Faculty - دانشکده علوم انسانی
Assistant Professor
Update: 2024-11-21
Akbar Momeni rad
Faculty of Humanities / Department of Educational sciences
Master Theses
-
استخراج ويژگي هاي آموزشي اساتيد برتر از منظر ارزيابي دانشجويان مبتني بر تكنيك هاي داده كاوي در كانواس
زيبا زارعي 2023توسعه ي فناوري اطلاعات باعث پديدار شدن مفاهيم نوآورانه اي در حوزه هاي متنوع شده است و آموزش الكترونيكي يكي از نتايج مثبت اين تحولات است. امروزه، بسياري از مؤسسات آموزش عالي در سراسر جهان از سيستم هاي مديريت يادگيري آنلاين به منظور آموزش بهره مي برند. اين سيستم ها امكان تعامل مستقيم اساتيد و دانشجويان را فراهم مي كنند و همه ي فعاليت هاي آنان در اين سيستم ها به طور جامع ثبت مي شود. داده هاي مرتبط با ثبت وقايع در اين سيستم هاي مديريت يادگيري الكترونيك اغلب حاوي اطلاعات مفيدي در دوره هاي آموزشي مختلف مي باشند. با توجه به حجم عظيم اين داده ها، انجام كاوش در آن ها به منظور تجزيه و تحليل الگوهاي رفتاري اساتيد امري ضروري است و از طريق علم داده كاوي مي توان عملكرد اساتيد را به دقت تجزيه و تحليل نمود. فرآيند داده كاوي با استفاده از تكنيك هاي گوناگون اطلاعات مفيد را از داده ها بيرون مي كشد. يكي از كاربردهاي مهم داده كاوي، پيش بيني مي باشد كه تكنيك درخت تصميم يكي از الگوريتم هاي مهم اين حوزه به شمار مي رود و از آنجايي كه يكي از اركان اساسي پيشرفت علمي و پژوهشي هر واحد آموزشي از عملكرد و انگيزه اساتيد آن نشأت مي گيرد، بررسي عملكرد اساتيد دانشگاه بوعلي سينا همدان و تحليل نتايج به دست آمده مي تواند باعث ارائه مدل پيشرفت به اساتيد گردد. روش اين پژوهش از نظر نوع انجام پژوهش، به طور توصيفي-تحليلي و از لحاظ هدف كاربردي است. فرآيند استخراج داده ها بر اساس متدلوژي استاندارد كريسپ-دي ام بنا شده است؛ بعد از انجام مراحل اين روش داده ها در نرم افزار وكا بررسي شدند و درخت تصميم ترسيم شد. در ادامه براي به دست آوردن اطلاعاتي در مورد ويژگي هاي اساتيد و تفاوت بين دو گروه اساتيد بالا و پايين و نتيجه گيري نهايي استفاده از اطلاعات آماري نيز ضروري بود. در پژوهش حاضر جامعه ي آماري، همه ي اساتيد دانشگاه بوعلي سينا همدان در سال تحصيلي 1401-1400 بودند كه بر اساس آمار اداره ي ارزيابي و نظارت دانشگاه تعداد آن ها 811 نفر بود. حجم نمونه شامل 108 نفر از اساتيد از همه گروه هاي آموزشي به همراه اطلاعات تمامي دروس اساتيد ذكر شده بودند كه در 390 ركورد ثبت شده اند. اين پژوهش به شيوه ي هدفمند و در دسترس در دو گروه 54 نفره كه به دو گروه بالا و پايين از اساتيد تقسيم بندي شده اند، انجام گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه ا
Thesis summary
-
عنوان: اثربخشي تدريس به روش معكوس بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان با تعديلگري خودتنظيمي
سمانه زنگنه 2023يكي از مسائل مهم در محيط هاي آموزشي پيشرفت تحصيلي و بررسي عوامل موثر بر آن است. هرچند شناسايي تمامي تعيين كننده هاي موثر بر پيشرفت تحصيلي پيچيده است، اما شناسايي برخي از تعيين كننده هاي موثر قدرت پيش بيني را تسهيل و متخصصين را در توسعه ي برنامه هاي مرتبط با مداخلات ارتقاء پيشرفت تحصيلي در ميان دانشجويان ياري مي دهد. از اين رو اين پژوهش با هدف تعيين اثربخشي تدريس به روش معكوس بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان با تعديلگري خودتنظيمي انجام پذيرفت. كلاس هاي درس معكوس به عنوان يك رويكرد بالقوه شناخته شده است كه دانش آموزان را قادر مي سازد زمان انعطاف پذيري براي يادگيري قبل از كلاس داشته باشند و همچنين فرصت هاي بيشتري براي اعمال دانش و تعامل با همسالان و معلم در كلاس داشته باشند. از سوي ديگر، محققان به چالش درگير كردن دانش آموزان در يادگيري خودتنظيمي و مشاركت فعال در كلاس هاي درس معكوس اشاره كرده اند. اين پژوهش از بعد هدف كاربردي و از بعد كميت، پژوهشي كمي بود؛ همچنين به لحاظ گردآوري داده ها شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل انجام گرفت. جامعه آماري پژوهش شامل كليه دانش آموزان مقطع پنجم ابتدايي شهر تهران در سال تحصيلي 1401-1400 مي باشد. نمونه پژوهش نيز از طريق نمونه گيري در دسترس انتخاب شد كه پژوهشگر از بين دختران پايه پنجم شهر تهران، دانش آموزان پايه پنجم محل خدمت خود (دبستان حقيقت) را انتخاب كرد. در اين پژوهش حجم نمونه 68 نفر بود كه 34 نفر در گروه آزمايش (روش تدريس معكوس) و 34 نفر در گروه كنترل (روش تدريس سنتي) قرار داشتند و تمام آزمودني ها تا پايان پژوهش ماندگاري داشتند. در اين پژوهش، بر اساس محتواي فصل سوم رياضي پايه پنجم دبستان، با عنوان (نسبت و تناسب) 4 فيلم آموزشي كه توسط اساتيد مجرب طراحي و توليد شده بود براي گروه آزمايش در 12 جلسه اجرا شد. روش ها و ابزار تجزيه و تحليل داده ها شامل دو بخش آمار توصيفي و آمار استنباطي بود. كه بخش آمار توصيفي شامل؛ فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد و در بخش آزمون هاي استنباطي جهت برآورد نتايج فرضيات از تحليل كواريانس توسط نرم افزار آماري SPSS نسخه 25 استفاده شد. نتايج پژوهش نشان داد روش تدريس معكوس توانسته است باعث افزايش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان در گروه آزمايش شود اما خودتنظيمي هيجان باعث كاهش اين تاثير شده و نقش تعدي
Thesis summary
-
بررسي تأثير خُرده آموزي بر كاركردهاي اجرايي با تعديل گري راهبردهاي يادگيري خودتنظيم كودكان نارساخوان پنجم ابتدايي شهراهواز
محسن كاظمي 2023نارساخواني به عنوان شايع ترين اختلال يادگيري، يكي از حوزه هاي متأثر از ضعف در كاركردهاي اجرايي و به-طورخاص تر در حافظه كاري و توجه مداوم كودكان محسوب مي شود و يافتن راه هايي براي بهبود اين كاركردهاي اجرايي مي تواند از بروز مشكلات پايدار و يك چرخه ي ناكامي جلوگيري و به كسب موفقيت هاي تحصيلي دانش آموزان بيانجامد. با ورود به عصر اطلاعات، بي شك فن آوري بر كميت و كيفيت فرايند ياددهي يادگيري تأثيرگذار بوده است. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير خرده آموزي بر حافظه كاري و توجه مداوم كودكان نارساخوان ابتدايي با تعديل گري راهبردهاي يادگيري خودتنظيم مي باشد. روش پژوهش حاضر شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون - پس آزمون با گروه كنترل بوده و جامعه آماري آن ها شامل همه دانش آموزان پسرپايه پنجم ابتدايي مشغول به تحصيل در سال تحصيلي 1402-1401 شهر اهواز با تشخيص نارساخواني بود. نمونه آماري با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس شامل 176 دانش آموز پايه پنجم دبستان دوشهيدطيبي ناحيه يك اهواز بود كه توسط آموزگاران مربوطه و محقق و نيز كارشناسانان مراكز اختلالات يادگيري مورد بررسي اوليه قرار گرفتند، نهايتاً 30 كودك پسر نارساخوان پنجم ابتدايي انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفري كنترل و آزمايش گمارده شدند. براي جمع آوري داده ها از آزمون نارساخواني نما كُرمي نوري و مرادي (1386)، آزمون عملكردپيوسته رازولد و همكاران (1956)، آزمون حافظه كاري N-Back كرچنر (1958) و پرسشنامه راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي پينتريچ و دي گروت (1990)، استفاده شد. آزمودني ها در 8 جلسه ي 1 ساعته به صورت هفته اي 4 بار طي 2 هفته تحت مداخله ي خُرده آموزي قرار گرفتند ولي در گروه كنترل هيچ مداخله اي انجام نشد. تجزيه و تحليل داده ها در اين پژوهش در دو بخش آمار توصيفي و آمار استنباطي صورت گرفت كه بخش آمار توصيفي شامل فراواني، ميانگين و انحراف استاندارد مي باشد و در بخش آزمون استنباطي از آزمون هاي كولموگروف اسميرنوف (براي سنجش نرمال بودن متغيرها)، آزمون تي مستقل و تحليل كوواريانس (به منظور همسان سازي گروه ها) استفاده شد. نتايج گوياي اثربخشي خُرده آموزي بر كاركردهاي اجرايي (توجه مداوم و حافظه كاري) كودكان نارساخوان بود. از سوي ديگر نقش تعديل گري راهبردهاي يادگيري خودتنظيم در اين اثربخشي به طور كامل تأييدنشد، بلكه تنها در ارتباط با توجه مداوم اي
Thesis summary
-
بررسي اثرات تقسيم توجه و افزونگي در چندرسانه اي ها بر يادگيري و بار شناختي ادراك شده دانش آموزان با تعديل گري خودتنظيمي
فاطمه كدخداوند 2023اين پژوهش با هدف بررسي اثرات تقسيم توجه و افزونگي در چندرسانه اي ها بر يادگيري و بار شناختي ادراك شده دانش آموزان با تعديل گري خودتنظيمي انجام شد. اين پژوهش از نظر هدف، كاربردي و از نظر روش شناسي در زمره پژوهش-هاي شبه آزمايشي است. جامعه ي آماري اين پژوهش كليه دانش آموزان دختر مدارس پايه ي سوم شهر همدان در سال تحصيلي 1401-1400 بود. در اين پژوهش، دبستان دخترانه ي راه نور (1) با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب شد. از ميان دانش آموزان پايه ي سوم، يك كلاس32 نفره با استفاده از گمارش تصادفي در دو گروه آزمايش و يك گروه كنترل قرار داده شدند. گروه آزمايشي 1، اثر (تقسيم توجه) 12 نفر، گروه آزمايش 2، (اثر افزونگي) 12 نفر و گروه كنترل هم 12 نفر بود. به منظور تعيين ميزان سطح خودتنظيمي دانش آموزان از پرسشنامه ي خودتنظيمي بوفارد (1995) استفاده شد. به جهت ارائه آموزش، از سه چندرسانه اي آموزشي محقق ساخته، كه شامل چندرسانه اي آموزشي داراي اثر تقسيم توجه، چندرسانه اي آموزشي اثر افزونگي و چندرسانه اي آموزشي بدون اين دو اثر بود؛ استفاده شد. يك هفته قبل از اجراي آموزش، پيش آزمون يادگيري بر روي دانش آموزان هر سه گروه، اجرا شد. دانش آموزان هر سه گروه، در اواسط و در پايان آموزش، مقياس بار شناختي (تلاش ذهني) پاس (1992) را تكميل كردند و بلافاصله در پس آزمون يادگيري شركت كردند. در اين پژوهش جهت تجزيه و تحليل داده ها از نرم افزار آماري SPSS براي ارائه آمار توصيفي (شاخص هاي پراكندگي و مركزي) استفاده شد و آمار استنباطي (آزمون هاي كولموگروف – اسميرنوف، ANCOVA و t مستقل) استفاده شد. يافته ها نشان داد كه گروه كنترل نسبت به گروه هاي آزمايش ( اثر تقسيم توجه و اثر افزونگي) در آزمون هاي يادگيري عملكرد بهتري داشتند و بار شناختي كمتري را دريافت كرده بودند. با اين حال يافته ها بيانگر اين بود كه خودتنظيمي نقش تعديل كننده معناداري بر يادگيري و بار شناختي ادراك شده دانش آموزاني كه تحت آموزش چندرسانه اي با اثر تقسيم توجه و همچنين بر يادگيري دانش آموزاني كه تحت آموزش چندرسانه اي با اثر افزونگي بودند، ندارد. همچنين يافته هاي پژوهش نشان داد خودتنظيمي مي تواند بر بار شناختي ادراك شده دانش آموزاني كه تحت آموزش چندرسانه اي با اثر افزونگي بودند، را تعديل كند.
Thesis summary
-
مقايسه ترجيحات فرهنگي دانشجويان و اساتيد ايران و عمان در حوزه آموزش الكترونيكي (مطالعه موردي: دانشگاه بوعلي سينا و دانشگاه سلطان قابوس)
زهرا رستمي 2022چكيده پژوهش حاضر با هدف شناسايي و مقايسه ابعاد فرهنگي و ترجيحات فرهنگي دانشجويان و اساتيد ايران و عمان در حوزه آموزش الكترونيكي انجام گرفت. پژوهش حاضر با اتخاذ رويكرد كمي از روش توصيفي- پيمايشي از نوع شاخه ميداني براي رسيدن به هدف پژوهش استفاده كرد. جامعه آماري شامل كليه دانشجويان و اساتيد دانشگاه در دو دانشگاه بوعلي سينا همدان و دانشگاه سلطان قابوس عمان در سال تحصيلي 2021-2022 بود. حجم نمونه بر اساس جدول كرجسي و مورگان شامل 190 نفر از اساتيد (95 نفر اساتيد ايراني و 95 نفر اساتيد عمان ) و 822 نفر دانشجو (411 نفر دانشجوي ايران و 411 نفر دانشجوي عمان) بود. روش نمونه گيري به صورت در دسترس بود. براي گردآوري اطلاعات از 3 پرسشنامه الكترونيكي شامل پرسشنامه ابعاد فرهنگي هافستد (براي هر دو گروه دانشجويان و اساتيد هر دو كشور ايران و عمان)، پرسشنامه ترجيحات يادگيري الكترونيكي موريس (براي دانشجويان هر دو كشور) و پرسشنامه محقق ساخته ترجيحات تدريس الكترونيكي (اساتيد هر دو كشور) استفاده شد. جهت سنجش پايايي هر سه پرسشنامه از ضريب آلفاي كرونباخ استفاده شد كه مقدار اين ضريب براي پرسشنامه ابعاد فرهنگي 82/0 ، براي پرسشنامه ترجيحات يادگيري الكترونيكي 93/0 و براي پرسشنامه ترجيحات تدريس الكترونيكي 91/0 بود. جهت تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي آمار توصيفي و استنباطي (كاي اسكوئر، t مستقل و تحليل واريانس چند متغيري يك راهه) استفاده شد. يافته هاي حاصل از تجزيه و تحليل داده هاي پژوهش نشان دادند به طور كلي ابعاد فرهنگي و ترجيحات يادگيري الكترونيكي در دانشجويان عمان با دانشجويان ايران متفاوت است. همينطور ابعاد فرهنگي و ترجيحات تدريس اساتيد عمان با اساتيد ايران متفاوت بود. يافته هاي پژوهش در ارتباط با همبستگي بين متغيرهاي ابعاد فرهنگي و ترجيحات يادگيري الكترونيكي نشان داد بين تمامي مؤلفه هاي ترجيحات يادگيري الكترونيكي و ابعاد فرهنگي دانشجويان عمان رابطه منفي و معناداري وجود دارد اما اين رابطه در مؤلفه هاي ترجيحات يادگيري الكترونيكي و ابعاد فرهنگي دانشجويان ايران يافت نشد. در مقابل بين متغيرهاي ابعاد فرهنگي و ترجيحات تدريس الكترونيكي اساتيد ايران و عماني رابطه منفي و معناداري يافت شد. در نتيجه يافته ها پيشنهاد مي دهند كه درنظر گرفتن فرهنگ كاربراني كه در محيط يادگيري الكترونيكي به يادگيري يا تدريس
Thesis summary
-
مقايسه تطبيقي صلاحيت هاي تكنولوژي آموزشي دانشجومعلمان، معلمان و دانش آموزان كشور ايران و عمان
فاطمه خزائي 2022تكنولوژي بخشي جدايي ناپذير از فرآيندهاي آموزشي و يادگيري مدرن است. معلمان، دانشجومعلمان و دانش آموزان، بايد به طور كامل به مجموعه جديدي از شايستگي هاي تكنولوژي آموزشي، دست يابند. استانداردهاي ISTE نقشه راه را براي كمك به دانش آموزان براي تبديل شدن به يادگيرندگان توانمند در عصر ديجيتال، ارائه مي دهد. اين استانداردها تمرين معلم را عميق تر مي كند، معلم را به تجديدنظر در رويكردهاي سنتي به چالش مي كشد و دانش آموزان را براي هدايت يادگيري خود آماده مي كند و به آنها كمك مي كند صلاحيت و شايستگي لازم در تكنولوژي آموزشي، به دست آورند. پژوهش حاضر با هدف تعيين تفاوت سطح صلاحيت هاي تكنولوژي آموزشي معلمان، دانشجومعلمان و دانش آموزان كشور ايران و عمان، انجام شد. اين مطالعه با روش پيمايشي كه يكي از روش هاي تحقيق كمي است، انجام شده است؛ از روش كتابخانه اي به منظور تدوين مباني نظري و پيشينه پژوهش و براي ادامه تحقيقات از پرسشنامه استفاده شد. روايي پرسشنامه پس از مشورت با استاد راهنما و متخصصان تاييد شد؛ براي بررسي پايايي پرسشنامه نيز از آلفاي كرونباخ استفاده شد، آلفاي كرونباخ پرسشنامه معلمان و دانشجومعلمان950/0 و پرسشنامه دانش آموزان 89/0 بود. جامعه موردمطالعه، معلمان و دانش آموزان دوره دوم متوسطه و دانشجو معلمان كشور ايران و عمان در سال تحصيلي 2022-2021 است ؛ به صورت در دسترس؛ از كشور ايران، شهر كرمانشاه و از كشور عمان، شهر مسقط و دانشگاه سلطان قابوس، انتخاب شد. جامعه آماري دانشجومعلمان نيز، دانشگاه فرهنگيان كرمانشاه و دانشگاه سلطان قابوس عمان بود، براي تعيين حجم نمونه سعي بر اين بود كه به تعدادي انتخاب شوند كه معرف جامعه آماري باشد.در اين پژوهش ابتدا آمار توصيفي مطرح گرديد و پس از گذر از پيش پردازش داده ها آمار استنباطي مطرح شد، كه در اين مرحله جهت بررسي سؤالات مطرح شده در سه بخش دانش آموزان، دانشجو معلمان و معلمان، از نرم-افزارهاي AMOS24 و SPSS24 به نحوي كه ذكر مي شود، استفاده شد: جهت بررسي نرمال بودن داده ها از ضريب چولگي و ضريب كشيدگي، جهت آزمون هاي مقايسه اي آزمون تي دو نمونه مستقل، آزمون آنوا و براي رتبه بندي و همچنين جهت بررسي روايي و پايايي سؤالات پژوهش از تحليل عاملي تأييدي استفاده شده است. در قسمت دانش آموزان، اين نتايج حاصل شد كه دانش آموزان از نظر صلاحيت هاي تكنولوژي آموزش
Thesis summary
-
تأثير محتواي انطباقي مبتني بر سبك يادگيري بر درگير سازي و پذيرش يادگيري معكوس
هادي حيدري 2022اين پژوهش با هدف بررسي تأثير محتواي انطباقي مبتني بر سبك يادگيري بر درگير سازي و پذيرش يادگيري معكوس انجام پذيرفت. در اين پژوهش كاربردي از روش نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شده است. جامعه آماري پژوهش شامل همه ي دانش آموزان پايه هفتم متوسطه ي اول ناحيه ي يك همدان در نيمسال تحصيلي 1399-1400 بود. نمونه گيري به روش در دسترس انجام شد و سه كلاس پايه ي هفتم دبيرستان شهيد اصيلي انتخاب شدند. حجم نمونه شامل 95 نفر بود. براي جمع آوري داده ها و اطلاعات در اين پژوهش از پرسشنامه ي سبك يادگيري وارك، پرسش نامه ي درگير سازي تينيو و پرسشنامه ي محقق ساخته ي پذيرش يادگيري معكوس استفاده شد. پس از تكميل پرسشنامه ي سبك يادگيري بر اساس نتايج به دست آمده 95 نفر به سه گروه شامل دو گروه آزمايش (دو كلاس به تعداد 64 نفر) و يك گروه كنترل (يك كلاس 31 نفره) تقسيم شدند. گروه آزمايش بر اساس سبك يادگيري به دو زيرگروه تقسيم گرديد و بر اساس سبك يادگيري هر گروه (گروه ويديو، گروه ويديو و جزوه و گروه كنترل)، محتواي انطباقي در اختيار آن ها قرار گرفت. براي تعيين ميزان درگير سازي از پرسش نامه ي تينيو استفاده گرديد. به منظور بررسي ميزان پذيرش كلاس معكوس از پرسشنامه ي محقق ساخته اي قبل و بعد از آموزش استفاده شد. به منظور بررسي اهداف پژوهش ابتدا نرماليتي متغيرهاي درگير سازي و پذيرش يادگيري معكوس قبل و بعد از ارائه محتواي انطباقي در هريك از گروه ها با استفاده از آزمون كولموگروف - اسميرونف بررسي شد. همچنين براي تجزيه وتحليل داده ها نيز از آمار توصيفي و آمار استنباطي آزمون ويلكاكسون، آزمون تي تست زوجي، آزمون كراسكال-واليس، آزمون آناليز واريانس و ضريب همبستگي اسپيرمن استفاده شد. براساس نتايج به دست آمده تفاوت معني داري بين درگير سازي و پذيرش يادگيري معكوس بعد از ارائه محتواي انطباقي در گروه هاي آزمايش و كنترل وجود نداشت. اما يك ارتباط مثبت و معني دار بين پذيرش يادگيري معكوس و درگير سازي بعد از ارائه محتواي انطباقي در گروه هاي آزمايش و كنترل وجود داشت.
Thesis summary
-
بررسي رابطه ي باورهاي معرفت شناختي، فلسفه آموزشي و تلفيق فناوري در تدريس معلمان متوسطه شهر همدان
غلامرضا شفيعي 2021هدف اصلي در اين پژوهش بررسي رابطه ي باورهاي معرفت شناختي و باورهاي فلسفي معلمان با تلفيق فناوري (TPACK) آن ها در كلاس درس دانش آموزان مقطع متوسطه شهر همدان بود. روش پژوهش حاضر از نظر هدف كاربردي و از نظر روش توصيفي از نوع همبستگي است. جامعه آماري شامل تمامي معلمان مرد مقطع متوسطه شهر همدان در سال تحصيلي 1398-1399 به تعداد 361 نفر است. حجم نمونه با استفاده از جدول كرجسي و مورگان، 186 نفر از معلمان مرد متوسطه شهر همدان است كه به روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي انتخاب شدند. به منظور گردآوري داده ها از معلمان، از ابزار پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه هاي مورد استفاده شامل پرسشنامه باورهاي معرفت شناختي شومر (1990)، پرسشنامه فلسفه هاي آموزشي (سادكر، 2014) و پرسشنامه تلفيق فناوري اشميث و همكاران(2009) بود. براي تجزيه و تحليل اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شد. در مجموع نتايج فرضيه هاي اصلي و فرعي پژوهش نشان داد كه: بين باورهاي معرفت شناختي و فلسفي معلمان مرد با تلفيق فناوري (TPACK) آن ها در كلاس درس دانش آموزان مقطع متوسطه شهر همدان رابطه ي معناداري وجود دارد. تحليل رگرسيون چند متغيره نشان داد كه به طور كلي باورهاي معرفت شناختي و باورهاي فسلفي با متغير ميزان تلفيق فناوري معلمان رابطه ي معناداري دارد. (R2) برابر 54℅ واريانس متغير وابسته را مي توان به وسيله رابطه خطي آن با متغيرهاي مستقل ازجمله باورهاي معرفت شناختي و فلسفي پيش بيني نمود. همچنين نتايج فرضيه هاي ويژه مبني بررابطه بين باورهاي فلسفي با تلفيق فناوري (TPAK) معلمان مرد مقطع متوسطه شهر همدان (433/0-= r) (000/0= sig) نشان دهنده ارتباط معني دار بين دو متغير بود. البته اين ارتباط در جهت منفي بدست آمد. نتايج يافته ها همچنين نشان داد بين باورهاي معرفت شناختي معلمان مرد مقطه متوسطه شهر همدان با تلفيق فناوري (TPAK) آنها (422/0= r) (001/0= sig) رابطه مثبت وجود دارد.
Thesis summary
-
ناسايي عوامل موثر بر تلفيق فناوري در كلاسهاي دوره ابتدايي از ديدگاه معلمان
زهرا برزگر 2021اين پژوهش باهدف شناسايي عوامل موثر بر تلفيق فناوري در كلاس هاي دوره ابتدايي توسط معلمان انجام شده است. در اين پژوهش از ررويكرد كيفي و از روش تحليل محتوا استفاده شد. ميداني كه براي اين پژوهش در نظر گرفته شد معلمان ابتدايي استان همدان در سال تحصيلي 1399 بود. با توجه به كيفي بودن پژوهش حاضر از نمونه گيري گلوله برفي استفاده شد. براي جمع آوري داده ها و اطلاعات از مصاحبه نيمه ساختارمند استفاده شد. در روش مصاحبه ، پژوهشگر مصاحبه ها را به صورت نيمه ساختاريافته با 13 نفر از معلمان استان همدان انجام داد. سوال هاي اوليه با توجه به مباني نظري و نظر استاد راهنما و استاد مشاور طراحي شد. مقولات حاصل از پژوهش در مصاحبه شامل 6 مقوله اصلي و 17 زير مقوله و 46 كد باز مي باشد. 6مقوله اصلي شرايط زمينه اي ، منابع انساني ، محركهاي بازدارنده ، درگيرسازي ، پداگوژي و كتب درسي مي باشد. با اين حال و با بررسي و شناسايي عوامل موثر بر تلفيق فناوري در كلاس هاي دوره ابتدايي در پژوهش حاضر به نظر مي رسد كه اين عوامل با يك برنامه ريزي مناسب مي توانند تعديل شوند و باعث بهبود و توسعه استفاده از فناوري در برنامه آموزشي شوند.
Thesis summary
-
فرا تحليل تأثير يادگيري معكوس بر درگيرسازي و انگيزه تحصيلي يادگيرندگان
جواد افشاري 2021هدف از اين پژوهش انجام فراتحليلي بر مطالعات انجام شده در زمينة تاثير يادگيري معكوس بر درگيرسازي و انگيزه تحصيلي يادگيرندگان بود. از بين 23 مطالعه شناسايي شده، 16 مطالعه وارد تحليل شدند. مطالعاتي كه در اين پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند از طريق سايت مركز اسناد و مدارك علمي ايران (مركز پايان نامه هاي ايران)، و همچنين از طريق سايت هاي اينترنتي جهاد دانشگاهي، مگ ايران، ابسكو، ساينس دايركت، سيج، جي استور، امرالد، اسپرينگر و وايلي-بلك ول گردآوري شدند. پس از بررسي ملاك هاي ورود و خروج داده ها با استفاده از نرم افزار Meta-analysis مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. يافته ها نشان داد يادگيري معكوس بر انگيزه تحصيلي يادگيرندگان تأثير معناداري دارد (اندازه اثر 157/0). يادگيري معكوس بر درگيرسازي يادگيرندگان تأثير معناداري دارد (اندازه اثر 123/0). به طور كلي مي توان گفت يادگيري معكوس منجر به افزايش درگيرسازي و انگيزه تحصيلي يادگيرندگان مي شود.
Thesis summary
-
نقش هوش ديجيتالي در يادگيري درس كاربرد كامپيوتر در تعليم و تربيت دانشجويان مقطع كارشناسي دانشگاه بوعلي سينا
عاصفه محققي 2020اين پژوهش با هدف بررسي نقش هوش ديجيتالي در يادگيري درس كاربرد كامپيوتر در تعليم و تربيت دانشجويان مقطع كارشناسي دانشگاه بوعليسينا انجام شد. روش اين پژوهش از نوع تركيبي است. جامعه ي پژوهش در مرحله ي اول شامل كليه ي متخصصين كامپيوتر دانشگاه بوعلي سينا و در مرحله ي دوم دانشجويان درس كاربرد كامپيوتر در تعليم و تربيت كه اين درس را در ترم اول سال تحصيلي 98-99 اخذ نموده بودند، بود. نمونه گير ي پژوهش در بخش طراحي ابزار در مرحله ي اول به صورت گلوله برفي از بين متخصصان كامپيوتر انجام شد كه شامل 13 استاد و دانشجوي مقطع كارشناسي ارشد بود. در مرحله ي دوم از بخش طراحي ابزار نمونه گيري به صورت هدفمند انجام شد كه شامل 9 نفر از اساتيد رشته ي كامپيوتر، روان شناسي و تكنولوژي آموزشي بودند. نمونه ي بخش كمي نيز به صورت تمام شماري شامل 30 نفر از دانشجويان درس كاربرد كامپيوتر در تعليم و تربيت بود. ابزار گردآوري داده ها شامل دو بخش مصاحبه هاي نيمه ساختارمند با متخصصان و پرسشنامه ي محقق ساخته ي هوش ديجيتال بود. براي تجزيه و تحليل داده ها از آمار توصيفي و آمار استنباطي استفاده گرديد. در بخش آمار توصيفي از ميانگين و انحراف استاندارد استفاده شد و در بخش آمار استنباطي از محاسبه ي CVR، آزمون پيرسون و رگرسيون خطي و هم چنين ضريب آلفاي كرونباخ در SPSS استفاده شد. نتايج حاصل از اين پژوهش پس از تجزيه و تحليل داده ها در مرحله ي اول منجر به تعيين 6 مولفه براي هوش ديجيتالي شد كه شامل: خلاقيت، توانايي تحليل گري، انديشه منطقي و تفكر انتزاعي، توانايي حل مسئله، تمركز و دقت و هوش رياضي است. هم چنين در مرحله دوم، اين پژوه منجر به توليد پرسشنامه ي هوش ديجيتالي شد كه شامل 36 سنجه مي باشد. در مرحله ي بعدي همبستگي بين نمره ي هوش ديجيتالي و نمره درسي دانشجويان با آزمون پيرسون محاسبه شد و با نتيجه ي 534/0 مشخص گرديد كه اين دو همبستگي مثبت دارند. درنهايت نيز ميزان پيش بيني يادگيري دانشجويان و نمره ي هوش ديجيتالي با محاسبه ي رگرسيون تعيين گرديد و از آن جا كه معناداري 02/0 محاسبه شد مي توان نتيجه گرفت كه هوش ديجيتالي مي تواند يادگيري دانشجويان را در درس كاربرد كامپيوتر در تعليم و تربيت پيش بيني كند. يكي ديگر از نتايج مهم اين پژوهش دست يابي به ابزاري جهت اندازه گيري هوش ديجيتالي بود كه اين امر ميسر شد. پرسشنامه ي هوش د
Thesis summary
-
تاثير اجتماع يادگيري معلمان متوسطه اول ناحيه 2 كرمانشاه بر تلفيق فناوري در كلاس درس
محمدرضا رحيمي 2020چكيده با توجه به اينكه در چند سال اخير محيط هاي يادگيري اصيل و مبتني بر مورد و موقعيت، جايگاه ويژه اي در آموزش و يادگيري پيدا كرده اند و اجتماع يادگيري هم به عنوان يكي از اين محيط هاي اصيل نقش خاصي در يادگيري ايفا مي كند، در پژوهش حاضر تأثير اجتماع يادگيري معلمان مقطع متوسطه اول شهر كرمانشاه بر تلفيق فناوري در كلاس درس مورد ارزيابي قرار گرفت. روش انجام اين پژوهش كمي و از نوع شبه آزمايشي بود كه با استفاده از پيش آزمون-پس آزمون با گروه آزمايش و گواه انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه معلمان مرد شاغل در مقطع متوسطه اول ناحيه دو كرمانشاه در سال تحصيلي 97-98 بود كه تعداد آن ها 310 نفر بودند. جهت انتخاب نمونه آماري، با استفاده از شيوه نمونه گيري تصادفي، تعداد 30نفر از معلمان انتخاب شدند و به صورت انتساب تصادفي 15 نفر در گروه آزمايش و 15 نفر در گروه گواه قرار داده شدند. گروه آزمايش تحت تأثير متغير مستقل(اجتماع يادگيري) قرار گرفت كه آنها طي 8جلسه مجازي(گروه تلگرامي) و 8 جلسه حضوري تجربيات، دانش، نگرش و مهارت هاي كاربردي در مورد تلفيق فناوري در كلاس هاي درس را به اشتراك گذاشتند. گروه گواه هم دانش و مهارت هاي مربوط به تلفيق فناوري را به طور جداگانه دريافت نمودند. به منظور جمع آوري داده ها از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. در اين پرسشنامه مؤلفه هاي مربوط به دانش، نگرش و كاربرد فناوري در كلاس درس توسط معلمان، مورد ارزيابي قرار گرفت. روايي پرسشنامه از منظر استاد راهنما و استاد مشاور مورد تأييد قرار گرفت و پايايي آن نيز از طريق آلفاي كرونباخ در مجموع 97/0 و در زيرمؤلفه هاي آن در بعد دانش تلفيق فناوري 93/0، نگرش به تلفيق فناوري95/0، و كاربرد فناوري 88/0 به دست آمد كه نشان مي دهد پرسشنامه از پايايي بالايي برخوردار بود. براي بررسي سؤالات اين پژوهش از آزمون تحليل كوواريانس استفاده شد. نتايج حاصل از اين پژوهش نشان داد كه اجتماع يادگيري معلمان بر دانش معلمان نسبت به كاربرد فناوري، (01/0>002/0=p و 465/3=F)؛ نگرش معلمان نسبت به تلفيق فناوري،(05/0 016/0=p و 698/6=F)؛ و كاربرد فناوري در كلاس درس (05/0 012/0=p و 358/7=F)؛ تأثير مثبت داشت.
Thesis summary
-
شناسايي عوامل موثر بر پذيرش آموزش الكترونيكي از ديدگاه اساتيد و دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا
زهرا جمشيدي 2020اين پژوهش با هدف شناسايي عوامل مؤثر بر پذيرش آموزش الكترونيكي از ديدگاه اساتيد و دانشجويان انجام شده است. در اين پژوهش از روش نظريه داده بنياد استفاده شد. ميداني كه براي اين پژوهش در نظر گرفته شد، اساتيد و دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا بودند كه تجربه آموزش الكترونيكي را داشته و يا با اين محيط آشنا بوده و اطلاعات ارزشمندي را در اين زمينه دارا هستند. در اين پژوهش با توجه به ماهيت كيفي بودن آن از نمونه گيري هدفمند و گلوله برفي استفاده شد. براي جمع آوري داده ها و اطلاعات در اين پژوهش از مصاحبه نيمه ساختارمند استفاده شد. در روش مصاحبه، پژوهشگر مصاحبه ها را به صورت نيمه ساختارمند با 25 نفر از اساتيد و دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا انجام داد. در روند جمع آوري داده ها بعد از تحليل داده هاي هر مصاحبه، سؤالات براي مصاحبه بعدي اصلاح مي شد. تحليل داده هاي حاصل از مصاحبه با كمك نرم افزار Max qda ورژن 2018 انجام گرديد. داده هاي پژوهش با كمك نرم-افزار كدگذاري و مقوله بندي شدند. مقولات حاصل از پژوهش بر اساس رويكرد سيستماتيك اشتراوس و كوربين به يكپارچگي رسيدند و در الگوي پارادايمي ارائه گرديده است. پديده مركزي به توسعه ي آموزش تركيبي طراحي شده اشاره دارد. مقوله علّي شامل قابليت ها و ويژگي هاي آموزش الكترونيكي، پاسخگويي به نياز روزافزون جامعه به يادگيري، استراتژي مسئولان دانشگاهي، آمادگي و خودكارآمدي اساتيد و دانشجويان مي باشد. عوامل زمينه اي شامل فرهنگ فناورانه، زيرساخت فناوري و يادگيري سازماني مي باشد. عوامل مداخله گر شامل پرداخت مناسب حقوق و مزاياي اساتيد، خصوصيات مشترك بين اساتيد و دانشجويان، خصوصيات ويژه اساتيد و اراده مسئولان دانشگاهي مي باشد. راهبردها شامل محتوا آفريني، درس افزار ويژه، يادگيري وارونه، تدوين شاخص ها و معيارهاي كيفيت و آموزش و توجيه اساتيد و دانشجويان مي باشد. پيامدهاي ناشي از كاربست پديده مركزي شامل درآمدزايي، تربيت فارغ التحصيلان باسواد، بازسازي جايگاه آموزش و يادگيري مادام العمر مي باشد.
Thesis summary
-
بررسي تجربه زيسته دانشجويان و اساتيد از كاربرد فناوري در تدريس: مطالعه موردي پاورپوينت
زهرا ابراهيمي فرزاد 2019اين پژوهش با هدف بررسي تجربه زيسته اساتيد و دانشجويان از كاربرد فناوري پاورپوينت در تدريس و يادگيري انجام شده است. در اين پژوهش از روش پديدارشناسي استفاده شد. ميداني كه براي اين پژوهش در نظر گرفته شد، اساتيد و دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا در نيمسال تحصيلي 97-98 بود. در اين پژوهش با توجه به ماهيت كيفي بودن آن از نمونه گيري گلوله برفي استفاده شد. براي جمع آوري داده ها و اطلاعات در اين پژوهش از مصاحبه نيمه ساختارمند استفاده شد. در روش مصاحبه، پژوهشگر مصاحبه ها را به صورت نيمه ساختارمند با 25 نفر از اساتيد و 30 نفر از دانشجويان دانشگاه بوعلي سينا انجام داد. سوال هاي اوليه مصاحبه با توجه به مباني نظري و با نظر استاد راهنما و استاد مشاور طراحي شد. در روند جمع آوري داده ها بعد از تحليل داده هاي هر مصاحبه، سوالات براي مصاحبه بعدي اصلاح مي شد. تحليل داده هاي حاصل از مشاهده و مصاحبه در اين پژوهش با استفاده از روش تحليل توصيفي كلايزي انجام گرديد. داده-هاي پژوهش در اين مرحله كدگذاري و مقوله بندي شدند. مقولات حاصل از پژوهش در مصاحبه با اساتيد شامل 14 مقوله و 25 زير مقوله و همچنين در مصاحبه با دانشجويان شامل 13 مقوله و 25 زير مقوله مي باشد كه كه از تطبيق مقولات حاصل از تحليل مصاحبه هاي صورت گرفته با دانشجويان و اساتيد پديد آمده است. مقولات مربوط به اساتيد شامل سازمان دهي و چارچوب بندي فرايند تدريس، مديريت زمان تدريس، سازمان دهي محتوا، تنوع در ارائه محتوا، ابزار ياديار، تمركز بر محتواي مهم، جلب توجه و تحريك انگيزه، يادگيري ديداري، كمك به تسهيل ساختار شناختي دانشجويان، ارزيابي فرايند تدريس، مشاركت دادن دانشجو در تدريس، پرورش كلام دانشجويان در ارائه، عيني كردن مباحث انتزاعي، يكنواختي فرايند تدريس و مقولات مربوط به دانشجويان شامل عيني سازي محتوا، كمك به بهبود تعامل، تسهيل در يادآوري مطالب، افزايش جذابيت و پويايي، نظارت و ارزيابي، ايجاد يادگيري بصري، يادگيري سطحي، كمك به يادگيري فعال، كمك به بهبود خودكارآمدي، كمك به يادگيري سازمان يافته، كاهش ارتباط كلاسي، عامل حواس پرتي و عملياتي سازي مباحث مي باشد. بنابراين با توجه به اين كه شيوه استفاده از ابزارها و رسانه هاي آموزشي مي تواند نگرش دانشجويان نسبت به مدرس و نيز انگيزه و ميزان يادگيري آن ها را تحت تأثير قرار دهد، به اساتيد و مدرسان دان
Thesis summary
-
ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﺷﺸﻢ اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺑﺮ درﮔﯿﺮﺳﺎزي و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪي ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ در درس ﻋﻠﻮم ﺗﺠﺮﺑﯽ )ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره(
خبات بحري قلدره 2019ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺑﺮرﺳﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﺷﺸﻢ اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره ﺑﺮ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. روش ﭘﮋوﻫﺶ از ﻧﻮع ﺷﺒﻪ 98-97 درﮔﯿﺮﺳﺎزي و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪي ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ در درس ﻋﻠﻮم ﺗﺠﺮﺑﯽ در ﺳﺎل ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ آزﻣﺎﯾﺸﯽ ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘﯿﺶ آزﻣﻮن و ﭘﺲ آزﻣﻮن ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﮔﺮوه ﻫﺎي ﮐﻨﺘﺮل و آزﻣﺎﯾﺶ ﺑﻮد. ﺟﺎﻣﻌﻪي آﻣﺎري ﺷﺎﻣﻞ ﮐﻠﯿﻪ داﻧﺶ ﻧﻔﺮ ﺑﻮد ﮐﻪ اﺑﺘﺪا از ﺑﯿﻦ ﻣﺪارس اﺑﺘﺪاﯾﯽ 895 ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد 98 – 97آﻣﻮزان ﺷﺸﻢ اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره در ﺳﺎل ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن دﯾﻮاﻧﺪره ﯾﮏ ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺧﻮﺷﻪ اي ﭼﻨﺪﻣﺮﺣﻠﻪ اي اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ ﺗﻤﺎم داﻧﺶ آﻣﻮزان ﭘﺎﯾﻪ ﺷﺸﻢ اﯾﻦ ﻧﻔﺮه ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻧﺘﺴﺎب ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺮوه اول آﻣﻮزش از ﻃﺮﯾﻖ روش اﯾﻔﺎي 20 ﻧﻔﺮ در ﺳﻪ ﮔﺮوه 60ﻣﺪرﺳﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺪاد ﻧﻘﺶ، ﮔﺮوه دوم ﺑﻪ روش ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ و ﮔﺮوه ﺳﻮم آﻣﻮزش از ﻃﺮﯾﻖ اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﻓﯿﻠﻢ ﺿﺒﻂ ﺷﺪه از اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ داﻧﺶ ( و ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪي ﺷﺮر 2009 آﻣﻮزان اراﺋﻪ ﮔﺮدﯾﺪ. اﺑﺰار ﮔﺮدآوري اﻃﻼﻋﺎت ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪي درﮔﯿﺮﺳﺎزي ﺗﯿﻨﯿﻮ ) % و در زﯾﺮ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎ ﺑﺮاي 96 ( ﺑﻮدﻧﺪ. ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ درﮔﯿﺮﺳﺎزي ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آﻟﻔﺎي ﮐﺮوﻧﺒﺎخ در ﮐﻞ 2000وﻫﻤﮑﺎران) % و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪي ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آﻟﻔﺎي 88 % و ﺣﻮزه ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ 92 %، ﺣﻮزه ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ 90 ﺣﻮزهي رﻓﺘﺎري % ﺑﺪﺳﺖ آﻣﺪ. ﺑﺮاي ﺗﺠﺰﯾﻪ و 70 %، و 66 ،%78 % و ﺑﺮاي ﺳﻪ زﯾﺮ ﻣﻘﯿﺎس اﺳﺘﻌﺪاد و ﮐﻮﺷﺶ و ﺑﺎﻓﺖ ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ 82 ﮐﺮوﻧﺒﺎخ در ﮐﻞ ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎ از ﺷﺎﺧﺺ آﻣﺎر ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ )ﺷﺎﻣﻞ ﻓﺮاواﻧﯽ، ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ و اﻧﺤﺮاف ﻣﻌﯿﺎر( و اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ )آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﻮوارﯾﺎﻧﺲ( اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه از ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ ﺑﺮ درﮔﯿﺮﺳﺎزي و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪي ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻧﺶ آﻣﻮزان ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ دارد و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪي و درﮔﯿﺮﺳﺎزي ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ داﻧﺶ آﻣﻮزان را در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ روش اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ دا و ﺳﺨﻨﺮاﻧﯽ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯽ دﻫﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﻌﻠﻤﺎن ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ از روش ﻓﯿﻠﻢ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ ﺑﺮاي آﻣﻮزش ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻋﻠﻮم ﺗﺠﺮﺑﯽ ﺑﻪ داﻧﺶ آﻣﻮزان اﺑﺘﺪاﯾﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ درﮔﯿﺮﺳﺎزي و ﺧﻮدﮐﺎرآﻣﺪي ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ آﻧﻬﺎ را در ﺟﻬﺖ ﯾﺎدﮔﯿﺮي و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ آﻧﻬﺎ اﻓﺰاﯾﺶ دﻫﻨﺪ.
Thesis summary
-
تأثير روش آموزش نمايشي و داستان گويي بر ميزان انتقال يادگيري مفاهيم شهروندي در دانش آموزان دختر پايه اول
رويا گوهري شمس 2019پژوهش حاضر با هدف بررسي تأثير روش آموزش نمايشي و آموزش داستان گويي بر ميزان انتقال يادگيري مفاهيم شهروندي در دانش آموزان دختر پايه اول ابتدايي انجام شده است. براي انجام پژوهش از روش شبه تجربي استفاده شد. جامعه آماري اين پژوهش شامل كليه دانش نفر كه در سال تحصيلي 522 آموزان دختر پايه اول مدارس ابتدايي منطقه قهاوند، به تعداد مشغول به تحصيل بودند مي1991-91 نفر به روش نمونه 92 باشد. از بين اين تعداد 92 گيري در دسترس انتخاب شدند كه اين دانش نفري تقسيم شدند و يك گروه به روش نمايشي و گروه ديگر به روش داستان گويي 12 آموز به صورت تصادفي به دو گروه آموزش ديدند. براي گردآوري داده ها از چك ليست محقق ساخته در پيش آزمون و پس آزمون، مصاحبه و مشاهده استفاده شد. براي به دست آوردن روايي سؤالات، چك ليست ها و سؤالات مصاحبه ها از نظرات و راهنمايي هاي استاد راهنما، استاد مشاورومتخصصان آموزشي استفاده شد؛ همچنين براي سنجش پايايي چك ليست از آلفاي كرونباخ استفاده شد كه مقدار آن % به دست آمد. براي تجزيه و تحليل داده 95 هاي حاصل از چك ليستها، از روش تحليل محتواي كمي و آزمون هاي آماري شامل ميانگين، انحراف معيار،آزمون تي گروه هاي وابسته وتحليل كواريانس براي پاسخگويي به سوال هاي پژوهش و همچنين براي نرمال بودن توزيع داده ها از آزمون كالموگروف- اسميرونوف استفاده شده است. يافته هاي پژوهش حاكي از اين است كه تفاوت ميانگين معنادار است؛ يعني بين گروه آموزش ديده به روش نمايشي 2/21 هاي پيش آزمون و پس آزمون، در همه مفاهيم در سطح و داستان گويي در مرحله پس آزمون نسبت به پيش آزمون از نظر يادگيري اين مفاهيم، تفاوت معناداري مشاهده مي شود. تأثيري كه عضويت در گروه نمايشي و عضويت در گروه داستان < 2/22 گويي بر متغير وابسته انتقال يادگيري مفاهيم شهروندي دارد، ( ) معني داراست و باعث تفاوت بين انتقال يادگيري مفاهيم شهروندي گروه آموزش ديده با روش نمايشي و F=4/591 و p=2/249 گروه آموزش ديده با روش داستان گويي شده است. طبق يافته هاي پژوهش، نتايج بيانگر اين است كه آموزش مفاهيم شهروندي به روش هاي نمايشي و داستان گويي در پايه اول ابتدايي بر ميزان انتقال يادگيري آنها مؤثر بوده است. همچنين بين روش آموزش نمايشي و آموزش داستان
Thesis summary
-
شناسايي موانع بكارگيري روش تدريس گروهي در دانشگاه بوعلي سينا بر اساس نظريه داده بنياد و ارائه راهكار هاي مناسب
نسرين صديقي 2017چكيده: اين پژوهش با هدف شناسايي موانع و مشكلات روش تدريس گروهي و ارائه راهكار مناسب انجام پذيرفت. پژوهش با روش كيفي و با رويكرد داده بنياد انجام شده است. جمع آوري داده ها با استفاده از ابزار مصاحبه انجام پذيرفت. در اين پژوهش با توجه به ماهيت كيفي بودن آن از نمونه گيري هدفمند استفاده شد. مصاحبه ها به صورت نيمه ساختارمند با دانشجويان و اساتيد دو دانشكده ادبيات و علوم انساني و دانشكده اقتصاد و علوم اجتماعي دانشگاه بوعلي سينا همدان صورت گرفت. سؤالات اوليه مصاحبه با توجه به مباني نظري و با نظر استاد راهنما و استاد مشاور طراحي شد. در روند جمع آوري داده ها بعد از تحليل داده هاي هر مصاحبه، سؤالات براي مصاحبه بعدي اصلاح مي شد. داده هاي پژوهش در سه مرحله كدگذاري باز، كدگذاري محوري و كدگذاري گزينشي، كدگذاري و مقوله بندي شدند. در مرحله كد گذاري باز مقولات و زير مقولات پديد آمدند. مقولات حاصل از پژوهش شامل 10 مقوله اصلي و 33 زير مقوله مي باشد كه از تطبيق مقولات حاصل از تحليل مصاحبه هاي صورت گرفته با اساتيد و دانشجويان پديد آمده اند. مقولات اصلي شامل: ويژگي هاي دانشجو، ويژگي هاي استاد، گروه، موضوع و محتوا، فرهنگ، ارزشيابي، فضا و امكانات، زمان، ساختار نظام آموزشي و جمعيت كلاس ها مي باشد. در مرحله كدگذاري محوري ارتباط بين مقولات كشف و مدل مفهومي از ارتباط بين مقولات ارائه شد. در مرحله كدگذاري گزينشي به توصيف و تفسير مقولات پديد آمده پرداخته شده است. تفاوت نظرات اساتيد و دانشجويان در مورد مقوله ها بيشتر در زير مقوله ها مطرح است تا مقولات. مقوله اي همانند زمان در مصاحبه با دانشجويان وجود داشت كه در مصاحبه با اساتيد مقوله زمان به عنوان يكي از زير مقوله هاي ويژگي هاي استاد مطرح است و مقوله ساختار آموزشي هم مقوله اي بود كه از مصاحبه با اساتيد پديد آمد و در مصاحبه دانشجويان به آن اشاره اي نشده بود. ويژگي استاد و دانشجو به عنوان مقوله محوري شناخته شده اند كه ساير مقولات يا از آن ها تأثير مي پذيرند يا بر آن ها تأثير مي-گذارند.
Thesis summary
-
توسعه آموزش وارونه درراستاي بهبود يادگيري عميق دانشجويان رشته تكنولوژي آموزشي در درس توليد مواد آموزشي
فاطمه كيهاني فاضل 2016اين پژوهش با هدف توسعه ي روش آموزش وارونه در راستاي بهبود يادگيري عميق دانشجويان كارشناسي رشته تكنولوژي آموزشي دانشگاه بوعلي سينا در درس توليد مواد آموزشي انجام شد. روش پژوهش حاضر آميخته از نوع جايگذاري بود. جامعه مورد مطالعه در بخش كمي، شامل دانشجويان رشته تكنولوژي آموزشي دانشگاه بوعلي سينا در درس توليد مواد آموزشي به تعداد 36 نفر، در سال تحصيلي 95-94 بود كه با استفاده از روش نمونه گيري در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه هدف در بخش كيفي كه اعتبار يابي دروني شامل 5 نفر از متخصصان آموزشي و 20 نفر از دانشجويان درس توليد مواد آموزشي بودند كه به روش نمونه گيري هدفمند انتخاب گرديدند. ابزار گردآوري داده ها در بخش كمي، آزمون هاي معلم ساخته پيش آزمون و پس آزمون و در بخش كيفي از مشاهده و مصاحبه ي نيمه ساختار مند استفاده شد. بررسي روايي آزمون با نظر متخصصان و پايايي آن با استفاده از ضريب كاپاي كوهن 89% بدست آمد كه مشخص شد آزمون از روايي و پايايي لازم برخوردار مي باشد. نتايج حاصل از اين پژوهش پس از تحليل داده ها در بخش كيفي موجب تدوين روشي از آموزش وارونه شامل نه مؤلفه ي انعطاف پذيري محيط، فرهنگ يادگيري، محتوا وفعاليت هاي آموزشي، معلمان در نقش مربيگري، تعامل، تكيه گاه سازي انگيزشي مسئوليت پذيري و فعال بودن يادگيرنده، يادگيري فردي در حد تسلط و مديريت زمان و هفت مرحله مبتني بر اين مؤلفه ها جهت بهبود يادگيري عميق دانشجويان تكنولوژي در درس توليد مواد آموزشي گرديد. در بخش كمي و براي اعتبار يابي بيروني روش توسعه يافته آموزش وارونه با استفاده از آزمون محقق ساخته ميانگين نمرات پيش آزمون و پس آزمون دانشجويان درس توليد مواد آموزشي با آزمون t وابسته(زوجي) مقايسه شد كه نتايج بيانگر تفاوت معنادار نمرات آنها بود.
Thesis summary
-
تاثير دو شكل مختلف ارائه محتواي چندرسانه اي در يادگيري و پايداري يادگيري در درس علوم تجربي پايه چهارم ابتدايي در شهر ملاير
2016پژوهش حاضر با هدف مقايسه تأثير شكل هاي مختلف ارائه محتواي چندرسانه اي « نوشتار لينك به تصوير»، « نوشتار در مجاورت تصوير» (اصل مجاورت مكاني) و روش سنتي در يادگيري و پايداري يادگيري در درس علوم تجربي پايه چهارم ابتدايي در شهر ملاير انجام شد. اين مطالعه به روش شبه تجربي با طرح پيش آزمون- پس آزمون با گروه كنترل انجام شد. جامعه مورد مطالعه متشكل از كليه دانش آموزان پايه چهارم ابتدايي شهر ملاير در سال تحصيلي 94-93 بود.نمونه آماري پژوهش حاضر شامل 47 دانش آموز پايه چهارم ابتدايي مدرسه شاهد كه به روش نمونه گيري در دسترس از دو كلاس انتخاب شدند و پس از همتا كردن آن ها بر اساس دو معيار نمره علوم نيمسال اول و معدل كل سال گذشته و برگزاري پيش آزمون و اطمينان از عدم معني داري تفاوت ها، به صورت تصادفي در سه گروه گنجانده شدند. ابزار هاي اين پژوهش، شامل نرم افزار چندرسانه اي و ابزار هاي اندازه گيري پيشرفت تحصيلي نظير؛ پيش آزمون، پس آزمون و آزمون پايداري يادگيري محقق ساخته بود كه روايي محتوايي آن ها از نظر هفت معلم پايه چهارم ابتدايي و پايايي آن ها بر اساس آلفاي كرونباخ تعيين گرديد و به ترتيب ضرايب 73%، 85% و 60% استخراج شد. پس از ارائه آموزش،آزمون يادگيري مشترك از هر سه گروه و بعد از گذشت دو ماه از آموزش، آزمون پايداري يادگيري مشترك از دو گروه ارائه محتواي چندرسانه اي نوشتار لينك به تصوير (اصل مجاورت مكاني ) و نوشتار در مجاورت تصوير (اصل مجاورت مكاني) به عمل آمد. داده هاي جمع آوري شده با استفاده از شاخص هاي آمار توصيفي نظير؛ ميانگين و انحراف معيار تحليل شد و پس از اطمينان از نرمال بودن توزيع دادها از طريق آزمون كولموگرف – اسميرنوف و آزمون هاي كرويت موچلي و لون از شاخص هاي آمار استنباطي نظير تحليل واريانس با اندازه گيري هاي مكرر (با استفاده از آزمون تعقيبي بن فروني) و تحليل كواريانس تك متغيره معني داري تفاوت ميانگين نمرات يادگيري بين آزمون ها و گروه هاتحليل شد. يافته هاي پژوهش نشان داد كه بين دو شكل مختلف ارائه محتواي چندرسانه اي نوشتار لينك به تصوير (با كمك هايپر لينك ها) و نوشتار در مجاورت تصوير (اصل مجاورت مكاني) در يادگيري و پايداري يادگيري در درس علوم تجربي پايه چهارم ابتدايي در شهر ملاير تفاوت معني داري وجود ندارد. به بيان ديگر، ميزان يادگيري و پايداري يادگيري دانش آموزان در هر د
Thesis summary
-
بررسي تأثير نرم افزار آموزشي ميشا و كوشا در كاهش اختلال يادگيري رياضي دانش-آموزان پايه سوم ابتدايي مراكز درمان اختلالات يادگيري شهر همدان
مريم زارع احتشامي 2015پژوهش حاضر با هدف، بررسي تأثير نرم افزار آموزشي ميشا و كوشا در كاهش اختلال يادگيري رياضي دانش آموزان پايه سوم ابتدايي مراكز اختلالات يادگيري شهر همدان انجام شده است. روش مطالعه شبه آزمايشي با طرح پيش آزمون و پس آزمون با گروه كنترل و آزمايش است. جامعه موردمطالعه را 100 نفر دانش آموز دختر و پسر داراي اختلال يادگيري رياضي پايه سوم ابتدايي شهر همدان در سال تحصيلي 94-93 تشكيل داده است. با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي نسبي 30 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند كه 15 نفر در گروه آزمايش و 15 نفر در گروه كنترل قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده براي جمع-آوري اطلاعات آزمون تشخيصي ايران كي مت بوده است، كه براي پيش آزمون و پس آزمون در دو گروه استفاده شده است. گروه كنترل با روش متداول و گروه آزمايش به مدت 12 جلسه با استفاده از نرم افزار ميشا و كوشا آموزش داده شد. براي تجزيه وتحليل داده ها از شاخص هاي آمار توصيفي شامل فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار، جدول، نمودار و از آزمون هاي آماري تحليل كوواريانس و كولموگروف اسميرنوف استفاده شده است. يافته هاي پژوهش نشان داد كه تفاوت ميانگين هاي گروه آزمايش و كنترل در سطح 05/0 معني دار بوده و مي توان گفت نرم افزار آموزشي ميشا و كوشا در كاهش اختلال يادگيري رياضي دانش آموزان تأثير داشته است و فرضيه كلي تحقيق تأييد مي شود؛ ميانگين تعديل شده نمرات اختلال يادگيري شمارش اعداد در گروه آزمايش 57/0 است كه كمتر از ميانگين اين نمرات در گروه كنترل (23/1) مي باشد (010/0=p)؛ بنابراين مي توان گفت نرم افزار آموزشي ميشا و كوشا در كاهش اختلال يادگيري شمارش اعداد دانش آموزان داراي اختلال يادگيري رياضي تأثير داشته است؛ ميانگين تعديل شده نمرات اختلال يادگيري جمع اعداد در گروه آزمايش 69/0 است كه كمتر از ميانگين اين نمرات در گروه كنترل (91/1) مي باشد (012/0=p)؛ بنابراين مي توان گفت نرم افزار آموزشي ميشا و كوشا در كاهش اختلال يادگيري جمع اعداد دانش آموزان داراي اختلال يادگيري رياضي تأثير داشته است؛ ميانگين تعديل شده نمرات اختلال يادگيري تفريق اعداد در گروه آزمايش 62/0 است كه كمتر از ميانگين اين نمرات در گروه كنترل (78/2) مي-باشد (001/0=p)؛ بنابراين مي توان گفت نرم افزار آموزشي ميشا و كوشا در كاهش اختلال يادگيري تفريق اعداد دانش آموزان داراي اختلال يادگيري رياضي تأث