف پژوهش ابتدا نرمالیتی متغیرهای درگیر سازی و پذیرش یادگیری معکوس قبل و بعد از ارائه محتوای انطباقی در هریک از گروه ها با استفاده از آزمون کولموگروف - اسمیرونف بررسی شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی و آمار استنباطی آزمون ویلکاکسون، آزمون تی تست زوجی، آزمون کراسکال-والیس، آزمون آنالیز واریانس و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده تفاوت معنی داری بین درگیر سازی و پذیرش یادگیری معکوس بعد از ارائه محتوای انطباقی در گروه های آزمایش و کنترل وجود نداشت. اما یک ارتباط مثبت و معنی دار بین پذیرش یادگیری معکوس و درگیر سازی بعد از ارائه محتوای انطباقی در گروه های آزمایش و کنترل وجود داشت.
-
بررسی رابطه ی باورهای معرفت شناختی، فلسفه آموزشی و تلفیق فناوری در تدریس معلمان متوسطه شهر همدان
2021هدف اصلی در این پژوهش بررسی رابطه ی باورهای معرفت شناختی و باورهای فلسفی معلمان با تلفیق فناوری (TPACK) آن ها در کلاس درس دانش آموزان مقطع متوسطه شهر همدان بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مرد مقطع متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 1398-1399 به تعداد 361 نفر است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 186 نفر از معلمان مرد متوسطه شهر همدان است که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از معلمان، از ابزار پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر (1990)، پرسشنامه فلسفه های آموزشی (سادکر، 2014) و پرسشنامه تلفیق فناوری اشمیث و همکاران(2009) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شد. در مجموع نتایج فرضیه های اصلی و فرعی پژوهش نشان داد که: بین باورهای معرفت شناختی و فلسفی معلمان مرد با تلفیق فناوری (TPACK) آن ها در کلاس درس دانش آموزان مقطع متوسطه شهر همدان رابطه ی معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که به طور کلی باورهای معرفت شناختی و باورهای فسلفی با متغیر میزان تلفیق فناوری معلمان رابطه ی معناداری دارد. (R2) برابر 54℅ واریانس متغیر وابسته را می توان به وسیله رابطه خطی آن با متغیرهای مستقل ازجمله باورهای معرفت شناختی و فلسفی پیش بینی نمود. همچنین نتایج فرضیه های ویژه مبنی بررابطه بین باورهای فلسفی با تلفیق فناوری (TPAK) معلمان مرد مقطع متوسطه شهر همدان (433/0-= r) (000/0= sig) نشان دهنده ارتباط معنی دار بین دو متغیر بود. البته این ارتباط در جهت منفی بدست آمد. نتایج یافته ها همچنین نشان داد بین باورهای معرفت شناختی معلمان مرد مقطه متوسطه شهر همدان با تلفیق فناوری (TPAK) آنها (422/0= r) (001/0= sig) رابطه مثبت وجود دارد.
-
ناسایی عوامل موثر بر تلفیق فناوری در کلاسهای دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان
2021این پژوهش باهدف شناسایی عوامل موثر بر تلفیق فناوری در کلاس های دوره ابتدایی توسط معلمان انجام شده است. در این پژوهش از ررویکرد کیفی و از روش تحلیل محتوا استفاده شد. میدانی که برای این پژوهش در نظر گرفته شد معلمان ابتدایی استان همدان در سال تحصیلی 1399 بود. با توجه به کیفی بودن پژوهش حاضر از نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در روش مصاحبه ، پژوهشگر مصاحبه ها را به صورت نیمه ساختاریافته با 13 نفر از معلمان استان همدان انجام داد. سوال های اولیه با توجه به مبانی نظری و نظر استاد راهنما و استاد مشاور طراحی شد. مقولات حاصل از پژوهش در مصاحبه شامل 6 مقوله اصلی و 17 زیر مقوله و 46 کد باز می باشد. 6مقوله اصلی شرایط زمینه ای ، منابع انسانی ، محرکهای بازدارنده ، درگیرسازی ، پداگوژی و کتب درسی می باشد. با این حال و با بررسی و شناسایی عوامل موثر بر تلفیق فناوری در کلاس های دوره ابتدایی در پژوهش حاضر به نظر می رسد که این عوامل با یک برنامه ریزی مناسب می توانند تعدیل شوند و باعث بهبود و توسعه استفاده از فناوری در برنامه آموزشی شوند.
-
فرا تحلیل تأثیر یادگیری معکوس بر درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان
2021هدف از این پژوهش انجام فراتحلیلی بر مطالعات انجام شده در زمینه تاثیر یادگیری معکوس بر درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان بود. از بین 23 مطالعه شناسایی شده، 16 مطالعه وارد تحلیل شدند. مطالعاتی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند از طریق سایت مرکز اسناد و مدارک علمی ایران (مرکز پایان نامه های ایران)، و همچنین از طریق سایت های اینترنتی جهاد دانشگاهی، مگ ایران، ابسکو، ساینس دایرکت، سیج، جی استور، امرالد، اسپرینگر و وایلی-بلک ول گردآوری شدند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج داده ها با استفاده از نرم افزار Meta-analysis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد یادگیری معکوس بر انگیزه تحصیلی یادگیرندگان تأثیر معناداری دارد (اندازه اثر 157/0). یادگیری معکوس بر درگیرسازی یادگیرندگان تأثیر معناداری دارد (اندازه اثر 123/0). به طور کلی می توان گفت یادگیری معکوس منجر به افزایش درگیرسازی و انگیزه تحصیلی یادگیرندگان می شود.
-
نقش هوش دیجیتالی در یادگیری درس کاربرد کامپیوتر در تعلیم و تربیت دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا
2020این پژوهش با هدف بررسی نقش هوش دیجیتالی در یادگیری درس کاربرد کامپیوتر در تعلیم و تربیت دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. روش این پژوهش از نوع ترکیبی است. جامعه ی پژوهش در مرحله ی اول شامل کلیه ی متخصصین کامپیوتر دانشگاه بوعلی سینا و در مرحله ی دوم دانشجویان درس کاربرد کامپیوتر در تعلیم و تربیت که این درس را در ترم اول سال تحصیلی 98-99 اخذ نموده بودند، بود. نمونه گیر ی پژوهش در بخش طراحی ابزار در مرحله ی اول به صورت گلوله برفی از بین متخصصان کامپیوتر انجام شد که شامل 13 استاد و دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد بود. در مرحله ی دوم از بخش طراحی ابزار نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد که شامل 9 نفر از اساتید رشته ی کامپیوتر، روان شناسی و تکنولوژی آموزشی بودند. نمونه ی بخش کمی نیز به صورت تمام شماری شامل 30 نفر از دانشجویان درس کاربرد کامپیوتر در تعلیم و تربیت بود. ابزار گردآوری داده ها شامل دو بخش مصاحبه های نیمه ساختارمند با متخصصان و پرسشنامه ی محقق ساخته ی هوش دیجیتال بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد و در بخش آمار استنباطی از محاسبه ی CVR، آزمون پیرسون و رگرسیون خطی و هم چنین ضریب آلفای کرونباخ در SPSS استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش پس از تجزیه و تحلیل داده ها در مرحله ی اول منجر به تعیین 6 مولفه برای هوش دیجیتالی شد که شامل: خلاقیت، توانایی تحلیل گری، اندیشه منطقی و تفکر انتزاعی، توانایی حل مسئله، تمرکز و دقت و هوش ریاضی است. هم چنین در مرحله دوم، این پژوه منجر به تولید پرسشنامه ی هوش دیجیتالی شد که شامل 36 سنجه می باشد. در مرحله ی بعدی همبستگی بین نمره ی هوش دیجیتالی و نمره درسی دانشجویان با آزمون پیرسون محاسبه شد و با نتیجه ی 534/0 مشخص گردید که این دو همبستگی مثبت دارند. درنهایت نیز میزان پیش بینی یادگیری دانشجویان و نمره ی هوش دیجیتالی با محاسبه ی رگرسیون تعیین گردید و از آن جا که معناداری 02/0 محاسبه شد می توان نتیجه گرفت که هوش دیجیتالی می تواند یادگیری دانشجویان را در درس کاربرد کامپیوتر در تعلیم و تربیت پیش بینی کند. یکی دیگر از نتایج مهم این پژوهش دست یابی به ابزاری جهت اندازه گیری هوش دیجیتالی بود که این امر میسر شد. پرسشنامه ی هوش د
-
شناسایی عوامل موثر بر پذیرش آموزش الکترونیکی از دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا
2020این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش آموزش الکترونیکی از دیدگاه اساتید و دانشجویان انجام شده است. در این پژوهش از روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. میدانی که برای این پژوهش در نظر گرفته شد، اساتید و دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا بودند که تجربه آموزش الکترونیکی را داشته و یا با این محیط آشنا بوده و اطلاعات ارزشمندی را در این زمینه دارا هستند. در این پژوهش با توجه به ماهیت کیفی بودن آن از نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در روش مصاحبه، پژوهشگر مصاحبه ها را به صورت نیمه ساختارمند با 25 نفر از اساتید و دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انجام داد. در روند جمع آوری داده ها بعد از تحلیل داده های هر مصاحبه، سؤالات برای مصاحبه بعدی اصلاح می شد. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با کمک نرم افزار Max qda ورژن 2018 انجام گردید. داده های پژوهش با کمک نرم-افزار کدگذاری و مقوله بندی شدند. مقولات حاصل از پژوهش بر اساس رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین به یکپارچگی رسیدند و در الگوی پارادایمی ارائه گردیده است. پدیده مرکزی به توسعه ی آموزش ترکیبی طراحی شده اشاره دارد. مقوله علّی شامل قابلیت ها و ویژگی های آموزش الکترونیکی، پاسخگویی به نیاز روزافزون جامعه به یادگیری، استراتژی مسئولان دانشگاهی، آمادگی و خودکارآمدی اساتید و دانشجویان می باشد. عوامل زمینه ای شامل فرهنگ فناورانه، زیرساخت فناوری و یادگیری سازمانی می باشد. عوامل مداخله گر شامل پرداخت مناسب حقوق و مزایای اساتید، خصوصیات مشترک بین اساتید و دانشجویان، خصوصیات ویژه اساتید و اراده مسئولان دانشگاهی می باشد. راهبردها شامل محتوا آفرینی، درس افزار ویژه، یادگیری وارونه، تدوین شاخص ها و معیارهای کیفیت و آموزش و توجیه اساتید و دانشجویان می باشد. پیامدهای ناشی از کاربست پدیده مرکزی شامل درآمدزایی، تربیت فارغ التحصیلان باسواد، بازسازی جایگاه آموزش و یادگیری مادام العمر می باشد.
-
تاثیر اجتماع یادگیری معلمان متوسطه اول ناحیه 2 کرمانشاه بر تلفیق فناوری در کلاس درس
2020چکیده با توجه به اینکه در چند سال اخیر محیط های یادگیری اصیل و مبتنی بر مورد و موقعیت، جایگاه ویژه ای در آموزش و یادگیری پیدا کرده اند و اجتماع یادگیری هم به عنوان یکی از این محیط های اصیل نقش خاصی در یادگیری ایفا می کند، در پژوهش حاضر تأثیر اجتماع یادگیری معلمان مقطع متوسطه اول شهر کرمانشاه بر تلفیق فناوری در کلاس درس مورد ارزیابی قرار گرفت. روش انجام این پژوهش کمی و از نوع شبه آزمایشی بود که با استفاده از پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش و گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مرد شاغل در مقطع متوسطه اول ناحیه دو کرمانشاه در سال تحصیلی 97-98 بود که تعداد آن ها 310 نفر بودند. جهت انتخاب نمونه آماری، با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی، تعداد 30نفر از معلمان انتخاب شدند و به صورت انتساب تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش تحت تأثیر متغیر مستقل(اجتماع یادگیری) قرار گرفت که آنها طی 8جلسه مجازی(گروه تلگرامی) و 8 جلسه حضوری تجربیات، دانش، نگرش و مهارت های کاربردی در مورد تلفیق فناوری در کلاس های درس را به اشتراک گذاشتند. گروه گواه هم دانش و مهارت های مربوط به تلفیق فناوری را به طور جداگانه دریافت نمودند. به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. در این پرسشنامه مؤلفه های مربوط به دانش، نگرش و کاربرد فناوری در کلاس درس توسط معلمان، مورد ارزیابی قرار گرفت. روایی پرسشنامه از منظر استاد راهنما و استاد مشاور مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ در مجموع 97/0 و در زیرمؤلفه های آن در بعد دانش تلفیق فناوری 93/0، نگرش به تلفیق فناوری95/0، و کاربرد فناوری 88/0 به دست آمد که نشان می دهد پرسشنامه از پایایی بالایی برخوردار بود. برای بررسی سؤالات این پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اجتماع یادگیری معلمان بر دانش معلمان نسبت به کاربرد فناوری، (01/0>002/0=p و 465/3=F)؛ نگرش معلمان نسبت به تلفیق فناوری،(05/0 016/0=p و 698/6=F)؛ و کاربرد فناوری در کلاس درس (05/0 012/0=p و 358/7=F)؛ تأثیر مثبت داشت.
-
بررسی تجربه زیسته دانشجویان و اساتید از کاربرد فناوری در تدریس: مطالعه موردی پاورپوینت
2019این پژوهش با هدف بررسی تجربه زیسته اساتید و دانشجویان از کاربرد فناوری پاورپوینت در تدریس و یادگیری انجام شده است. در این پژوهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. میدانی که برای این پژوهش در نظر گرفته شد، اساتید و دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در نیمسال تحصیلی 97-98 بود. در این پژوهش با توجه به ماهیت کیفی بودن آن از نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در روش مصاحبه، پژوهشگر مصاحبه ها را به صورت نیمه ساختارمند با 25 نفر از اساتید و 30 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انجام داد. سوال های اولیه مصاحبه با توجه به مبانی نظری و با نظر استاد راهنما و استاد مشاور طراحی شد. در روند جمع آوری داده ها بعد از تحلیل داده های هر مصاحبه، سوالات برای مصاحبه بعدی اصلاح می شد. تحلیل داده های حاصل از مشاهده و مصاحبه در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل توصیفی کلایزی انجام گردید. داده-های پژوهش در این مرحله کدگذاری و مقوله بندی شدند. مقولات حاصل از پژوهش در مصاحبه با اساتید شامل 14 مقوله و 25 زیر مقوله و همچنین در مصاحبه با دانشجویان شامل 13 مقوله و 25 زیر مقوله می باشد که که از تطبیق مقولات حاصل از تحلیل مصاحبه های صورت گرفته با دانشجویان و اساتید پدید آمده است. مقولات مربوط به اساتید شامل سازمان دهی و چارچوب بندی فرایند تدریس، مدیریت زمان تدریس، سازمان دهی محتوا، تنوع در ارائه محتوا، ابزار یادیار، تمرکز بر محتوای مهم، جلب توجه و تحریک انگیزه، یادگیری دیداری، کمک به تسهیل ساختار شناختی دانشجویان، ارزیابی فرایند تدریس، مشارکت دادن دانشجو در تدریس، پرورش کلام دانشجویان در ارائه، عینی کردن مباحث انتزاعی، یکنواختی فرایند تدریس و مقولات مربوط به دانشجویان شامل عینی سازی محتوا، کمک به بهبود تعامل، تسهیل در یادآوری مطالب، افزایش جذابیت و پویایی، نظارت و ارزیابی، ایجاد یادگیری بصری، یادگیری سطحی، کمک به یادگیری فعال، کمک به بهبود خودکارآمدی، کمک به یادگیری سازمان یافته، کاهش ارتباط کلاسی، عامل حواس پرتی و عملیاتی سازی مباحث می باشد. بنابراین با توجه به این که شیوه استفاده از ابزارها و رسانه های آموزشی می تواند نگرش دانشجویان نسبت به مدرس و نیز انگیزه و میزان یادگیری آن ها را تحت تأثیر قرار دهد، به اساتید و مدرسان دان
-
تأثیر روش آموزش نمایشی و داستان گویی بر میزان انتقال یادگیری مفاهیم شهروندی در دانش آموزان دختر پایه اول
2019پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش آموزش نمایشی و آموزش داستان گویی بر میزان انتقال یادگیری مفاهیم شهروندی در دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی انجام شده است. برای انجام پژوهش از روش شبه تجربی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش نفر که در سال تحصیلی 522 آموزان دختر پایه اول مدارس ابتدایی منطقه قهاوند، به تعداد مشغول به تحصیل بودند می1991-91 نفر به روش نمونه 92 باشد. از بین این تعداد 92 گیری در دسترس انتخاب شدند که این دانش نفری تقسیم شدند و یک گروه به روش نمایشی و گروه دیگر به روش داستان گویی 12 آموز به صورت تصادفی به دو گروه آموزش دیدند. برای گردآوری داده ها از چک لیست محقق ساخته در پیش آزمون و پس آزمون، مصاحبه و مشاهده استفاده شد. برای به دست آوردن روایی سؤالات، چک لیست ها و سؤالات مصاحبه ها از نظرات و راهنمایی های استاد راهنما، استاد مشاورومتخصصان آموزشی استفاده شد؛ همچنین برای سنجش پایایی چک لیست از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن % به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده 95 های حاصل از چک لیستها، از روش تحلیل محتوای کمی و آزمون های آماری شامل میانگین، انحراف معیار،آزمون تی گروه های وابسته وتحلیل کواریانس برای پاسخگویی به سوال های پژوهش و همچنین برای نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کالموگروف- اسمیرونوف استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که تفاوت میانگین معنادار است؛ یعنی بین گروه آموزش دیده به روش نمایشی 2/21 های پیش آزمون و پس آزمون، در همه مفاهیم در سطح و داستان گویی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون از نظر یادگیری این مفاهیم، تفاوت معناداری مشاهده می شود. تأثیری که عضویت در گروه نمایشی و عضویت در گروه داستان < 2/22 گویی بر متغیر وابسته انتقال یادگیری مفاهیم شهروندی دارد، ( ) معنی داراست و باعث تفاوت بین انتقال یادگیری مفاهیم شهروندی گروه آموزش دیده با روش نمایشی و F=4/591 و p=2/249 گروه آموزش دیده با روش داستان گویی شده است. طبق یافته های پژوهش، نتایج بیانگر این است که آموزش مفاهیم شهروندی به روش های نمایشی و داستان گویی در پایه اول ابتدایی بر میزان انتقال یادگیری آنها مؤثر بوده است. همچنین بین روش آموزش نمایشی و آموزش داستان
-
ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺶ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﺷﺸﻢ اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺑﺮ درﮔﯿﺮﺳﺎزی و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ در درس ﻋﻠﻮم ﺗﺠﺮﺑﯽ )ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره(
2019ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺶ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﺷﺸﻢ اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره ﺑﺮ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. روش ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻮع ﺷﺒﻪ 98-97 درﮔﯿﺮﺳﺎزی و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ در درس ﻋﻠﻮم ﺗﺠﺮﺑﯽ در ﺳﺎل ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ آزﻣﺎﯾﺸﯽ ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘﯿﺶ آزﻣﻮن و ﭘﺲ آزﻣﻮن ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﮔﺮوه ﻫﺎی ﮐﻨﺘﺮل و آزﻣﺎﯾﺶ ﺑﻮد. ﺟﺎﻣﻌﻪی آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ ﮐﻠﯿﻪ داﻧﺶ ﻧﻔﺮ ﺑﻮد ﮐﻪ اﺑﺘﺪا از ﺑﯿﻦ ﻣﺪارس اﺑﺘﺪاﯾﯽ 895 ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد 98 – 97آﻣﻮزان ﺷﺸﻢ اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره در ﺳﺎل ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره ﯾﮏ ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﻮﺷﻪ ای ﭼﻨﺪﻣﺮﺣﻠﻪ ای اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ ﺗﻤﺎم داﻧﺶ آﻣﻮزان ﭘﺎﯾﻪ ﺷﺸﻢ اﯾﻦ ﻧﻔﺮه ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻧﺘﺴﺎب ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺮوه اول آﻣﻮزش از ﻃﺮﯾﻖ روش اﯾﻔﺎی 20 ﻧﻔﺮ در ﺳﻪ ﮔﺮوه 60ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﻧﻘﺶ، ﮔﺮوه دوم ﺑﻪ روش ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ و ﮔﺮوه ﺳﻮم آﻣﻮزش از ﻃﺮﯾﻖ اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺶ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﻓﯿﻠﻢ ﺿﺒﻂ ﺷﺪه از اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺶ داﻧﺶ ( و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪی ﺷﺮر 2009 آﻣﻮزان اراﺋﻪ ﮔﺮدﯾﺪ. اﺑﺰار ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪی درﮔﯿﺮﺳﺎزی ﺗﯿﻨﯿﻮ ) % و در زﯾﺮ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎ ﺑﺮای 96 ( ﺑﻮدﻧﺪ. ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ درﮔﯿﺮﺳﺎزی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ در ﮐﻞ 2000وﻫﻤﮑﺎران) % و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آﻟﻔﺎی 88 % و ﺣﻮزه ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ 92 %، ﺣﻮزه ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ 90 ﺣﻮزهی رﻓﺘﺎری % ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪ. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪ و 70 %، و 66 ،%78 % و ﺑﺮای ﺳﻪ زﯾﺮ ﻣﻘﯿﺎس اﺳﺘﻌﺪاد و ﮐﻮﺷﺶ و ﺑﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ 82 ﮐﺮوﻧﺒﺎخ در ﮐﻞ ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎ از ﺷﺎﺧﺺ آﻣﺎر ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ )ﺷﺎﻣﻞ ﻓﺮاواﻧﯽ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ و اﻧﺤﺮاف ﻣﻌﯿﺎر( و اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ )آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﻮوارﯾﺎﻧﺲ( اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه از ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺶ ﺑﺮ درﮔﯿﺮﺳﺎزی و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻧﺶ آﻣﻮزان ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ دارد و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪی و درﮔﯿﺮﺳﺎزی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ داﻧﺶ آﻣﻮزان را در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ روش اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺶ دا و ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ دﻫﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﻌﻠﻤﺎن ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ از روش ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺶ ﺑﺮای آﻣﻮزش ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻋﻠﻮم ﺗﺠﺮﺑﯽ ﺑﻪ داﻧﺶ آﻣﻮزان اﺑﺘﺪاﯾﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ درﮔﯿﺮﺳﺎزی و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪی ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ آﻧﻬﺎ را در ﺟﻬﺖ ﯾﺎدﮔﯿﺮی و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ آﻧﻬﺎ اﻓﺰاﯾﺶ دﻫﻨﺪ.
-
شناسایی موانع بکارگیری روش تدریس گروهی در دانشگاه بوعلی سینا بر اساس نظریه داده بنیاد و ارائه راهکار های مناسب
2017چکیده: این پژوهش با هدف شناسایی موانع و مشکلات روش تدریس گروهی و ارائه راهکار مناسب انجام پذیرفت. پژوهش با روش کیفی و با رویکرد داده بنیاد انجام شده است. جمع آوری داده ها با استفاده از ابزار مصاحبه انجام پذیرفت. در این پژوهش با توجه به ماهیت کیفی بودن آن از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. مصاحبه ها به صورت نیمه ساختارمند با دانشجویان و اساتید دو دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه بوعلی سینا همدان صورت گرفت. سؤالات اولیه مصاحبه با توجه به مبانی نظری و با نظر استاد راهنما و استاد مشاور طراحی شد. در روند جمع آوری داده ها بعد از تحلیل داده های هر مصاحبه، سؤالات برای مصاحبه بعدی اصلاح می شد. داده های پژوهش در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، کدگذاری و مقوله بندی شدند. در مرحله کد گذاری باز مقولات و زیر مقولات پدید آمدند. مقولات حاصل از پژوهش شامل 10 مقوله اصلی و 33 زیر مقوله می باشد که از تطبیق مقولات حاصل از تحلیل مصاحبه های صورت گرفته با اساتید و دانشجویان پدید آمده اند. مقولات اصلی شامل: ویژگی های دانشجو، ویژگی های استاد، گروه، موضوع و محتوا، فرهنگ، ارزشیابی، فضا و امکانات، زمان، ساختار نظام آموزشی و جمعیت کلاس ها می باشد. در مرحله کدگذاری محوری ارتباط بین مقولات کشف و مدل مفهومی از ارتباط بین مقولات ارائه شد. در مرحله کدگذاری گزینشی به توصیف و تفسیر مقولات پدید آمده پرداخته شده است. تفاوت نظرات اساتید و دانشجویان در مورد مقوله ها بیشتر در زیر مقوله ها مطرح است تا مقولات. مقوله ای همانند زمان در مصاحبه با دانشجویان وجود داشت که در مصاحبه با اساتید مقوله زمان به عنوان یکی از زیر مقوله های ویژگی های استاد مطرح است و مقوله ساختار آموزشی هم مقوله ای بود که از مصاحبه با اساتید پدید آمد و در مصاحبه دانشجویان به آن اشاره ای نشده بود. ویژگی استاد و دانشجو به عنوان مقوله محوری شناخته شده اند که سایر مقولات یا از آن ها تأثیر می پذیرند یا بر آن ها تأثیر می-گذارند.
-
توسعه آموزش وارونه درراستای بهبود یادگیری عمیق دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی در درس تولید مواد آموزشی
2016این پژوهش با هدف توسعه ی روش آموزش وارونه در راستای بهبود یادگیری عمیق دانشجویان کارشناسی رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه بوعلی سینا در درس تولید مواد آموزشی انجام شد. روش پژوهش حاضر آمیخته از نوع جایگذاری بود. جامعه مورد مطالعه در بخش کمی، شامل دانشجویان رشته تکنولوژی آموزشی دانشگاه بوعلی سینا در درس تولید مواد آموزشی به تعداد 36 نفر، در سال تحصیلی 95-94 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه هدف در بخش کیفی که اعتبار یابی درونی شامل 5 نفر از متخصصان آموزشی و 20 نفر از دانشجویان درس تولید مواد آموزشی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی، آزمون های معلم ساخته پیش آزمون و پس آزمون و در بخش کیفی از مشاهده و مصاحبه ی نیمه ساختار مند استفاده شد. بررسی روایی آزمون با نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب کاپای کوهن 89% بدست آمد که مشخص شد آزمون از روایی و پایایی لازم برخوردار می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش پس از تحلیل داده ها در بخش کیفی موجب تدوین روشی از آموزش وارونه شامل نه مؤلفه ی انعطاف پذیری محیط، فرهنگ یادگیری، محتوا وفعالیت های آموزشی، معلمان در نقش مربیگری، تعامل، تکیه گاه سازی انگیزشی مسئولیت پذیری و فعال بودن یادگیرنده، یادگیری فردی در حد تسلط و مدیریت زمان و هفت مرحله مبتنی بر این مؤلفه ها جهت بهبود یادگیری عمیق دانشجویان تکنولوژی در درس تولید مواد آموزشی گردید. در بخش کمی و برای اعتبار یابی بیرونی روش توسعه یافته آموزش وارونه با استفاده از آزمون محقق ساخته میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دانشجویان درس تولید مواد آموزشی با آزمون t وابسته(زوجی) مقایسه شد که نتایج بیانگر تفاوت معنادار نمرات آنها بود.
-
بررسی تأثیر نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری ریاضی دانش-آموزان پایه سوم ابتدایی مراکز درمان اختلالات یادگیری شهر همدان
2015پژوهش حاضر با هدف، بررسی تأثیر نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی مراکز اختلالات یادگیری شهر همدان انجام شده است. روش مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمایش است. جامعه موردمطالعه را 100 نفر دانش آموز دختر و پسر دارای اختلال یادگیری ریاضی پایه سوم ابتدایی شهر همدان در سال تحصیلی 94-93 تشکیل داده است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی 30 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده برای جمع-آوری اطلاعات آزمون تشخیصی ایران کی مت بوده است، که برای پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه استفاده شده است. گروه کنترل با روش متداول و گروه آزمایش به مدت 12 جلسه با استفاده از نرم افزار میشا و کوشا آموزش داده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، جدول، نمودار و از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس و کولموگروف اسمیرنوف استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت میانگین های گروه آزمایش و کنترل در سطح 05/0 معنی دار بوده و می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری ریاضی دانش آموزان تأثیر داشته است و فرضیه کلی تحقیق تأیید می شود؛ میانگین تعدیل شده نمرات اختلال یادگیری شمارش اعداد در گروه آزمایش 57/0 است که کمتر از میانگین این نمرات در گروه کنترل (23/1) می باشد (010/0=p)؛ بنابراین می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری شمارش اعداد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تأثیر داشته است؛ میانگین تعدیل شده نمرات اختلال یادگیری جمع اعداد در گروه آزمایش 69/0 است که کمتر از میانگین این نمرات در گروه کنترل (91/1) می باشد (012/0=p)؛ بنابراین می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری جمع اعداد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تأثیر داشته است؛ میانگین تعدیل شده نمرات اختلال یادگیری تفریق اعداد در گروه آزمایش 62/0 است که کمتر از میانگین این نمرات در گروه کنترل (78/2) می-باشد (001/0=p)؛ بنابراین می توان گفت نرم افزار آموزشی میشا و کوشا در کاهش اختلال یادگیری تفریق اعداد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی تأث