Faculty - دانشکده علوم انسانی
Assistant Professor
Update: 2024-11-21
Mohammad Mahdi Hajilouei Moheb
Faculty of Humanities / Department of Islamic teachings
Master Theses
-
نقد و بررسي نظريه دوستي ازنظر ارسطو با استفاده از آموزه هاي امام علي (ع) در نهج البلاغه
محمد پروانيده 2024دوستي به عنوان مهم ترين ركن ارتباط انساني است و رابطه اي بر پايه محبت و صميميت است در طول تاريخ كسي بدون دوستي و تعامل با ديگران وجود ندارد و ارتباط و كنش خاص دوستي در رابطه با ديگران ممكن و شدني است و ارسطو يك فيلسوف و متفكر ديدگاهش درباره دوستي اين است كه شخص به كمال رسيده نيز به دوستي براي رسيدن به كمال نياز دارد از نظر امام علي(ع) نيز دوستي و محبت انسان بسيار حائز اهميت است و درباره آن شرايط و حدود و آداب آن بحث و بررسي كرده است در اين پژوهش به دنبال يافتن اين سؤالات هستيم كه دوستي را از نظر ارسطو بسنجيم و بعد به تبيين و بررسي آن در كلام امام عي(ع) در نهج البلاغه بپردازيم همچنين اين كه بدانيم كه 1- شرايط و آداب دوستي از منظر امام علي (ع) چگونه است؟ 2-كدام يك از آداب و شرايط دوستي ازنظر ارسطو مورد تأييد امام علي (ع) است؟ 3- وجه امتيازنظر امام علي (ع) نسبت به ديدگاه ارسطو چيست؟ 4- نهي شده هاي دوستي از منظر امام علي (ع) و ارسطو كدم اند؟ در نظرات طرفين همخواني و ناهمخواني هايي درباره دوستي وجود دارد كه نتايج حاكي از آن است كه ازجمله اشتراكات نظر ارسطو و امام علي (ع) درباره دوستي اين است كه هر دو در اين كه منشأ دوستي نيكي است و سنخيت مثل هم بودن ازلحاظ ظاهري و اخلاقي اشتراك نظر دارند و ازجمله افتراقات و امتيازات نظر امام علي (ع) درباره نظريه دوستي ارسطو اين است كه خدامحوري اميرمؤمنان (ع) موجب شده است كه شرط دوستي ازنظر ايشان تقرّب به خداي متعال باشد و هر امري كه مانع از اين هدف باشد ازنظر او ناپسند است. ديدگاه ارسطو درباره دوستي تا حدود زيادي تأييدات اميرمؤمنان (ع) را به دنبال دارد، ولي در مواردي ارسطو دوستي هاي افراطي را تأييد و قوام بخش جامعه و بي نياز كننده آن از عدالت معرفي مي كند، اما امام (ع) رعايت اعتدال در دوستي را اولي مي داند. ازنظر ايشان جامعه، به عدالت پيش و بيش از دوستي نياز دارد؛ زيرا مدنيت طبعي انسان كه ارسطو بر آن تأكيد، با ديدگاه امام (ع) مبني بر مدنيت عقلي و تأله فطري متفاوت است. ارسطو دوستي را منحصر به دوستي بين انسان ها مي داند، اما امام علي (ع) دوستي انساني را مقدمه اي براي دوستي حضرت باري تعالي معرفي مي كند.
Thesis summary
-
بصيرت در آموزه هاي اميرمؤمنان(عليه السلام) و بازتاب آن در انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله العالي)
سميه ربيعي 2024نياز به بصيرت، يك ضرورت هميشگي براي جوامع اسلامي به خصوص حيات جمهوري اسلامي، در مقابله با فتنه ها و تشخيص حق از باطل مي باشد. با توجه به اينكه نظام جمهوري اسلامي به مدد بصيرت، در طول چهار دهه عمر با بركت خود پس از انقلاب اسلامي توانسته فتنه هاي مختلفي را با عزت و اقتدار پشت سر بگذارد. اكنون حفظ و تداوم انقلاب اسلامي در برابر فتنههاي گوناگون باتوجه به پيچيده تر شدن فتنه هاي دشمنان درمقايسه با گذشته، به دليل بصيرت رهبر انقلاب و مردم انقلابي بوده است. در دهه هاي اخير هرگاه فتنهاي از جانب دشمنان براي تضعيف يا براندازي اين انقلاب شكل گرفته، رهبر معظم انقلاب، با بصيرتي كم نظير، مسئولين و مردم را نسبت به اهداف دشمنان آگاه كرده است. بصيرت و رهنمود معظم له بر مبناي معارف اهل بيت(عليهم السلام) به خصوص آموزه هاي علوي بوده است. پژوهش حاضر با عنوان« بصيرت در آموزه هاي اميرمؤمنان(عليه السلام) و بازتاب آن در انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله العالي)» در تلاش است ضمن اثبات ريشه داري انديشه هاي آيت الله خامنه اي(مدظله) در ساحت بصيرت، در آموزه هاي علوي و تصويري كامل از بازتاب آموزه هاي علوي در انديشه هاي ايشان ارائه دهد . البته در كنار اين هدف، علاوه برمفهوم بصيرت، واژه هاي همسو و مخالف با آن نيز مورد بررسي قرار گرفته است. در اين پژوهش تلاش شده به شيوه توصيفي- تحليلي و با استفاده از منابع ديني و همچنين بيانات آيت الله خامنه اي(مدظله)، بازتاب آموزه هاي اميرمومنان(عليه السلام) در انديشه معظم له در رابطه با بصيرت را مورد تحليل قرار گيرد. در يك نگاه، بررسي ها نشان داده كه آموزه هاي علوي بازتاب گسترده و عميقي بر انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله) در زمينه بصيرت دارد، در واقع ريشه و رفتار معظم له در اين زمينه را مي توان در آموزه هاي علوي يافت. بررسي هم زمان و تطبيقي بصيرت در آموزه هاي اميرمومنان(عليه السلام) و انديشه آيت الله خامنه اي(مدظله) از نوآوري پژوهش حاضر تلقي مي گردد. اين بررسي ها نشان داده كه بازتاب فرمايشات امام علي(عليه السلام) در سخنان مقام معظم رهبري كاملا مشهود است و داراي زمينه هاي مشتركي در عوامل دست يابي بصيرت مانند: يادخدا (ذكر)، تقوا، تفكر و انديشيدن، زهد، علم، عبرت و موانع دردست يابي بصيرت مانند: دنيا طلبي خواهش هاي نفساني، آرزوهاي طولاني،غفلت، عمل نكردن به علم و نتايج برخورد
Thesis summary
-
روش هاي پيشگيري و اصلاح انحرافات اخلاقي و اجتماعي در آموزه هاي اميرمومنان (عليه السلام)
الهام بيات 2023اديان و دستورات الهي، راهي براي هدايت جامعه به سوي خوبي ها و عمق بخشي به فضايل اخلاقي است. اگر جامعه بر پايه اين آموزه ها تربيت شود، مسيري روشن به سوي كمال و سعادت فردي و اجتماعي گشوده خواهد شد. همين فرآيند براي رفتارهاي فردي قابل پي جويي است. با اين نگاه، مي توان ترسيمي از فرد، خانواده و جامعه ي متعالي ارائه داد. پيداست كه حركت در مسير رشد و سعادت، همواره با موفقيّت كامل همراه نبوده است، زيرا انحرافات و رذايل اخلاقي، پيمايش مسير حق و دست يابي به كمال را تهديد مي كنند. چنان كه سقوط اخلاقي و اضمحلال فردي و اجتماعي را به دنبال داشته اند. رشد، بالندگي و پيمودن مسير سعادت، در گرو پيشگيري و زدودن موانع و انحرافات در ساحت هاي گوناگون است. پيشگيري و مهار رذائل اخلاقي و قرار دادن جامعه در مسير صحيح، وظيفه ذاتي اديان و رهبران الهي و مصلحان اجتماعي است. اين مهم، زماني به نتيجه مطلوب خواهد رسيد كه خردمندانه و عالمانه صورت گرفته، تا به نتايجي ملموس و روشن منتهي شود. ضرورت، روش و الزامات مبارزه با انحرافات اخلاقي و اجتماعي در متون و آموزه هاي اسلامي به چشم مي خورد. در همين راستا، انديشه، گفتار و رفتار امام علي اميرمؤمنان (عليه السلام)، به دليل قرار گرفتن ايشان در رأس مديريت جامعه و تنش هاي خاص اجتماعي آن دوران، از اهميّت به سزايي برخوردار است. بررسي وضعيت جامعه اسلامي در عصر اميرمؤمنان(عليه السلام)، نشان از وجود كج روي ها و انحرافات اخلافي و اجتماعي گوناگون دارد. مطالعه اين برهه از تاريخ و بررسي گفتار و رفتار امام(عليه السلام) در مواجهه با اين مسائل، افق هاي جديدي را پيرامون موضوع گشوده و نظام واره اي از روش هاي پيشگيري، مهار و اصلاح انحرافات اجتماعي، به جامعه بشري عرضه خواهد كرد. پژوهش حاضر، ضمن بهره گيري از شيوه تحليلي–توصيفي و با استناد به منابع و متون كتابخانه اي، با هدف «استخراج و تدوين روش هاي پيشگيري و اصلاح انحرافات اخلاقي و اجتماعي در آموزه هاي اميرمومنان (عليه السلام)» سامان يافته است. پي جويي ها نشان داد كه امام (عليه السلام)، «دنياطلبي و تجمل-گرايي ؛ پيروي نكردن از رهبري جامعه ؛ ولايت ناپذيري از رهبر عادل ؛ رياست طلبي ؛ قدرت-طلبي ؛ تملّق و چاپلوسي و...» را به عنوان مصاديقي از انحرافات اخلاقي و اجتماعي بيان مي-دارد. اين مصاديق، پيامدهايي مانند «كم اهميّت شدن حق و ارزش
Thesis summary
-
بازتاب آموزه هاي اميرمومنان عليه السلام در انديشه امام خميني رحمت الله عليه (عدالت اقتصادي)
داود نعمتي 2022نقلاب اسلامي ايران بي شك پديده هاي نوظهور در قرن حاضر مي باشد، كه موجب تحوّلي شگرف در جوامع اسلامي شده است. اين تحولات، عرصه هاي گوناگوني را در بر مي گيرد. مديريت و رهبري اين انقلاب توسط امام خميني رحمه الله عليه و بر مبناي تفكرات ايشان تنظيم شده است. امام رحمه الله عليه فقيهي عالم، دين شناس و سياستمدار است، كه مبناي رفتاري و سيره حكومتي خود را از معارف اهل بيت عليهم السلام بدست آورده و كليه اركان نظري و راهبردي براي اين انقلاب را از اين معارف استفاده كرده است.گستره ي ارتباط انديشه هاي امام رحمه الله عليه و آموزه هاي اهل بيت عليهم السلام، همه انديشه هاي ايشان را در برمي گيرد از جمله: ساده زيستي رهبر جامعه اسلامي، ساده زيستي مسئولان، انتصاب كارگزاران صالح. پژوهش حاضر با عنوان " بازتاب آموزه هاي نهج البلاغه در انديشه سياسي امام خميني رحمه الله عليه، عدالت اقتصادي " با اين هدف سازمان يافته است كه ضمن اثبات ريشه داري انديشه هاي عدالت مدارانه امام رحمه الله عليه در ساحت اقتصاد، در نهج البلاغه و تصويري كامل از بازتاب نهج البلاغه در انديشه هاي امام رحمه الله عليه در ساحت عدالت اقتصادي ارائه دهد. البته در كنار اين هدف اهداف ديگري هم مورد بررسي قرار گرفته است. بدين روي مفهوم عدالت به همراه واژه هاي همسو و مخالف مورد بررسي قرار گرفته است. پيگيري اين موضوع در نهج البلاغه نشان داد كه دستيابي به عدالت اقتصادي داراي زمينه هاي مشتركي است،مانند: رعايت حقوق مستضعفان، مبارزه با فساد، توزيع صحيح بيت المال، كنترل و نظارت بازار. تبيين موضوع نشان داد كه: رفع فقر و نابرابري، رفع ظلم، عمران و آباداني و ايجاد رفاه از آثار عدالت اقتصادي بوده است. باوجود اهميت و ضرورت برقراري عدالت اقتصادي، موانعي تحقق آن را با مشكل روبرو مي سازد از جمله: اسراف، احتكار، حرص غرب گرايي، تجمل گرايي، اشرافي گري، بي تدبيري و وابستگي اقتصادي. در يك نگاه، بررسي ها نشان داد كه آموزه هاي نهج البلاغه بازتاب گسترده و عميقي بر انديشه هاي امام رحمه الله عليه در زمينه عدالت اقتصادي دارد، در واقع ريشه و رفتار امام رحمه الله عليه در اين زمينه را مي توان در نهج البلاغه يافت. بررسي همزمان و تطبيقي عدالت اقتصادي در نهج البلاغه و انديشه امام خميني رحمه الله عليه از نوآوري پژوهش حاضر تلقي مي گردد.
Thesis summary
-
بازتاب آموزههاي نهج البلاغه در انديشه سياسي امام خميني(ره) (عدالت اجتماعي سياسي)
ثريا حاجيان 2021پيروزي انقلاب اسلامي ايران، تحوّلي شگرفت در عصر حاضر پديد آورد. اين تحوّلات، عرصه هاي گوناگوني را در برمي گيرد. فهم خاستگاه اين تغييرات و روشن شدن فرآيند شكل گيري اين موضوع، در گرو تحليل انديشه هاي راهبردي امام خميني(ره) است. ايشان پيش از آن كه سياست مدار و مبارزي عدالت خواه باشند، فقيه، عالم و دين شناسي بلند پايه هستند كه اجزاي معرفتي و رفتاري خود را از سرچشمه هاي زلال معارف اهل بيت(ع) به دست آورده اند و با بصيرت و عمق تحليل، راهبردهايي را براي كاربرد اين معارف در عصر حاضر ارائه داده اند. گستره ارتباط انديشه هاي امام خميني(ره) و آموزه هاي معصومين(ع)، همه انديشه هاي ايشان را در بر مي گيرد، از جمله: بنيان ها و تنظيم روابط اجتماعي، جايگاه مردم، ساختار قدرت، وظايف مردم و كارگزارن و حقوق اجتماعي و سياسي. پژوهش حاضر با عنوان «بازتاب آموزه هاي نهج البلاغه در انديشه سياسي امام خميني(ره)، عدالت اجتماعي و سياسي»، با اين هدف سامان يافته است كه ضمن اثبات ريشه داري انديشه هاي عدالت مدارانه امام خميني(ره) در ساحت اجتماع و سياست، در نهج-البلاغه و تصويري كامل، از بازتاب نهج البلاغه در انديشه هاي امام خميني(ره)، در ساحت عدالت اجتماعي و سياسي ارائه دهد. چنان كه در كنار اين هدف، اهداف فرعي ديگري مورد نظر است بوده و بررسي خواهد شد. بدين روي، مفهوم عدالت، به همراه واژه هاي هم سو و مخالف مورد بررسي قرار گرفت و ساحت هاي گوناگون عدالت به تصوير كشيده شد. پيگيري اين موضوع در نهج البلاغه نشان داد كه دست يابي به عدالت اجتماعي و سياسي داراي زمينه هاي مشتركي، مانند: رعايت حقوق دوسويه حاكم و مردم و نيز احساس تكليف در برابر ظلم و بي عدالتي است. ضمن اين كه هر يك از كارگزاران و مردم، داراي زمينه هاي اختصاصي هستند، با اين تفاوت كه وظيفه مسئولين در اين زمينه، گسترده تر و سنگين تر است. تبيين موضوع نشان داد كه عمران، آباداني، پايداري اجتماع، از آثار عدالت اجتماعي بوده؛ چنان كه شايسته-سالاري و اميدواري مردم از آثار عدالت سياسي است. با وجود اهميّت و ضرورت برقراري عدالت سياسي و اجتماعي، موانعي تحقق آنان را با مشكل روبرو مي سازد. در واقع، انتقاد ناپذيري، امتيازخواهي، انحصار طلبي وتبعيض، موانعي از سوي كارگزاران بوده و گريز از حق و عدالت، سودجويي، اسراف و تبذير، موانعي از سوي مردم است كه تحقق عدالت اجتماعي و
Thesis summary
-
رابطه اشرافي گري مسئولان و تمايل به غرب از ديدگاه امام خميني (ره) و رهبر انقلاب اسلامي
مينا آذركيش 2021اشرافي گري براي مدلي از زندگي به كار برده مي شود كه درآن شخصي سعي مي كند به روش اشراف زندگي كند و مناسبات اجتماعي خود را بر اساس روش اشرافي برقرار كند. لكن از منظر ديدگاه هاي اسلامي، پديده اي مذموم است كه بسترهاي انحطاط فرهنگي و تمدني را در جوامع بشري فراهم مي آورد. دراين پژوهش با استفاده از روش اسنادي تحليلي متني به بررسي رابطه اشرافي گري مسئولان و تمايل به غرب از ديدگاه امام خميني (ره) مقام معظم رهبري در محور مفهوم شناسي موضع آموزه هاي ديني، مخالفت با اشرافي گري، شاخصه ها، دلايل پيامدها و آسيب ها و روش برخورد با اشرافي گري پرداخته مي شود. اين پژوهش نشان مي دهد اشرافي گري نوعي بيماري است. مشي اشرافي گرايانه و تمايل به غرب براي مسئولان كشور، ضعف به شمار مي آيد. اگر ديگران اشرافي گري را لازمه ي رسيدن به مقامات عاليه كشور ميدانند در نظام اسلامي، اين ها تنها لازمه ي آن نيست بلكه ضعف هم محسوب ميشود. جامعه اي كه به اين آسيب دچارشود حتماً به انحطاط كشيده خواهد شد.
Thesis summary
-
نسبت رفاه و گفتمان انقلاب اسلامي
شورا قصري فر 2019امروزه مساله رفاه از سويي كارآمدي دولتها را نشان مي دهد و از سوي ديگر اگر به سمت تجمل گرايي و رفاه طلبي حركت كند قطعا زمينه فروپاشي و ايجاد تضاد و تغيير ارزشها در جوامع را فراهم خواهد كرد . به جرات مي توان گفت انقلاب اسلامي ايران كه در سال 57 با هدف تعالي انسانها و بهره مندي از حاكميت الله به پيروزي رسيد ، در عصر حاضر از سوي انديشمندان بعنوان روشي جديد براي حكومت شناخته مي شود و قطعا نحوه تعامل اين گفتمان با مسائل مهمي چون رفاه بسيار حائز اهميت مي باشد . در پژوهش حاضر سعي شده با بهره گيري از انديشه هاي دانشمندان و انديشمندان در خصوص نسبت رفاه و گفتمان انقلاب اسلامي تحليل و بررسي انجام شود . فرضيه اصلي اين پژوهش اين است كه انقلاب اسلامي خود را موظف به تامين رفاه براي مردم مي داند و از طرفي بين گفتمان انقلاب اسلامي و رفاه طلبي تعارض وجود دارد.
Thesis summary