Azimehsadat Khakbaz

Assistant Professor

Update: 2024-11-21

Azimehsadat Khakbaz

Faculty of Humanities / Department of Educational sciences

P.H.D dissertations

  1. طراحي الگوي برنامه درسي براي تحقق رسالت دانشگاه نسل چهارم با تاكيد بر علوم انساني
    عيسي زمانيان 2023
    اين پژوهش با هدف ارائه الگوي برنامه درسي براي تحقق رسالت دانشگاه نسل چهارم با تاكيد بر علوم انساني با استفاده از طرح تركيبي اكتشافي متوالي ـ مدل ابزارسازي انجام شد. در اين رويكرد اولويت با بخش كيفي مي باشد، كه در آن ابتدا داده-هاي كيفي و سپس داده هاي كمي جمع آوري مي شوند. براي تعيين مؤلفه هاي مسئوليت پذير اجتماعي دانشگاه از دو روش سندكاوي و روش كيفي پايه استفاده گرديد. ميدان پژوهش 27 نفر از اساتيد علوم انساني، فعال و داراي تأليف در زمينه دانشگاه مسئوليت پذير اجتماعي و منابع، اسناد و پژوهش هاي ملي و بين المللي انجام شده مرتبط با دانشگاه مسئوليت پذير اجتماعي بوده است، از ميان اسناد و مدارك بر حسب بيشترين ارتباط 34 سند و از ميان متخصصان به شيوه ملاكي 15 نفر به عنوان مشاركت كننده انتخاب گرديدند. ابزار جمع آوري اطلاعات در بخش اول فيش برداري، در بخش دوم مصاحبه نيمه-ساختاريافته بود. جهت تجزيه و تحليل اسناد و مصاحبه صورت گرفته از روش تحليل مضمون استفاده گرديد و اعتبار داده هاي از طريق چند سويه سازي، بازبيني اعضاء و مميزخارجي تعيين گرديد. براي تعيين اعتبار مؤلفه ها از روش CVR استفاده و در نتيجه توافق 76/0 حاصل شد، كه نشان از اعتبار مؤلفه ها دارد. نتايج نشان داد مؤلفه هاي مسئوليت پذير اجتماعي دانشگاه شامل، امكان استفاده جامعه محلي از امكانات دانشگاه و ارائه خدمات رفاهي به آن ها، توجه به مسائل افراد آسيب پذير اجتماعي، تعامل بين دانشگاه و نهادهاي مدني و سازمان هاي غير دولتي در حوزه نيازهاي اجتماعي، توسعه اقتصاد محلي، سرمايه گذاري، درگيري، مشاركت و ايده پردازي در فضاي كسب و كار، تنوع بخشي به منابع درآمدي دانشگاه، اهتمام به مسائل محيط زيست، اهتمام در تحقق دانشگاه سبز، تقويت هويت اسلامي ـ ايراني، پذيريش و احترام به اصل چند فرهنگي، تأكيد بر آموزش زمينه محور، تأكيد بر يادگيري مادام العمر، تأكيد بر آموزش بدون مرز، تأكيد بر آموزش شهروندي، تأكيد بر آموزش تفكر انتقادي، تأكيد بر آموزش كارآفريني، تاكيد بر استفاده از فناوري هاي نوين آموزشي، تاكيد بر آموزش ميان رشته-اي، تأكيد برسازمان يادگيرنده، برخوردار از اساتيد آگاه به مسائل اجتماعي، پيوند تحقيقات دانشگاهي با مسائل جهان واقعي، اهتمام به رعايت اصول اخلاق در پژوهش، انجام تحقيقات ميان رشته اي، تأكيد بر ترويج و توزيع علم، برخورداري از جو و ف
    Thesis summary

Master Theses

  1. بررسي تجربه زيسته اخلاق در آموزش الكترونيكي از ديدگاه دانشجويان كارشناسي ارشد علوم تربيتي دانشگاه بوعلي سينا
    اعظم رضايي كرامت 2023
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه بررسي تجربه زيسته اخلاق آموزش الكترونيكي از ديدگاه دانشجويان كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي دانشگاه بوعلي سينا انجام شد. نمونه گيري هدفمند از تركيب دو روش ملاك محور و در دسترس با قاعده اشباع نظري انجام شد. در اين پژوهش ديدگاه هاي 25 نفر از دانشجويان ورودي هاي سال 1397، 1398 و 1399 كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي( كليه گرايش ها) مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفتند. ابزار جمع آوري اطلاعات مصاحبه نيمه ساختار يافته بوده و سوالات پژوهش بر ميناي نظامنامه اخلاق در آموزش در چهار بعد ياددهندگان، يادگيرندگان، تكنولوژي و دانشگاه طرح گرديد. داده ها به روش كدگذاري و مقوله بندي با استفاده از نرم افزار مكس كيودا(12) تحليل شد. يافته هاي پژوهش با روش با معيارهاي پژوهش كيفي نظير توصيف دقيق و عيني فرايند پژوهش، استفاده از تكنيك كنترل اعضا جهت چك كردن يافته هاي پژوهش توسط مشاركت كنندگان، سه سوسازي يافته ها به منظور به كارگيري منابع گوناگون داده اي اعتبار بخشي شدند. با تجزيه و تحليل يافته ها؛ 23 مقوله فرعي و 7 مقوله اصلي در بعد ياددهندگان، 7 مقوله فرعي و 2 مقوله اصلي در بعد يادگيرندگان، 4 مقوله فرعي و 1 مقوله اصلي در بعد تكنولوژي، 25 مقوله فرعي و 7 مقوله اصلي در بعد دانشگاه بدست آمد. نتايج كلي پژوهش نشان مي دهد اساتيدي كه در حوزه تكنولوژي فعاليت تخصص و مهارت بيشتري دارند نگرش مثبتي به آموزش الكترونيكي داشته و اين نگرش طبعا بر دانشجويان تاثير مستقيمي داشته و دانشجويان با مهارت هاي تكنولوژي ديدگاه مثبتي به آموزش مجازي دارند. اساتيدي كه رويكرد فرايندمحور در آموزش و يادگيري دارند در آموزش مجازي موفق ترند. مهم ترين نكته در آموزش مجازي بحث تعامل است؛ تعاملات عاطفي اساتيد با دانشجويان(در چارچوب و رسمي)و درك مشكلات دانشجويان در راستاي اين موضوع، فراهم كردن زمينه تعاملات اجتماعي در كلاس و توجه به گسترش تعاملات شناختي نقش مهمي در پيشبرد اهداف آموزشي داشته و اساتيد با اين رويكرد در فرايند يادگيري ـ ياددهي در آموزش الكترونيكي موفق ترند. در آخر نتايج كلي نشان مي دهد با توجه به اين كه در ابتداي شروع آموزش مجازي در پي شيوع كرونا دانشگاه ها و مراكز آموزشي(سال 1398) بدون آمادگي به آموزش مجازي روي آورده اند و با گذشت زمان اين چالش ها رفع گرديده نگرش دانشجويان( ورودي هاي 98 و 99
    Thesis summary

  2. مطالعه پديدارشناختي عدالت آموزشي در محيط يادگيري مجازي از ديدگاه دانشجويان كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي دانشگاه بوعلي سينا
    زينب بهاروند 2022
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه پديدارشناختي عدالت آموزشي در محيط يادگيري مجازي در دوره كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي انجام شد. نمونه گيري هدفمند از تركيب دو روش ملاك محور و در دسترس با قاعده اشباع نظري انجام شد و 31 نفر از دانشجويان ورودي سال هاي 1397، 1398 و 1399 كارشناسي ارشد رشته علوم تربيتي در دانشگاه بوعلي سينا موردبررسي قرار گرفتند. ابزار جمع آوري اطلاعات مصاحبه هاي نيمه ساختاريافته بود و سؤالات آن بر مبناي سه بعد عدالت آموزشي شامل (عدالت توزيعي، رويه اي و مراوده اي) طرح شد. داده ها به روش كدگذاري و مقوله بندي با استفاده از نسخه ي 10 نرم افزار مكس كيودا تحليل شد. يافته هاي پژوهش با معيارهاي پژوهش كيفي نظير توصيف دقيق و عيني فرآيند پژوهش و مقولات، درگيري طولاني مدت با ميدان و چك كردن يافته ها توسط مشاركت كنندگان در پژوهش، اعتباربخشي شدند. يافته ها نشان داد دانشجويان در هر يك از بعد هاي عدالت آموزشي تجربه شده با مقوله هاي مختلفي روبرو بودند. در بعد عدالت توزيعي مقوله هاي سطوح برنامه درسي در توزيع منابع آموزشي، محتواي درسي، فاصله برنامه ريزي تا اجرا، ارزشيابي، وظايف و دشواري تكاليف درسي، يادگيري دانش و مهارت هاي لازم، زيرساخت هاي آموزش مجازي، سواد رايانه اي و تسهيلات به دست آمد. در بعد عدالت رويه اي مقوله هاي ارزشيابي اساتيد و عدالت در ارائه خدمات آموزش مجازي شناسايي شد. در بعد عدالت مراوده اي مقولات سطح تعاملي در بعد رفتار، مشكلات فني دانشجويان و محرك هاي محيطي-كلاسي شناسايي شد. براساس يافته ها آموزش مجازي توانسته است تا حدي بر توزيع عادلانه فرصت هاي آموزشي در مقاطع تكميلي اثر بگذارد. تضمين موفقيت در آموزش مجازي مستلزم داشتن زيرساخت ها و مهارت هاي ارتباطي عالي و طراحي دقيق و برنامه ريزي و مشاركت فعال فراگيران و اساتيد و نظارت بر توليد محتواي كاربردي تر براي دانشجويان و انعطاف پذيري در زمان برگزاري كلاس هاست.
    Thesis summary

  3. بررسي ويژگيهاي عناصر برنامه درسي شاد در دوره ابتدايي از ديدگاه نل نادينگنز
    پناه الهي فرزانه 2022
    يكي از نياز هاي مهم و ضروري دانش آموزان در دوره ابتدايي نياز به شادي است كه باعث رشد در بعد جسماني، شناختي، عاطفي، اخلاقي و معنوي مي شود. هم چنين باعث شكوفايي استعداد دانش آموزان و انرژي آنان را دو چندان مي كند و موفقيت تحصيلي آن ها آسان تر تحقق مي يابد. از سويي ديگر شادي در برنامه درسي ايران جايگاه خاصي ندارد و توسعه آن مورد توجه قرار نگرفته است. يكي از صاحبنظران تعليم و تربيت كه به شادي اهميت داده و آن را جزء هدف اصلي آموزش و پرورش و زندگي انسان دانسته نل نادينگز مي باشد. نادينگز استدلال مي كند كه شادي كودكان بايد هدف اصلي تحصيل آن ها باشد . به نظر نادينگز دست يافتن به شادي در انديشۀ برنامه ريزان تعليم و تربيت هدفي غايب است. لذا هدف اصلي پژوهش حاضر مفهوم پردازي برنامه درسي شاد در دوره ابتدايي از ديد گاه نل نادينگز مي باشد. اين پژوهش از رويكرد پژوهش كيفي از نوع مطالعه تحليلي- اسنادي انجام شده است. ميدان پژوهش كليه منابع دست اول و دست دوم بود كه به انديشه نادينگز پرداخته بودند. نمونه گيري به روش هدفمند تا رسيدن به اشباع نظري از منابع در دسترس انجام شد و در نهايت 11 كتاب و 20 مقاله از منابع دست اول و 3 كتاب و 24 مقاله از منابع دست دوم به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوري اطلاعات به صورت كتابخانه اي بود. براي تجزيه و تحليل داده ها از كدگذاري و مقوله بندي استفاده شد. نتايج پژوهش حاكي از آن است در بعد اهداف برنامه درسي شاد، سه مقوله شامل ماهيت اهداف ، محتواي اهداف و تصميم گيري در انتخاب هدف شناسايي شد. محتواي برنامه درسي شاد شامل چهار مقوله ماهيت محتوا ، انتخاب محتوا ، مواد و موضوعات محتوا و انسجام محتوا بود. روش تدريس برنامه درسي شاد شامل دو مقوله ماهيت تدريس و روش آموزش موضوعات و ارزشيابي برنامه درسي شاد نيز شامل دو مقوله ماهيت ارزشيابي و روش ارزشيابي بود. براي هر كدام از مقولات نيز زيرمقوله هايي شناسايي شد كه در مجموع 108 زير مقوله بود.
    Thesis summary

  4. بررسي تجربه زيسته دانش آموزان پايه دهم از هدايت تحصيلي
    مريم اسكندري حامد 2021
    پژوهش حاضر با هدف بررسي تجربه زيسته دانشآموزان پايه دهم از فرآيند هدايت تحصيلي صورت گرفته است . اين پژوهش با رويكرد مطالعه موردي انجام گرفته است. مورد مطالعه پژوهش حاضر، يك دبيرستان متوسطه در شهر سنندج است كه در آن اوالً امكان دسترسي به دانش آموزان پايه دهم دست كم سه رشته رياضي، تجربي و انساني فراهم شود و ثانياً مدرسه مشتمل بر دو دوره اول و دوم متوسطه باشد. علت خاصيت اول دسترسي به نمونه با حداكثر تنوع رشته اي است و خاصيت دوم اين امكان را مي دهد تا محقق عالوه بر دسترسي به دانش آموزان پايه دهم، به معلمان دوره اول متوسطه، مشاور و مدير نيز دسترسي داشته باشد . از بين دانشآموزان مدرسه 15 نفر از دانش- آموزان پايه دهم باروش نمونه گيري هدفمند و 5 نفر از كادر آموزشي مدرسه شامل مشاور و دبيران دروس تاثيرگذار بر هدايت تحصيلي دانشآموزان ) دبير ادبيات ، رياضي ، علوم ، كار و فناوري ( مورد نمونهگيري قرار گرفتند . نمونه گيري نيز تا رسيدن به اشباع نظري صورت گرفته است . ابزار جمعآوري اطالعات مصاحبههاي نيمه ساختار يافته با دانشآموزان بوده است اما از نظرات دبيران دروس تاثير گذار و مشاور نيز بهره گرفته شده است . تجزيه و تحليل دادهها به روش كدگذاري و مقوله بندي انجام شده است . نتايج نشان داد كه به طور كلي دانشآموزان ودبيران و مشاور معتقدند كه از بين 6 معيار تاثيرگذار بر هدايت تحصيلي نمره و عملكرد تحصيلي دانشآموزان بيشترين تاثير را دارا ميباشد و معتقدند اين اعمال نمرات و عملكرد تحصيلي در هدايت تحصيلي كار عادالنه و مناسبي نيست چون نمره تمامي استعداد وتواناييهاي دانشآموزان را نشان نميدهد اما گروه ديگري از دانشآموزان ومعلمان كه تعداد اندكي را شامل ميشود معتقد بودند كه اين اعمال نمره و عملكرد تحصيلي شناخت كافي از دانشآموز براي هدايت تحصيلي را فراهم ميكند و كار عادالنهاي است . آزمونهاي مشاورهاي به دليل اينكه سواالت طوالني ، كسل كننده ، زياد و تكراري ، مبهم و نامرتبط هستند و استعداد و عالقه دانشآموزان را تشخيص نميدهد تاثير بسيار اندكي بر هدايت تحصيلي داشته و كار بيفايدهاي بنظر ميرسد . والدين دانشآموزان نيز در هدايت تحصيلي فرزندان بيشتر به شرايط اقتصادي و بازاركار آينده رشتههاي تحصيلي و چشم و هم چشمي با آشنايان توجه ميكنند و نظرات خود را به فرزندانشان تحميل ميكنند . نكته جالب اين است كه اگرچه دانش
    Thesis summary

  5. بررسي چگونگي مواجهه معلمان دوره ابتدايي با رويكرد تلفيقي در كتابهاي درسي مطالعات اجتماعي
    فاطمه براتي ابراهيم زاده 2021
    پژوهش حاضر با هدف بررسي نحوه مواجهه معلمان دوره‏ي ابتدايي با رويكرد تلفيقي در كتاب درسي مطالعات‏اجتماعي انجام شده است. اين پژوهش با رويكرد پديدارشناسي توصيفي صورت گرفته است. مشاركت كنندگان در اين پژوهش 15 نفر از معلمان دوره‏ آموزش ابتدايي شهرستان فامنين در سال تحصيلي 1400_99 بودند كه به روش گلوله‏برفي نمونه‏گيري شدند. ابزار جمع‏آوري داده‏ها مصاحبه نيمه‏ساختار يافته است. داده‏هاي اين پژوهش به روش كدگذاري و مقوله‏بندي در سه سطح آگاهي، نگرش و رفتار تحليل شدند. نتايج نشان داد كه در مواجهه با رويكرد تلفيقي در كتاب‏درسي مطالعات‏اجتماعي معلمان 4 گروه هستند: گروه اول معلماني كه كاملاً از تغيير برنامه‏درسي مطالعات و استفاده از رويكرد تلفيقي در آن آگاه هستند، از آن استقبال مي‏كنند و به درستي اجرا مي‏كنند، گروه دوم آگاهي نسبي از تغيير داشته، از آن استقبال مي‏كنند و آن‏ را تا حدودي نزديك به انتظار تدريس مي‏كنند، گروه سوم از ماهيت تغيير آگاه نيستند، اما از آن استقبال مي‏كنند و آن‏ را تا حدودي نزديك به انتظار تدريس مي‏كنند و گروه چهارم از ماهيت تغيير آگاه نيستند، از آن استقبال نمي‏كنند ولي آن‏ را تا حدودي نزديك به انتظار تدريس مي‏كنند و درواقع به سختي با آن كار مي‏كنند.‏ تعداد زيادي از معلمان از تغييراستقبال كرده و معتقدند فرايند ياددهي_يادگيري با كتاب درسي جديد ساده‏تر و ماندگارتر است، كتاب درسي جديد بيشتر با زندگي دانش‏آموزان ارتباط دارد و علاقه‏ دانش‏آموزان به اين نوع برنامه‏درسي بيشتر است. تعداد كمي هم كه از تغيير استقبال نكردند، آن‏را عامل سردرگمي معلم دانسته و تدريس به سبك قديمي را ترجيج مي‏دادند.
    Thesis summary

  6. مطالعه برنامه درسي تجربه شده دانشجويان بين الملل تحصيلات تكميلي در دانشگاه بوعلي سينا
    ميترا صفا 2020
    پژوهش حاضر با هدف بررسي تجربه دانشجويان بين الملل تحصيلات تكميلي از برنامه درسي در دانشگاه بوعلي سينا صورت گرفته است. اين پژوهش با روش پديدار شناسي انجام گرفته است. مشاركت كنندگان پژوهش، دانشجويان بين الملل تحصيلات تكميلي دانشگاه بوعلي سينا در نيمسال تحصيلي 96-95 و 97-96 بودند كه تعداد 13 نفر از آنان از طريق نمونه گيري بنا به فرصت پيش آمده نمونه گيري شدند. براي جمع آوري داده ها و اطلاعات دراين پژوهش از مصاحبه نيمه ساختارمند استفاده شده است. تحليل داده هاي حاصل از مشاهده و مصاحبه در اين پژوهش با استفاده از روش كد گذاري و مقوله بندي براساس سه سطح برنامه درسي تجربه شده(نهفته، موردانتظار و تعاملي) انجام گرديد. يافته ها حاكي از آن بودكه دانشجويان در هر يك از سطوح با تجارب متفاوتي مواجه اند كه عبارتنداز: 1-برنامه درسي نهفته: دراين سطح به بررسي دو مقوله پرداخته شده است. مقوله اول تجربيات دانشجويان از نظام آموزش كشور خود مي باشد. دراين بين دانشجويان كشور افغانستان، زيمباوه، عراق و سوريه تجارب متفاوتي را بيان كردند كه برخي از آن ها شبيه و برخي متفاوت از نظام آموزشي ايران است. مقوله دوم نيز دلايل انتخاب كشورايران است كه ازآن جمله مي توان به اين موارد اشاره كرد: علاقه خود نسبت به ايران، كسب تجربه و بالا بودن هزينه تحصيل، مستقل شدن و دستيابي به پيشرفت، تصميمات و اهداف، علاقه به ادامه تحصيل دركشورديگر، عدم تمايل به پشت كنكور، نزديكي به محل كار دركشور خود، عدم قبولي در كشورهاي همسايه، براساس رشته و سازمان بورسيه كننده و همچنين بدليل نياز به مهارت بالا در زبان انگليسي. 2-برنامه درسي مورد انتظار: برخي از دانشجويان انتظارتشابه نظام آموزشي كشور خود با ايران را داشتند. عده اي نيز تصور بالا بودن كيفيت نظام آموزشي از ايران را داشتند. برخي هم احتمال برخي از خطرات مي دادند مانند ترس از برخورد ايراني ها با دانشجويان يا خطرات ناشي از محيط حرفه اي كه براي دانشجويان پيش بيايد. بعضي ازآنان نيز انتظار داشتند با اساتيد مسلطي برخورد كنند. اين در حالي بود كه عده اي از دانشجويان نيز بدون تصور خاصي از نظام آموزشي به ايران آمده بودند. 3-برنامه درسي تعاملي: دراين سطح برخي از دانشجويان به محيط كلاس درس (اختصاص محيطي جدا از دانشجويان ايراني) اشاره داشتند. اكثر دانشجويان به موضوع زبان اشاره داشتند و آن ر
    Thesis summary

  7. بررسي مبحث احتمال رياضي در سطوح قصدشده، اجراشده و كسب شده برنامه درسي رياضي دوره دوم ابتدايي
    سحر صفدري 2020
    پژوهش حاضر باهدف بررسي مبحث احتمال رياضي در سطوح قصدشده، اجراشده و كسب شده برنامه درسي رياضي دوره دوم ابتدايي انجام شده است. براي نيل به اين هدف از روش تركيبي از نوع اندراجي با غلبه داده هاي كيفي بر كمي بهره گرفته شده است. براي بررسي سطح قصد شده، سه كتاب درسي رياضي در دوره دوم ابتدايي ايران به روش نمونه گيري تمام شماري انتخاب شد. براي بررسي سطح اجراشده، ميدان پژوهش عبارت بود از تمامي آموزگاران دوره دوم ابتدايي منطقه قهاوند كه به روش نمونه گيري در دسترس 6 نفر از اين معلمان انتخاب گرديدند كه از اين 6 نفر 3 نفر پايه چهارم، 1 نفر پايه پنجم و 2 نفر دو پايه پنجم و ششم بودند. در بررسي سطح كسب شده نيز دانش-آموزان كلاس هاي اين معلمان كه 65 نفر بودند در قسمت كمّي پژوهش به شيوه تمام شماري و در قسمت كيفي به روش نمونه گيري هدفمند تعداد 21 نفر از آنان انتخاب شدند. جهت انجام اين پژوهش از روش هاي تحليل محتواي كيفي ، مشاهده، مصاحبه نيمه ساختاري و آزمون بهره گرفته شد. نتايج حاصل از تجزيه وتحليل داده ها حاكي از آن بود كه در سطح قصدشده (كتاب درسي) ابتدا رويكرد تجربي و سپس ذهني در همه ي كتاب ها در خصوص آموزش احتمال رياضي مدنظر است. در همه پايه ها موضوعات مشابه، اعم از مهره و كيسه، چرخنده، سكه، تاس، تكرار آزمايش و استفاده از عبارات مناسب، مي باشد كه هر چه به سمت پايه هاي بالاتر مي رويم مفاهيم در همان موضوع، گسترده تر مي شوند و از مفاهيم سال هاي گذشته نيز استفاده مي شود. در سطح اجراشده (تدريس معلّم)، برخي از معلّمان در انجام برخي فعاليت ها و تدريس برخي مفاهيم احتمال دچار چالش مي شدند كه اين نشان داد تعدادي از معلّمان هم درك درستي از مفهوم احتمال به دست نياورده اند. معلّمان از روش فعال در تدريس اين مبحث استفاده كردند اما نوع انجام فعاليت ها، تهيه و استفاده از وسايل كمك آموزشي و انجام آزمايش ها در ميان آن ها متفاوت بود. در سطح كسب شده (يادگيري دانش آموزان)، باوجود استفاده اكثر معلّمان از روش هاي فعال تدريس و وسايل كمك آموزشي و درگير كردن دانش آموزان در فرايند تدريس، بازهم مشكلات و بدفهمي هايي در يادگيري دانش آموزان در مبحث احتمال وجود دارد و باورها و زمينه هاي قبلي دانش آموزان و قضاوت هاي آنان باعث ايجاد اين مشكلات مي گردد. ميزان پاسخگويي دانش آموزان به سؤالات مربوط به هر مسئله در آزمون طرا
    Thesis summary

  8. بررسي دانش حرفه اي تدريس رياضي دانشجو معلّمان ابتدايي دانشگاه فرهنگيان بر اساس چهارچوب TEDS-M
    زينب شهبازي 2019
    پژوهش حاضر باهدف بررسي دانش حرفه اي تدريس رياضي دانشجو معلّمان ابتدايي دانشگاه فرهنگيان بر اساس چهارچوب TEDS-M انجام شده است. به اين منظور، از يك سو دانش حرفه اي تدريس رياضي دانشجو معلّمان ابتدايي دانشگاه فرهنگيان با ميانگين بين المللي مقايسه شده است و از طرف ديگر با دانشجويان دو رشته علوم تربيتي و رياضي مورد ارزيابي قرار گرفته است. اين پژوهش از نوع پژوهش توصيفي- تحليلي مي باشد. جامعه پژوهش شامل دانشجو معلّمان دانشگاه فرهنگيان و نيز دانشجويان علوم تربيتي و رياضي دانشگاه بوعلي سينا به عنوان كساني كه برنامه درسي تربيت معلّم ابتدايي را نگذرانده اند، بود. اين افراد شامل 98 نفر دانشجو معلّم سال سوم و چهارم دانشگاه فرهنگيان همدان، 78 نفر دانشجويان سال سوم و چهارم رشته رياضي و 141 نفر دانشجويان سال سوم و چهارم رشته علوم تربيتي دانشگاه بوعلي سينا همدان كه مجموعاً 317 نفر بودند. از اين تعداد 48 نفر از دانشجويان دانشگاه فرهنگيان، 43 نفر از دانشجويان رشته رياضي و 77 نفر از دانشجويان رشته علوم تربيتي دانشگاه بوعلي سينا بر اساس جدول كرجسي و مورگان به روش نمونه گيري تركيبي تصادفي ساده و طبقه اي به عنوان نمونه تعيين شد. ابزار اين ارزيابي، نمونه سؤالات استاندارد آزمون تدز- ام است كه در سال 2008 توسط انجمن ارزيابي پيشرفت تحصيلي در هفده كشور دنيا اجراشده است. روايي آزمون توسط متخصصين برنامه درسي رياضي و معلم رياضي تاييد گرديد و همچنين پايايي آزمون با استفاده از شاخص آلفاي كرونباخ مورد تاييد مي باشند.جهت تحليل داده هاي پژوهش از روش هاي آمار توصيفي (فراواني، درصد، ميانگين، واريانس چولگي، كشيدگي، انحراف استاندارد، روش t تك نمونه اي، آماره لوين، آزمون آنووا و آزمون هاول) با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شده است. نتايج حاصل از تجزيه وتحليل آزمون ها حاكي از آن بود كه دانش حرفه اي تدريس رياضي دانشجو معلّمان دوره ابتدايي دانشگاه فرهنگيان نسبت به استاندارد متوسط جهاني پايين تر است. به طوركلي وضعيت دانش محتوايي رياضي دانشجو معلّمان دوره ابتدايي دانشگاه فرهنگيان پايين تر و دانش آموزشي محتوايي رياضي دانشجو معلّمان دوره ابتدايي دانشگاه فرهنگيان بالاتر از استاندارد متوسط جهاني است. همچنين وضعيت دانش محتوايي رياضي دانشجو معلّمان نسبت به دو گروه ديگر به ترتيب عبارت اند از: دانشجويان رشته
    Thesis summary

  9. بررسي جايگاه مؤلفه هاي سواد اطلاعاتي در كتابهاي درسي فارسي و آموزش مهارتهاي نوشتاري دوره ي متوسطه اول
    سميرا كلواري جانكي 2019
    پژوهش حاضر با هدف بررسي جايگاه سواد اطلاعاتي در كتاب هاي فارسي و آموزش مهارت هاي نوشتاري دوره متوسطه اول انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش توصيفي_ تحليلي مي باشد. اين پژوهش با روش تحليل محتوا كمي انجام گرفت، جامعه شامل دو بخش: يكي كتاب هاي فارسي و آموزش مهارت هاي نوشتاري دوره ي متوسطه اول كه در مجموع در برگيرنده ي شش كتاب بود. درواقع اين شش كتاب به قصد پاسخگويي به شش سؤال اول پژوهش مورد تحليل قرار گرفته بودند. نمونه نيز در اين بخش برابر با جامعه بود و جامعه ديگر اين پژوهش، 164معلم زن ادبيات دوره ي متوسطه اول شهر همدان (منطقه يك و دو) را دربر مي گرفت كه از اين تعداد 115 نفر به روش نمونه گيري طبقه اي نسبتي به عنوان نمونه تعيين شد. ابزار گردآوري داده هاي مربوط به شش سؤال اول سياهه ي استاندارد وارسي لطفي ماهر (1389) بود و تجزيه و تحليل داده ها نيز براساس شاخص هاي آمار توصيفي (فراواني و درصد فراواني) صورت گرفت. براي جمع آوري داده ها مرتبط با سؤال هفتم، از يك پرسشنامه محقق ساخته استفاده گرديد كه اين پرسشنامه نيز براساس مؤلفه ها و نشانگرهاي موجود در سياهه مورد نظر طراحي گرديده بود. براي تجزيه و تحليل داده هاي حاصل از پرسشنامه از شاخص هاي آمار استنباطي از نوع t تك آزمودني استفاده شد. در بخش اول پژوهش، كتاب هاي فارسي و آموزش مهارت هاي نوشتاري در مجموع 820 صحفه را شامل مي شد كه از اين ميزان، كتاب فارسي پايه هفتم 184 صحفه، كتاب فارسي پايه هشتم 152 صحفه، كتاب فارسي پايه نهم 168 صحفه، كتاب آموزش مهارت هاي نوشتاري پايه هفتم 102 صحفه، آموزش مهارت هاي نوشتاري پايه هشتم 103 صحفه و آموزش مهارت هاي نوشتاري پايه نهم 111 صحفه را در بر مي گرفت. هر كدام از كتاب هاي مورد بررسي به عنوان واحد متن يا زمينه در نظر گرفته شد. در مرحله بعد هر يك به واحدهاي تحليل (متن، فعاليت و تصوير) تفكيك شد. در مورد واحد ثبت نيز بايد گفت از آنجا كه در متن درس ها به خاطر پيوستگي جمله ها، پيام متن ممكن بود از يك جمله برداشت نشود انتخاب واحد معنا يا ثبت بين پاراگراف (در متن) و جمله (در فعاليت ها ) متغير بود. نتايج حاصل از تحليل محتواي كتاب هاي فارسي و آموزش مهارت هاي نوشتاري حاكي از آن بود كه در هيچ كدام از كتاب هاي فارسي و آموزش مهارت هاي نوشتاري دوره متوسطه اول به طور صريح و روشن به مؤلفه هاي سواد اطلاعاتي
    Thesis summary

  10. مطالعه ي دانش عملي و نظري معلمان دوره ي ابتدايي نسبت به طرح درس (مورد مطالعه: معلمان دوره ي ابتدايي بخش خزل)
    محمدصادق سلگي 2019
    پژوهش حاضر با هدف بررسي دانش نظري و عملي معلمان ابتدايي نسبت به طرح درس انجام شد. اين پژوهش به شيوه آميخته و از نوع متوالي تبيني انجام شده است. ميدان پژوهش، مدارس ابتدايي بخش خزل و مشاركت كنندگان در تحقيق، معلمان ابتدايي آن بخش به تعداد 153 نفر(81 زن و 72 مرد) مي باشد. نمونه انتخاب شده قسمت كمّي، به روش تمام شماري و نمونه قسمت كيفي، به روش هدفمند شامل 15 نفر از معلمان با حداقل و حداكثر نمرات از ميانگين جامعه بودند. ابزار پژوهش در قسمت كمّي شامل پرسش نامه محقق ساخته با سؤالات بسته و سؤالات تشريحي و ابزار تحقيق در قسمت كيفي، مصاحبه نيمه-ساخت يافته است. داده هاي قسمت كمّي مورد تحليل آماري در نرم افزار spss و سؤالات تشريحي مورد تحليل محتوايي قرار گرفت و داده هاي قسمت كيفي براساس كدگذاري باز و مقوله بندي تحليل شد. يافته هاي كمّي نشان داد كه خودارزيابي معلمان از دانش نسبت به ضرورت، چيستي، تدوين و اجراي طرح درس بالاتر از ميانگين است. همچنين آنها در نظر نسبت به ضرورت، چيستي و تدوين طرح درس از دانش خوبي برخوردارند. طي يافته هاي كيفي 5 مقوله براي باورهاي معلمان دوره ابتدايي نسبت به طرح درس، استخراج شد كه به ترتيب عبارتند از (1) نگرش به طرح درس به عنوان ره نماي معلم ؛ (2) باور به عدم لزوم استفاده از طرح درس براي همه دروس؛ (3) ترجيح طرح درس روزانه بر انواع ديگر؛(4) ترجيح طرح درس ذهني براي معلمان مجرب و طرح درس مكتوب براي معلمان تازه كار؛ (5) اهميت به اهداف و محتوا نسبت به ارزشيابي در تدوين طرح درس. همچنين، 8 مقوله براي چگونگي به كارگيري طرح درس در عمل توسط معلمان استخراج شد كه عباتند از: (1) استفاده از طرح درس فقط براي برخي دروس مانند رياضي؛(2) اجراي طرح درس روزانه به دليل جزءنگر بودن؛ (3) اجراي طرح درس ذهني به دليل وقت گير بودن نگارش طرح درس؛(4) اصلاح و بازنگري طرح درس مكتوب؛(5) نگهداري از برخي از طرح درس-هاي غني تر؛ (6) نگارش طرح درس مختصر و حذف برخي قسمتها و خلاصه كردن طرح درس؛(7) تدوين طرح درس با توجه به شرايط كلاس؛(8) تمايز بين طرح درس اداري و كاربردي. يكي از مهمترين يافته هاي تحليلي تحقيق حاضر، وجود شكاف بين دانش نظري معلمان، باور و عمل آنان نسبت به طرح درس است. يعني اگر چه معلمان از دانش نظري نسبتاً خوبي به طرح درس برخوردارند، اما در عمل آن را به كار نمي گيرند.
    Thesis summary

  11. مطالعه استدلال اخلاقي دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدايي شهر همدان در سال تحصيلي 98-97
    امين توسلي 2019
    اين پژوهش با هدف بررسي چگونگي استدلال اخلاقي در دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدايي شهر همدان انجام شد. براي نيل به اين هدف، از روش تحقيق آميخته تبييني استفاده شد. بدين صورت كه ابتدا داده هاي كمي گرداوري شد و سپس داده هاي كيفي. جامعه آماري تمامي دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدايي شهر همدان در سال تحصيلي 98-97 مي باشد. در مرحله اول شش مدرسه از هر دو ناحيه 1و2 همدان (دو مدرسه دولتي و يك مدرسه غيرانتفاعي از هرناحيه) و از هر مدرسه يك كلاس در پايه چهارم، پنجم و ششم به صورت تصادفي انتخاب شد. پرسشنامه استاندارد قضاوت اخلاقي دورگاندا و ميراوارما بين 395 دانش آموز مورد مطالعه توزيع شد و نتايج آن مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. داده هاي اين قسمت با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون هاي آماري خي دو و همبستگي اسپيرمن استفاده شد. يافته هاي حاصل از تجزيه و تحليل كمي نشان داد كه اولاً دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدايي شهر همدان در مجموع از قدرت استدلال اخلاقي بالايي برخوردارند. همچنين يافته ها حاكي از آن بود كه بين سن و استدلال اخلاقي دانش آموزان رابطه معناداري وجود دارد، به طوري كه با افزايش سن قدرت استدلال اخلاقي دانش آموزان نيز بالا مي رود. اما بين پايگاه اجتماعي و قدرت استدلال اخلاقي رابطه معناداري مشاهده نشد. در مرحله دوم با توجه به نتايج مرحله قبل از هر پايه تحصيلي چهار نفر انتخاب شد. بدين صورت كه دونفر از نمرات بالا و دو نفر از نمرات پائين آزمون كمي در هر پايه تحصيلي قرار داشتند و هر كدام از اين پايه ها به عنوان يك گروه انتخاب شد. يعني در مجموع دوازده نفر در مرحله دوم مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس از طريق مصاحبه نيمه ساختاريافته كه براساس معماهاي اخلاقي شكل گرفته بود ، داده ها جمع آوري شد و به روش كد گذاري و مقوله بندي تحليل شدند. يافته هاي حاصل از بخش كيفي نيز حاكي از آن بود كه نحوه استدلال دانش آموزان بسيار شبيه به نظريه شناخت گراياني چون پياژه و كلبرگ است. در مجموع، نحوه استدلال دانش آموزان بسيار شبيه به مراحل دوم و سوم كلبرگ بود. يعني اينكه دانش آموزان توانايي توجه به عواقب كار را داشتند و بر اساس ويژگي هاي اين مراحل كه كلبرگ ذكر كرده است، استدلال مي كنند.
    Thesis summary

  12. مطالعه چگونگي مواجهه معلمان عربي پايه دهم با تغيير برنامه درسي عربي بر اساس سند تحول بنيادين
    معصومه زيوري مراد 2018
    پژوهش حاضر با هدف بررسي چگونگي مواجهه معلمان عربي پايه دهم با تغيير برنامه درسي عربي بر اساس سند تحول بنيادين صورت گرفته است. اين پژوهش با رويكرد پديدارشناسي انجام گرفته است. مشاركت كنندگان در اين پژوهش، 15 نفر از معلمان عربي پايه دهم در شهر همدان درسال تحصيلي97-1396بوده اند كه به روش گلوله برفي نمونه گيري شدند. ابزارجمع آوري اطلاعات، مصاحبه هاي نيمه ساختاريافته و مشاهدات كلاسي بوده است. داده هاي اين پژوهش به روش كدگذاري و مقوله بندي و با بهره گيري از عناصر چهارگانه تايلر و در سه سطح آگاهي، نگرش و رفتار تحليل شدند. نتايج نشان داده كه به طور كلي معلمان عربي نسبت به تغييرات برنامه درسي عربي بر اساس سند تحول بنيادين آگاهي دارند، آن را پذيرفته و اجرا مي كنند. علت اين امر آن است كه تغييرات اخير موجب بهبود برنامه درسي عربي شده است بنا به دلايلي از جمله: ايجاد علاقه براي دانش آموزان و جلوگيري از سستي و رخوت در يادگيري زبان عربي، به روز و جذاب شدن داستان ها، در كنار استفاده از واژگان پر كاربرد و جديد در متن درس، آسان شدن كتب عربي براي دانش آموزان و اُنس با قرآن، همچنين برقراري ارتباط با آن و خواندن متن درس ها با قرائت صحيح و رعايت مخارج حروف با كمك كتاب گويا. به علاوه آن ها اشكالاتي در اين تغييرات مي بينند كه عبارت است از: عدم قايل شدن تمايز در برنامه درسي عربي براي رشته هاي مختلف، اختصاص ندادن زمان مجزا و نمره مكفي براي اجراي مكالمه، ضعف قواعد و ارائه آن به شكل ناقص و بدون نظم كه باعث سردرگمي دانش آموزان شده است وكمبود زمان تدريس براي برنامه درسي عربي.
    Thesis summary

  13. مطالعه چگونگي تداخل برنامه درسي نهفته و تعاملي زبان انگليسي پايه هفتم
    ليلا داوريان 2018
    درس زبان انگليسي در برنامه درسي رسمي آموزش و پرورش از پايه هفتم آغاز مي شود، با اين وجود، تعدادي از دانش آموزان قبل از اين زمان به يادگيري آن پرداخته اند. لذا با برنامه درسي نهفته اي در خصوص زبان انگليسي، اين برنامه را شروع مي كنند. از اين جهت، پژوهش حاضر با هدف مطالعه چگونگي تداخل برنامه درسي نهفته و تعاملي زبان انگليسي در پايه هفتم صورت گرفته است. براي نيل به اين هدف، از روش تركيبي از نوع اندراجي با غلبه ي داده هاي كيفي بر كمي بهره گرفته است. در مرحله ي اول دو مدرسه ي عادي دخترانه در ناحيه يك شهرستان همدان و در هر مدرسه، دو كلاس زبان انگليسي پايه هفتم، در مطالعه شركت داشتند. پرسشنامه اي محقق ساخته براي توصيف برنامه درسي نهفته دانش آموزان اين كلاس ها توزيع شد كه به شكل كمي مورد تحليل قرار گرفت. با توجه به نتايج، دانش آموزان به پنج گروه (هيچ آموزش بجز برنامه درسي زبان انگليسي مدرسه دريافت نكرده، آموزش هاي ديگري بجز كلاس زبان در مؤسسات آموزش زبان انگليسي، در كنار برنامه درسي رسمي ديده، آموزش اندكي در حد يك يا دو ترم در مؤسسات آموزش زبان انگليسي ديده، در مؤسسات آموزشي زبان انگليسي بيش از دو ترم آموزش ديده، اما اكنون دريافت نمي كند و آموزشي بيش از دو ترم در مؤسسات زبان انگليسي ديده و اكنون نيز ادامه مي دهد ) تقسيم شدند كه از هر گروه، يك نفر در هر كلاس، مجموعاً 20 دانش آموز براي بخش كيفي پژوهش انتخاب شدند. سپس از طريق مشاهده رفتار آنان در كلاس درس زبان انگليسي و مصاحبه نيمه ساختاري، داده ها جمع آوري شدند و به روش كدگذاري و مقوله بندي تحليل شدند. يافته حاكي از آن بود كه دانش-آموزاني كه تجربه اي از يادگيري زبان انگليسي در خارج از مدرسه نداشته اند و آنان كه تجربه اي غير از كلاس هاي زبان انگليسي مؤسسات دارند، رفتار مشابهي را نشان مي دهند. آن ها از آن كه آموزش در مؤسسات زبان انگليسي نديده اند حسرت مي خورند، اجبار در يادگيري زبان انگليسي حس مي كنند، تعاملشان با معلم در كلاس كم است، اضطراب و تشويش دارند و به دنبال تلاش بيشتر و كمك گرفتن از ديگران براي جبران عقب ماندگي خود هستند. به علاوه بيشتر از فرهنگ لغت به عنوان ابزار كمك آموزشي استفاده مي كنند. افرادي كه بيش از دو ترم آموزش زبان انگليسي ديده اند، گروه چهارم و پنجم، رفتار مشابهي را دارند كه در تقابل با گروه اول و دوم است. آ
    Thesis summary

  14. رفتار متكبرانه مصرف كننده؛ فهمي از برداشت هاي معنا آفرين با استفاده از روش پديدارشناسي
    سميه انصاري پور 2018
    پژوهش حاضر با هدف تبيين و طبقه بندي مفاهيم و درك افراد از ساختار جديد رفتار متكبرانه مصرف كننده انجام شده است. اين مفهوم نشان دهنده تمايل افراد به استفاده و نمايش اموال به منظور ايجاد برتري اجتماعي در فرد نسبت به ديگران است. اين تحقيق به منظور تدوين مدلي براي اين رفتار در بافت فرهنگي موجود بر اساس تجربه ي زيسته ي افراد به روش پديدارشناسي صورت گرفته است. پژوهش در دو مرحله مجزا انجام گرفته است. هدف گام اول اين تحقيق كسب اطمينان از سازگاري ميان تعريف ارائه شده از رفتار متكبرانه مصرف كننده در تحقيقات گذشته و آنچه در بافت فرهنگي موجود به عنوان رفتار متكبرانه مصرف كننده شناخته مي شود، بوده است. بدين منظور پرسشنامه اي باز پاسخ براساس تحقيق رويو و شوهام (2016) در اختيار 45 نفر قرار گرفت كه نتايج حاصل نشان دهنده ي وجود سازگاري ميان آنها بود. علاوه بر آن اين مرحله مقدمات اجراي فاز دوم تحقيق را فراهم نمود. در گام دوم مصاحبه هاي عميق با افرادي كه رفتار متكبرانه مصرف كننده را تجربه نموده اند به روش نمونه گيري معيار محور (شدت) و گلوله برفي انجام شده است كه بعد از انجام 10 مصاحبه اشباع نظري حاصل گرديد. پس از آن تجزيه و تحليل و كدگذاري و مقوله بندي يافته ها انجام شد و در نهايت نتايج حاصله بيانگر ساختاري پنج بعدي براي رفتار متكبرانه مصرف كننده بود. اين ساختار شامل مصرف مبتني بر تصوير، مصرف مبتني بر خودنمايي، باليدن مصرف كننده، برتري مصرف كننده و نياز به منحصر به فرد بودن است.
    Thesis summary

  15. مطالعه چگونگي مواجهه معلمان دوره ابتدايي با درس پژوهي
    زهرا امامي پور 2017
    پژوهش حاضر به منظور مطالعه چگونگي مواجهه معلمان دوره ابتدايي با چالش هاي درس پژوهي در شهر همدان به روش كيفي انجام شده است. اين پژوهش چالش ها را در سه مرحله قبل، حين و بعد از درس-پژوهي بررسي كرده است. براي نيل به هدف از روش مطالعه موردي استفاده شد. شركت كنندگان پژوهش، 20 نفر از معلمان ابتدايي در شهر همدان بودند. پژوهشگر نيز به عنوان يكي از معلمان، در درس پژوهي شركت داشته است. ابزار جمع آوري اطلاعات مصاحبه بدون ساختار با معلمان، مشاهده مشاركتي و دفترچه خاطرات پژوهشگر بود. به منظور تحليل داده ها از روش كدگذاري و مقوله بندي استفاده شد. نتايج ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ معلمان در مرحله ي قبل از درس پژوهي با سه دسته از چالش ها مواجهند كه عبارتند از: دانش معلمان در زمينه درس پژوهي، انگيزه معلمان براي شركت در درس پژوهي، تشكيل گروه و تعيين وظايف اعضا. در مرحله ي حين درس پژوهي با سه دسته از چالش ها مواجهند كه عبارتند از: پالايش درس، اجراي درس و جمع آوري داده ها و نقد و بررسي درس. در مرحله بعد از درس پژوهي با سه دسته از چالش ها ﻣﻮاﺟﻬﻨﺪ كه عبارتند از: داوري طرح هاي درس پژوهي، انتشار نتايج درس پژوهي، برگزاري جشنواره درس پژوهي و راهكارهايي را براي كاهش چالش ها پيشنهاد دادند. در پايان، يك مدل پيشنهادي براي كاهش اين چالش ها معرفي گرديد.
    Thesis summary

  16. مطالعه برنامه درسي تجربه شده دانشجويان كارشناسي ارشد رشته برنامه ريزي درسي
    نشمين محمدي 2017
    پژوهش حاضر با هدف بررسي چگونگي تجربه برنامه درسي در دوره كارشناسي ارشد در رشته برنامه ريزي درسي دانشگاه بوعلي سينا صورت گرفته است. اين پژوهش با روش پديدارشناسي انجام گرفته است. مشاركت كنندگان در اين پژوهش، 27 نفر از دانشجويان ورودي كارشناسي ارشد در 3 سال تحصيلي 1394-1393، 1395-1394 و 1396-1395 در رشته برنامه ريزي درسي بوده-اند. ابزار جمع آوري اطلاعات، مصاحبه هاي نيمه ساختاريافته، دفترچه يادداشت روزانه و مشاهدات و گفتگوهاي غيررسمي پژوهشگر با دانشجويان بوده است. يافته ها حاكي از آن بود كه دانشجويان در هر يك از سطوح برنامه درسي تجربه شده با تجارب متفاوتي مواجه شدند كه عبارتند از: 1- برنامه درسي مورد انتظار: دانشجويان انتظاراتي مانند كوتاهي طول دوره، قوي بودن در سطح زبان انگليسي و سخت بودن دوره كارشناسي ارشد را داشتند. 2- برنامه درسي نهفته: دليل ورود آن ها بيشتر بر مبناي دستيابي به شغل بوده است. دانشجويان بيشتر در اين سطح به ضعف در استفاده از پايگاه هاي اطلاعاتي، ترجمه متون زبان انگليسي و عدم شناخت از فرآيند پايان نامه نويسي و پژوهش اشاره داشتند. 3- برنامه درسي تعاملي: اين سطح، پيچيده ترين و پر متغيرترين سطح برنامه درسي تجربه شده در پژوهش حاضر بود. در اين سطح مقوله هايي مثل ناكارآمدي جلسه معارفه، مواجهه دانشجويان با محتواي درس ها، مشكلات دانشجويان در انجام تكاليف، مشكلات دانشجويان در ارزشيابي پيشرفت تحصيلي، تعامل و پاسخگو بودن اساتيد و تجربه انجام پايان نامه حاصل شد كه هر يك، شامل زيرمقوله هايي است. 4- برنامه درسي يادگرفته شده: آن ها يادگرفته اند كه تعامل با استادان، به ويژه استاد راهنما و زمان بندي براي انجام پژوهش، به ويژه پايان نامه عامل موفقيت خواهد بود. براساس يافته هاي پژوهش، پيشنهاد مي شود جلسه معارفه براي دانشجويان ورودي به تفكيك رشته و با حضور اساتيد همان رشته برگزار شود. هم چنين استادان راهنما با استفاده از دانشجويان سال هاي بالاتر، حلقه هايي براي انتقال تجربيات به دانشجويان تازه وارد فراهم سازند. برگزاري دوره هاي آموزشي پايان نامه و پروپوزال نويسي براي دانشجويان ورودي توصيه مي شود.
    Thesis summary