Najme Nazari

Associate Professor

Update: 2024-05-16

Najme Nazari

Faculty of Humanities / زبان و ادبیات فارسی

P.H.D dissertations

  1. نگاه به منجي در ادوار پنج گانه ي شعر فارسي
    جميله زارعي
    در شعر فارسي اعتقاد به موعود و منجي از موضوعات كهن و ديرينه اي است كه در شعر آييني مورد بررسي قرار مي گيرد. شعر آييني هر مقوله ي شعري است كه صبغه ي ديني داشته و متأثر از آموزه هاي اسلامي باشد. شعر ولايي يكي از شاخه هاي شعر آييني است و از لحاظ موضوعي، اختصاص به خاندان عترت و طهارت دارد. سخنان و سيره ي اخلاقي اهل بيت در شعر ولايي بازتاب پيدا مي كند. شعر نبوي، شعر علوي، شعر فاطمي، شعر عاشورايي، شعر رضوي و شعر مهدوي زير مجموعه هاي شعر ولايي هستند. شعر مهدوي فاقد صبغه ي سوگواري است و از نظر موضوعي مي توان انواعي براي آن در نظر گرفت؛ شعر انتظار، شعر فرج، شعر غيبت، شعر ديدار و..... از آن جمله اند. توجه به سير تاريخي شعر انتظار ما را متوجه اين نكته مي كند كه در سده هاي آغازين هجري از نام مهدي بيشتر به عنوان يك نماد تاريخي استفاده مي شد؛ نمادي كه يادآور صلح و آرامش، قسط و عدل، پيروزي، جهان شمولي اسلام و نابودي كفر جهاني است. برخي شاعران در سروده هاي خود بعد از مدح ممدوح، او را با منجي مقايسه كرده و گاه پا را از اين فراتر گذاشته او را هم پايه ي مهدي توصيف كرده اند. تا پيش از قرن دهم و دوره ي صفويه به طور كلي گرايش به سرودن شعر مذهبي كم است. حكومت صفوي، خود را برپادارنده ي آيين اهل بيت(عليهم السلام) مي دانست؛ از اين رو سعي بر تقويت، رونق و رواج آن داشت. زمينه هاي مساعد اجتماعي و سياسي اين دوره، نقش به سزايي در تقويت شعر آييني داشت و به تدريج از روزگار مشروطه به بعد، پايگاه قدرتمندي نزد شاعران و علاقه مندان پيدا كرد. پس از انقلاب و احياي آرمان هاي اسلامي با گسترش باورهاي مذهبي در شعر مواجه مي شويم كه مهم ترين آن ها مسئله ي عاشورا و مفهوم انتظار است. در اين دوره با توجّه به استقبال بسيار شاعران، انتظار تبديل به حوزه اي برجسته در شعر آييني شد و از لحاظ كيفي، ويژگي هاي خاص خود را پيدا كرد. در اشعار معاصر، شاعر، موعود را در ارتباط مستقيم با خود مي بيند و از همين منظر، شعر شاعران پس از انقلاب، بستري صميمي و عاطفي براي گفتگوي منتظر و موعود است. در پژوهش حاضر براي بررسي شعر انتظار، چهل و شش شاعر از دوره هاي مختلف شعر فارسي انتخاب شده است. برجستهترين شاعران اين پژوهش سنايي، خاقاني، عطار، نظامي، مولوي، حافظ، ابن حسام خوسفي، صائب تبريزي، اديب پيشاوري، بهار، شهريار، اميري فيروزكوهي، علي م
    Thesis summary

  2. تحليل روان شناختي رمان هاي جلال آل احمد و سيمين دانشور براساس نظريه ي پنج عاملي روان شناسي شخصيت
    رسول عمادي وفا
    بررسي و تحليل داستان هاي سيمين دانشور و جلال آل احمد از منظر روان شناسي مي تواند ما را در شناخت بهتر اين دو نويسنده صاحب سبك ياري كند. رمان هاي «سووشون» ، «جزيره ي سرگرداني» و «ساربان سرگردان» از سيمين دانشور و «مدير مدرسه» ، «نون والقلم» و «نفرين زمين» از جلال آل احمد از جمله آثاري هستند كه ردّ پاي شخصيت و زندگي شغلي نويسنده را در آن ها آشكارا مي توان ديد. در پژوهش حاضر به بررسي و تحليل شخصيت هاي زري در رمان سووشون ، هستي در جزيره ي سرگرداني و ساربان سرگردان، مدير در مدير مدرسه ، ميرزا اسدالله در نون والقلم و معلم ده در نفرين زمين از ديدگاه نظريه ي پنج عاملي شخصيت پرداخته ايم. طبق اين نظريه شخصيت مدير ، ميرزا اسدالله و معلم ده با جلال آل احمد نزديكي بسيار دارند و همه ي آن ها بُعد شخصيتي برون گرا هستند. اشخاص برون گرا صفاتي چون اعتماد به نفس ، جرئت و جسارت، پرحرفي و صداقت را دارند كه در شخصيت مدير مدرسه ، ميرزا اسدالله ، معلم ده و جلال آل احمد ديده مي شود. هم چنين شخصيت هاي زري و هستي با سيمين دانشور داراي تيپ شخصيتي انعطاف پذير(گشودگي به تجربه) هستند. افراد انعطاف پذير، شجاع، خلاق و مستقل هستند. اين افراد به ماجراجويي و كنجكاوي، وسيع بودن علايق، خلاقيت و ابتكار تمايل دارند و از قوه ي تخيل زياد ، ريسك پذيري و تفكر زيادي برخوردارند.
  3. بررسي قصه هاي منظوم برجسته ترين شاعران كودك معاصر از منظر شكل و محتوا (افسانه شعبان نژاد، اسدالله شعباني، ناصر كشاورز)
    مصطفي رضايي ديل
    در اين رساله قصه هاي منظوم سه شاعر كودك معاصر از منظر شكل و محتوا بررسي شده است. در اين بررسي، 43 قصه منظوم از ناصر كشاورز، 24 قصه از افسانه شعبان نژاد و 15 قصه از اسدالله شعباني در سه سطح زباني، داستاني و شعري تحليل شده و اين نتيجه به دست آمده است كه ميزان توجه هر يك از اين شاعران به عناصر زباني، شعري و داستاني به نسبت شاعران ديگر متفاوت است. ناصر كشاورز كه فقط شاعر است، با تسلط بيشتر بر زباني روان و كودكانه و توجه خاص به عناصر شعري در اين دو سطح موفق تر بوده است؛ اما از خلاقيت در آفرينش داستان هاي نو بازمانده است. قصه هاي منظوم افسانه شعبان نژاد كه هم شاعر است و همه داستان نويس، در هر دو سطح زباني-شعري و داستاني داراي برجستگي و موفقيت خاصي است؛ هرچند طرح هاي داستاني برخي از آثار او برگرفته از داستان هاي ترجمه شده است. اسدالله شعباني كه شاعري است كه گاهي داستان هم مي نويسد، به نسبت دو شاعر ديگر، در آفرينش قصه هاي منظوم موفق چندان موفق نبوده است؛ به نحوي كه توجه او به روايت و عناصر داستان، او را از صحت و قوت زبان و رواني شعر دور كرده است.
    Thesis summary

  4. بررسي و مقايسة طنز در گلستان سعدي و رسالة دلگشاي عبيد زاكاني بنا بر رويكرد معناشناسي گفتمان
    نوشين بهرامي پور
    رويكرد معناشناسي گفتمان در متون ادبي، يك روش پژوهشي از نوع كيفي براي پي بردن به رابطة ساختار توليد و دريافت متن از روي ظاهر نوشته است. اين روش راه دستيابي به لايه هاي پنهان متن و فرارفتن از عينيت ها را هموار مي نمايد و مي كوشد معنا را آن گونه كه مد نظر گوينده است كشف كند و به مخاطب نشان دهد. از نظر معناشناسي نوين، نشانه ها در نظامي فرايندي به توليد معنا مي پردازند پس نشانه معناشناسي اصطلاحي است كه اهداف را بهتر مي نماياند. موضوع پژوهش بررسي طنز در گلستان سعدي و رسالة دلگشاي عبيد زاكاني بنا بر رويكرد نشانه معناشناسي گفتمان، از نوع پژوهش بنيادي (نظري) با هدف بررسي ساختار يا ساختارهاي معنايي طنز در آثار مورد نظر است. بر پاية مطالعات كتابخانه اي، با استفاده از روش هاي استدلال عقلاني و قياسي، بر اساس نمونه هاي عيني از متون مورد نظر (گلستان سعدي و رسالة دلگشا) نوشته شده است و نتيجه گيري بنا بر استدلال استقرائي است. بررسي طنز در گلستان و رسالة دلگشا با برخورداري از ويژگي هاي فراغت بخشي و انتقادي بودن به قصد اصلاح اجتماعي، از زاويه ديد گفته پرداز با استفاده از جريان زيبايي شناختي براي خلق معاني تازه در حوزة تحليل گفتمان جاي مي گيرد كه اين دو اثر به دليل قرابت زمانيِ نگارش، از شباهت هاي چشمگيري برخوردارند. با توجه به اين كه قالب روايت (حكايت پردازي) است، در بيشتر حكايات، سير روايي را نظام معنايي كنشي به پيش مي برد اما اوج يا بزنگاه طنز، اين فرايند را تغيير مي دهد؛ به اين صورت كه معنا در فضاي فشاره اي-گستره اي، بين شناخت و عاطفه در نوسان است اما اين بُعد فشاره اي و عاطفيِ طنز است كه به واسطة كنش گران، جريان معنا را به سمتي از شناخت كه مورد نظر راوي (سعدي و عبيد) است، هدايت مي كند تا نگرش انتقادي را نسبت به اجتماع نشان دهد و ارزش هاي رايج را به چالش فرا بخواند. طنز رسالة دلگشا گفتمان اصلي است اما در گلستان گفتمان جانبي، براي تقويت ادب تعليمي است.
    Thesis summary

  5. بررسي سير تحول غزل معاصر فارسي (1390ـ1300)
    حسين مافي
    تغيير و تحولات اجتماعي، فرهنگي و سياسي پس از انقلاب مشروطه، به تحول و دگرگوني در ادبيات و شعر منجر گرديد. نقطه ي اوج اين تحولات را مي توان در اشعار نيما و پيروانش يافت. غزل نيز از تأثير اين تحولات بركنار نماند. پس از گسترش شعر نيمايي و سپيد، رهروان طريق نيما كه به توانايي و انعطاف غزل براي پذيرفتن انواع مضامين و حس و حال هاي مختلف ايمان داشتند، با تلفيق عناصر شعر آزاد و غزل سنتي و به ويژه استفاده از پيشنهاد نيما مبني بر وصف و روايي كردن شعر، نوعي ديگر از غزل را رقم زدند كه غزل نيمايي يا نو ناميده مي شود. پس از انقلاب اسلامي كه در واقع رجعت به سنت ها و ارزش هاي ملي و مذهبي بود، غزل به عنوان محبوب ترين قالب سنتي با اقبال فراوان روبرو شد و با توانايي و هوشمندي شاعران نوغزلسراي جوان و جوياي نام و گاه افراطي، به نوآوري، هنجارگريزي و سنت شكني-هاي گسترده اي دست يافت. در اين رساله پس از تعريف جريان و برشمردن تفاوت هاي آن با سبك و مكتب، غزل معاصر به نه دوره و جريان متمايز تقسيم مي شود كه عبارتند از: 1- مشروطه 2- فترت 3- رمانتيك فردي 4- رمانتيك اجتماعي 5- سمبوليك اجتماعي 6- غزل مقاومت 7- دفاع مقدس 8- مدرن (نو و فرم) 9- پست مدرن. سپس ويژگي هاي هر جريان از شش منظر زبان، شكل/فرم، خيال، موسيقي، محتوا و عاطفه مورد پژوهش و مداقه قرار مي گيرد. نتيجه اين است كه جريان هاي مذكور در شكل گيري و بالندگي خود تحت تأثير مسائل سياسي، اجتماعي و فرهنگي جامعه، ورود عناصر شعر نيمايي و آزاد، مكاتب و ادبيات غرب و جريان ها و سبك هاي شعري قبل از خود قرار گرفته اند. اين ويژگي ها و نوآوري هاي منحصربه فرد غزل معاصر را نسبت به تمام ادوار غزل فارسي متمايز مي سازد و جريان اصلي غزل معاصر، استوار و پوينده، جوابگوي بسياري از نيازهاي ادبي، عاطفي و اجتماعي نسل امروز مي باشد.
    Thesis summary

  6. جريان شناسي منظومه هاي حماسي(با تكيه بر انديشه هاي مذهبي و ديني سرايندگان منظومه هاي پهلواني پس از شاهنامه)
    علي اصغر بشيري
    چكيده يكي از موضوعات مهم در بررسي جريان هاي فكري در حماسه هاي ملي ايران، حضور عناصر اسلامي در بطن منظومه هاي پهلواني است كه محققان از آن به انطباق يا تلفيق ياد كرده اند.بايد در نظر داشت كه فضاي داستاني منظومه هاي پهلواني مربوط به پيش از اسلام بوده است و سرايندگان و پردازندگان اين داستان ها در دوران اسلامي مي زيسته اند؛ بنابراين طبيعي است كه شاعران اين منظومه ها براي توجيه آثار خود ناگزير به حذف برخي از حادثه ها يا رخدادهاي داستان بوده اند كه با عقايد اسلامي سازگار نبوده است و مواردي را كه با نگرش هاي اسلامي سازگارتر بوده در بطن داستان وارد كنند. از سوي ديگر شاعران در سرودن اين داستان ها خواه و ناخواه برخي از عقايد فكري و ديني خود را در بطن منظومه هاي حماسي جاي داده اند؛ در واقع براي پذيرش اين داستان ها نزد عموم مردم، عناصر ديني اسلامي در دوره هاي پس از اسلام وارد منظومه هايي شد كه داستان هايشان مربوط به پيش از اسلام بود؛ يعني پردازندگان اين داستان ها به نوعي به آميختگي جريان هاي ديني و ملي روي آوردند كه برخي محققين از آن به انطباق يا تلفيق يا اختلاط عناصر ملي و ديني ياد مي كنند. در اين رساله منظومه هاي پهلواني پس از شاهنامه از منظر جريان شناسانه (به تكيه بر نگرش هاي ديني سرايندگان آن ها) بررسي شده اند.كه عبارتند از: گرشاسب-نامۀ اسدي طوسي، كوش نامه و بهمن نامۀ ايرانشاه/ايرانشان بن ابالخير، سام نامه، زرين قبانامه، فرامرزنامۀ بزرگ، شهريارنامه و بانو گشسب نامه، برزونامه، كك كوهزاد و فرامرزنامۀ كوچك. پس از مطالعه و بررسي دقيق منظومه هاي پهلواني، نتايج نگرش-هاي تلفيقي به دست آمده با توضيحي مختصر بيان شده است كه عبارتند از: حضور پيامبران در منظومه هاي پهلواني، نبرد سام و عوج بن عنق در سام نامه، انعكاس آيين فتوت در جهانگيرنامه، داستان نبرد شداد و سام، انعكاس نگرش هاي عرفاني در منظومه هاي پهلواني، رسالت هاي پهلوانانۀ قهرمانان در منظومه هاي پهلواني. اين رساله از پنج بخش تشكيل شده است: فصل نخست پس از مقدمه، طرح پژوهشي است. فصل دوم، كليات پژوهشي كه شامل توضيحي دربارۀ مفهوم جريان شناسي وجريان-هاي مهم شعري مانند غزل نو و شعر منثور و هم چنين شناخت جريان هاي منظومه هاي پهلواني پس از شاهنامه است. فصل سوم روش تحقيق و فصل چهارم تبيين پژوهش است كه در اين فصل به طور تفصيلي به تأثير ا

Master Theses

  1. واكاوي تطبيقي مفهوم اميد در دو رمان «سووشون» اثر سيمين دانشور و «نقره دختر درياي كابل» اثر حميرا قادري
    پرستو بصيري
    انسان در زندگي شخصي و اجتماعي خود، همواره در نوسان بين اميد و نااميدي بوده است. اميد به عنوان يك فرايند مثبت، نقشي مؤثر در سلامت جسماني و رواني فرد دارد. از سوي ديگر نااميدي نسبت به مشاركت مؤثر در مسائل اجتماعي و اصلاح و تغيير، جامعه را به سمت ركود و انفعال مي برد. بازتاب اميد و نااميدي در آثار ادبي، از ديدگاه علوم مختلف از جمله جامعه شناسي، فلسفه و روان شناسي قابل بررسي است. پژوهش حاضر بر اساس مكتب امريكايي و به روش توصيفي ـ تحليلي به بررسي تطبيقي نمودها و كاركردهاي اميد و نااميدي در «سووشون» از سيمين دانشور و «نقره دختر درياي كابل» از حميرا قادري (افغانستان) مي پردازد. هر دو رمان، از نگاه زنان و با محوريت آنان، برهه اي حساس از تاريخ كشور خود را با رويكردي انتقادي نسبت به استبداد داخلي و استعمار انگلستان، به تصوير كشيده اند. زناني كه با وجود نابه ساماني هاي سياسي - اجتماعي كه زندگي شخصي آنان را نيز تحت الشعاع قرار داده، مي كوشند اميد را در خود و ديگران زنده نگه دارند. در هر دو رمان، روابط خانوادگي، همدلي و مهارت خوش بيني نقش مؤثري در اميدواري دارد.
  2. بررسي هويت فردي و اجتماعي زن در رمان هاي الهام فلاح
    نفيسه اباذري مهوار
    نقد و بررسي آثار ادبي با رويكرد روان شناختي، اجتماعي، فلسفي و ... در چند دهه ي گذشته مورد توجه منتقدان بوده است. پرداختن به هويت زنانه و ابعاد گوناگون آن، از موضوعات مورد علاقه و رايج در آثار داستان نويسان زن است. الهام فلاح از نويسندگان جواني است كه در تمام آثارش به دغدغه ها و مسائل زنان از جنبه هاي گوناگون پرداخته است. پژوهش حاضر به شيوه ي توصيفي تحليلي به بررسي و تبيين هويت زنانه در دو رمان خون مردگي و خون خواهي – به عنوان معروف ترين رمان هاي اين نويسنده - مي پردازد. ضمن اين بررسي، به مواردي چون انواع ارتباطات، ازدواج، فرزندآوري، اشتغال، آرزوها، نيازها، احساسات و عواطف، خشونت عليه زنان و باورهاي عاميانه، ملي و ديني پرداخته مي شود. نويسنده در اين دو رمان، به تأثير مسائل سياسي – اجتماعي و به ويژه جنگ هشت ساله ي ايران و عراق بر زندگي و هويت شخصي و اجتماعي زنان توجه دارد و مي كوشد پيامدهاي گوناگون اين واقعه را در روابط خانوادگي و خويشاوندي و رقم زدن سرنوشت زنان و مرداني از هر دو كشور نشان دهد.
  3. بررسي روانشناسانه مساله طلاق عاطفي در رمان بنفش مايل به ليمويي از ياسمن خليلي فرد بر اساس نظريه جان گاتمن
    مريم چهار دولي
    طلاق عاطفي از مسائلي است كه بنابر وجوه مختلف آن، امكان تبيين هاي متفاوتي را برمي تابد. از مهم ترين وجوه طلاق عاطفي، جنبه روان شناختي آن است. جان گاتمن روانشناس معاصر آمريكايي، در آثار خود به تبيين مسئله ي طلاق از جنبه ي مذكور پرداخته است. در اين پايان نامه، نخست، نظريه ي وي، به عنوان چارچوب نظري بيان شده و سپس بر اساس آن، زمينه ها، علل و عوامل و پيامدهاي طلاق عاطفي در دو شخصيت نادر و آيدا-كه درگير طلاق عاطفي هستند- در رمان بنفش مايل به ليمويي ياسمن خليلي فرد، مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است. خرده گيري، توهين، حالت تدافعي و طفره روي در مشاجرات، به عنوان مهم ترين عوامل طلاق عاطفي اند كه چنانچه به موقع از آنها جلوگيري نشود، منجر به غرق شدگي مي شود. غرق شدگي فرآيندي است كه نهايتاً طي چهار مرحله به شرح ذيل به طلاق عاطفي منجر مي شود. مرحله اول: مشكل ازدواج را جدي ديدن؛ مرحله دوم: بي ثمر به نظر رسيدن صحبت كردن با همسر در مورد مشكلات؛ مرحله سوم: شروع به زندگي موازي؛ مرحله چهارم: تنهايي. در اين حالت است كه گفته مي شود زوجين با هم در يك خانه زندگي مي كنند نه در يك دنيا، و احساس جدايي چنان غالب مي شود كه ازدواجشان با زندگي تنها چندان تفاوتي نمي كند. نتيجه ي اين پژوهش حاكي از آن است كه طلاق عاطفي در زندگي نادر وآيدا، در رمان بنفش مايل به ليمويي، با شاخص هاي نظريه ي گاتمن قابل تطبيق است.
    Thesis summary

  4. سبك شناسي طنز در معايب الرجال بر اساس نظريۀ ناهماهنگي
    سارا سلگي
    يكي از روش هاي رايج در سبك شناسي ادبي در سال هاي اخير، سبك شناسي لايه اي است. اين شاخه از سبك شناسي، متن را در لايه هاي گوناگون آوايي، واژگاني، نحوي، بلاغي و معنايي بررسي مي كند.در مطالعه تاريخچه طنز و سير آن در ايران، عصر مشروطه از دوره هاي درخشان به شمار مي رود. كساني چون دهخدا و نسيم شمال از طنز براي بيان مسائل سياسي- اجتماعي و فرهنگي روز استفاده كردند. تغيير و تحولات عصر مشروطه و رفتن جامعه به سمت تجددموجب شد زنان نيز در عرصه هاي گوناگون فعاليت داشته باشند. رساله معايب الرجال از بي بي فاطمه اضطراب بادي نمونه هاي قابل توجه از طنزنويسي زنان در اين دوره است. نويسنده در اين كتاب به انتقاد از تسلط نگاه مردانه و جامعه و مظلوميت زن و دفاع از حقوق زنان، با زباني ادبي و طنزآميز پرداخته است. در اين پايان نامه، لايه هاي واژگاني، بلاغي، معنايي و از همه مهمتر ناسازه هايي كه اساس و شالوده كتاب حاضر بر آن استوار گشته است يعني طنز گفتماني و موقعيتي بررسي شده است.طنز گفتماني در اين اثر از آن جهت حائز اهميت است كه نويسنده گفتمان عقل مذكر را با استفاده از مناظره با كتاب تاديب به نمايش مي گذارد. همچنين او براي بيان سخنان خود از روش غير مستقيم درطنز بهره جسته يكي از مهمترين اين شگردها طنز موقعيتي است.
  5. بازتاب بحران ميان سالي در دو رمان «چراغ ها را من خاموش ميكنم» و «انگار خودم نيستم»
    مرضيه شيخ بابائي
    يكي از مراحل رشد انسان، دوره ي ميان سالي است كه بين جواني و پيري قرار دارد. تغييرات جسماني و سبك خاص زندگي در اين دوره بر وضعيت روحي و رواني ميان سال تأثيرات گوناگون دارد. زويا پيرزاد و ياسمن خليلي فرد دو داستان نويس از دو نسل متفاوت اند. اين دو نويسنده در رمان هاي خود توجهي ويژه به دوره ي ميان سالي دارند. در پايان نامه ي حاضر، بحران ميان سالي، زمينه ها، پيامدها و راه كارهاي مقابله با تأثيرات منفي اين بحران در دو رمان از اين دو نويسنده مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است. در «چراغ ها را من خاموش مي كنم» از پيرزاد، كلاريس شخصيت اول رمان با دغدغه هايي مانند ترديد در ارزش هاي زندگي، ارزيابي منفي از زندگي زناشويي و نارضايتي از نقش ها و مسئوليت هاي كنوني درگير است. كلاريس با تصميم گيري درست و به هنگام موفق مي شود آرامش نسبي را به خانواده برگرداند. در رمان «انگار خودم نيستم» از ياسمن خليلي فرد، زندگي سه زوج از طبقه ي متوسط در آستانه ي ميان سالي به تصوير كشيده مي شود. خيانت، افسردگي و پناه بردن به سيگار از پيامد هاي بحران ميان سالي در اين رمان است.
  6. روان شناسي اميد در بوستان بر اساس نظريه ي اسنايدر
    مهسا ترابي دانش
    در تاريخ ادب فارسي سعدي به اميد و سرزندگي شهرت دارد. آثار او در دوره ي سياه قرن هفتم و حمله ي مغول، براي ايرانيان مانند آب حيات، زندگي بخش و اميددهنده بود. در طول تاريخ نيز همواره سرزندگي و شوري كه در آثار سعدي ديده مي شود، ياريگر ايرانيان بوده تا اسير غم و نااميدي نشوند. يكي از مباحثي كه در سال هاي اخير در روان شناسي موردتوجه قرار گرفته و پژوهش هاي بسياري در مورد آن انجام شده اميد و اميدواري است. يكي از ويژگي هاي انسان هاي خردمند از ديدگاه روان شناسي، اميدواري است. انسان از بدو تولد تا لحظه مرگ با اميد ارتباط دارد. در فرهنگ و ادب فارسي، همواره به اميد و تأثير آن در بهبود كيفيت زندگي توجه شده است، اما تا پيش از اسنايدر، نظريه پردازي به صورت جدي و مستقل به مفهوم و ماهيت اميد نپرداخته است. چارلز ريك اسنايدر پژوهش هاي بسياري در مورد اميد و تأثير آن بر جنبه هاي گوناگون زندگي مانند كودكي، سلامت رواني و جسماني، كار و ... منتشر كرده است. در پژوهش حاضر، روان شناسي اميد در بوستان سعدي با تكيه بر نظريه ي اسنايدر بررسي شده است. سعدي در هر باب از بوستان با توجه به عنوان و محتواي غالب بر آن، به مفهوم اميد پرداخته است. بيش ترين مفاهيم اميدبخش در بوستان، در ارتباط انسان با خدا و در دو باب پاياني بوستان ديده مي شود. پس از آن، اميد ديگران را برآوردن از مضامين مورد تأكيد سعدي در بوستان است. از ديدگاه سعدي و اسنايدر، هدف گذاري صحيح و توجه به راهكارهاي مناسب، با اميد ارتباط مستقيم دارد. تعيين اهداف غيرممكن منجر به نااميدي مي شود.
  7. تربيت معنوي كودكان در «قصه هاي مجيد» بر اساس روابط چهارگانه ي انسان
    خاطره افشاري عابد
    هوشنگ مرادي كرماني از نويسندگان نامدار و صاحب سبك در حوزۀ ادبيات كودك و نوجوان است و آثار او به زبانهاي مختلف ترجمه شده است. «قصه هاي مجيد» يكي از معروفترين آثار مرادي كرماني است. اين مجموعه داستان، سرشار از نكات تعليمي و تربيتي است كه به صورت غيرمستقيم و در قالب داستان بيان شده اند. پژوهش حاضر به بررسي تربيت معنوي بر اساس روابط چهارگانه ي انسان در قصه هاي مجيد مي پردازد. روابط چهارگانه، شامل رابطه با خدا، خود، ديگران و طبيعت مي شود. در مجموعه داستان قصه هاي مجيد، رابطه ي مجيد با مادربزرگش و ديگران بيشتر جلب توجه مي كند. رابطه ي محبت آميز مجيد و بي بي با حيوانات، تجسمي لطيف و انساني از رابطه با طبيعت است. رابطه با خدا را بيشتر در شخصيت بي بي، اعتقاداتش و پايبندي اش به رعايت حقوق ديگران مي توان ديد. كشمكشهاي احساسي و عقلاني مجيد با خود، ترديدها، تصميم گيريها و پشيمان شدنها بخشي از روابط مجيد به عنوان يك پسر دوازده ساله با خود است. اين پژوهش به شيوه ي توصيفي تحليلي و با استفاده از منابع كتابخانه اي انجام شده است.
  8. حماسه و عرفان در غزل آييني پنج شاعر معاصر: حسين اسرافيلي، محمدكاظم كاظمي، قربان وليئي، فاضل نظري و محمدسعيد ميرزايي
    در ادبيات فارسي مضامين حماسي و عرفاني گاه به صورت دو مقولۀ جدا و گاه در تقابل، و گاه در پيوند با يكديگر ديده مي شوند. در ادبيات كهن، در اشعار بزرگاني مانند عطار نيشابوري و مولانا جلال الدين بلخي پيوند حماسه و عرفان را مي توان ديد. در دورۀ معاصر و به ويژه پس از انقلاب اسلامي، شعر آييني گسترش يافت و موضوعات و قالب-هاي متفاوت و متنوعي را در برگرفت. پيوند حماسه و عرفان يكي از ويژگي هاي شعر آييني پس از انقلاب است كه از فضاي حاكم بر كشور در دوران هشت سالۀ دفاع مقدس تأثير بسيار گرفته است. به عبارت ديگر، انقلاب اسلامي، دفاع مقدس و جلوه هاي حماسي و معنوي اين دو جريان تاريخي، موجب شد پيوند حماسه و عرفان از ويژگي هاي برجستۀ شعر انقلاب به شمار آيد. تفاوت اين اشعار با سروده هاي عرفاني كهن در كاركرد سياسي اجتماعي آنهاست. پس از دوران هشت سالة دفاع مقدس نيز پيوند حماسه و عرفان به صورتي محدودتر در سروده هاي برخي شاعران ديده مي شود. در پژوهش حاضر، اين پيوند در غزل آييني پنج شاعر معاصر از چهار نسل، مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است: حسين اسرافيلي، محمدكاظم كاظمي، قربان وليئي، فاضل نظري و محمد سعيد ميرزايي. در شعر حسين اسرافيلي به عنوان شاعر انقلاب و دفاع مقدس، پيوند حماسه و عرفان را بيشتر مي توان ديد. در شعر محمدكاظم كاظمي مفاهيم و تصاوير حماسي بيشتر ديده مي شود و در سروده هاي قربان وليئي و فاضل نظري، عرفان بر حماسه غلبه دارد.
    Thesis summary

  9. بررسي پيوند حماسه و عرفان در غزل آييني پنج شاعر معاصر: حسين اسرافيلي، محمد كاظم كاظمي، قربان وليئي، فاضل نظري، محمد سعيد ميرزايي
    مبينا مطهري نسب
  10. پايان بندي درشعر مهدي اخوان ثالث
    پايان بندي يا چگونگي به پايان بردن روايت، يكي از عناصر مهم در روايت شناسي است. بررسي شگردهاي پايان بندي در آثار ادبي، علاوه بر نمايش ميزان خلاقيت و هنرمندي صاحب اثر، تأثيربسيار در درك كليت متن و ديدگاه شاعر يا نويسنده دارد. مهدي اخوان ثالث از جمله شاعراني است كه به روايت و انواع شگردهاي پايان بندي در شعر توجه ويژه اي دارد.. هنرمندي و ذوق ادبي اين شاعر روايتگر را در پايان بندي هاي درخشان و موفق او مي توان ديد. در پژوهش حاضر، شگردهاي گوناگون پايان بندي در ده دفتر شعري اخوان ثالث و در سه بخش زباني، ادبي و محتوايي بررسي شده است. در ميان شگردهاي زباني مواردي چون انواع برگردان، طرح پرسش، گفت وگو، جملات ندايي و دعايي و تكرار عناوين شعري را در پايان بندي شعر اخوان ثالث مي توان ديد. آوردن صناعات و آرايه هاي ادبي چون تلميح، ارسال المثل، ايهام در نام شاعري به شكل هنرمندانه و خاص در پايان شعر از شيوه هاي ادبي اخوان است كه در پايان بندي شعر اميد جلب توجه مي كند. هم چنين از لحاظ محتوايي، مواردي چون تعليق و انتظار، پايان غيرمنتظره، طنز تلخ و تأملات خيامي را در پايان بندي شعر اخوان ثالث مي-توان نام برد.. تلفيق هنرمندانه ي شگردهاي زباني، ادبي و محتوايي در پايان بندي اشعار اين شاعر، قابل توجه است. پژوهش حاضر توصيفي تحليلي است و با مراجعه به منابع كتابخانه اي انجام شده است.
  11. پايان بندي در شعر مهدي اخوان ثالث
    مهتاب فكوري
    پايان بندي يا چگونگي به پايان بردن روايت، يكي از عناصر مهم در روايت شناسي است. بررسي شگردهاي پايان بندي در آثار ادبي، علاوه بر نمايش ميزان خلاقيت و هنرمندي صاحب اثر، تأثيربسيار در درك كليت متن و ديدگاه شاعر يا نويسنده دارد. مهدي اخوان ثالث از جمله شاعراني است كه به روايت و انواع شگردهاي پايان بندي در شعر توجه ويژه اي دارد.. هنرمندي و ذوق ادبي اين شاعر روايتگر را در پايان بندي هاي درخشان و موفق او مي توان ديد. در پژوهش حاضر، شگردهاي گوناگون پايان بندي در ده دفتر شعري اخوان ثالث و در سه بخش زباني، ادبي و محتوايي بررسي شده است. در ميان شگردهاي زباني مواردي چون انواع برگردان، طرح پرسش، گفت وگو، جملات ندايي و دعايي و تكرار عناوين شعري را در پايان بندي شعر اخوان ثالث مي توان ديد. آوردن صناعات و آرايه هاي ادبي چون تلميح، ارسال المثل، ايهام در نام شاعري به شكل هنرمندانه و خاص در پايان شعر از شيوه هاي ادبي اخوان است كه در پايان بندي شعر اميد جلب توجه مي كند. هم چنين از لحاظ محتوايي، مواردي چون تعليق و انتظار، پايان غيرمنتظره، طنز تلخ و تأملات خيامي را در پايان بندي شعر اخوان ثالث مي-توان نام برد.. تلفيق هنرمندانه ي شگردهاي زباني، ادبي و محتوايي در پايان بندي اشعار اين شاعر، قابل توجه است. پژوهش حاضر توصيفي تحليلي است و با مراجعه به منابع كتابخانه اي انجام شده است.
  12. بررسي علل و زمينه هاي دلباختگي در منظومه هاي عاشقانه بر اساس نظريات اريك فروم و رابرت جي.استرنبرگ
    حسين محققي
    در اين جستار نظريۀ قصۀ عشق از استرنبرگ با منظومه هاي عاشقانه به صورت تطبيقي بررسي شده است. استرنبرگ عشق را به قصه همانند مي كند. از نظر او هركسي در زندگي خود يك داستان ذهني را دنبال مي كند و ممكن است اين قصه ها در هر فردي به چند دسته مختلف تقسيم شود. او عشق ورزي هر فردي را مانند كتابي مي داند كه از بن مايه هاي مختلفي برخوردار است و قصه هاي عشق هر شخصي با ديگري شباهت ها و تفاوت هايي را دارد و انسان اگر بخواهد با همسر خود به خوشبختي برسد بايد در قصه هاي عشق، بيشترين شباهت را داشته باشند. او در هركدام از قصه ها براي زوجين، نقشي را تعيين مي كند و بايد هركدام از زوجين در نقش ها نيز با يكديگر مطابقت داشته باشند. او پنج دسته كلي براي كل نظريه خود ترسيم مي كند و درمجموع بيست وپنج قصه عشق را طراحي مي كند. در اين جستار پنج منظومه انتخاب شده است كه ازاين قرار است: ليلي و مجنون نظامي، خسرو و شيرين نظامي، ويس ورامين فخرالدين اسعد گرگاني، جمشيدوخورشيد سلمان ساوجي و بيژن ومنيژه فردوسي. تمام روش هاي دل باختگي و عشق ورزي بر اساس نظريه استرنبرگ موردبررسي قرارگرفته است. قصۀ عشق استرنبرگ مطابقت زيادي با روش هاي عشق بازي و عشق ورزي در منظومه هاي منتخب را دارد. در تحقيق به عمل آمده از بيست وپنج قصه عشق مطرح شده از سوي استرنبرگ، پانزده قصۀ عشق با منظومه هاي منتخب، مطابقت كامل دارد. هيچ كدام از منظومه هاي عاشقانه و شخصيت هاي داستاني در داستان هاي موردبررسي وجود ندارد كه از انواع قصه هاي عشق استرنبرگ بهره نبرد. در بعضي از موارد، همچون قصه ايثار و هنر از تعدد آماري و شاهد مثال هاي زيادي برخوردار هستند و در بعضي از قصه هاي عشق همچون قصۀ خيال يا آشپزي از تعدد آماري و شاهد مثال هاي كمتري نسبت به ساير قصه ها برخوردار هستند.
    Thesis summary

  13. بررسي مؤلفه هاي خردمندي و كم خردي در «قصه هاي مجيد» براساس مدل سه-بُعدي خرد آردلت
    پري شاهمراديان
    خرد و كم خردي از مباحثي است كه در سالهاي اخير مورد توجه روان شناسي تجربي قرار گرفته است و صاحب-نظراني چون مونيكا آردلت، رابرت استرنبرگ، جفري وبستر و اسكات براون در اين حوزه، ديدگاه هاي ارزشمندي را مطرح كرده اند. سخن گفتن از خرد و كم خردي در ادب فارسي، پيشينه اي طولاني دارد و از دوران باستان تا كنون مورد توجه شاعران و نويسندگان بوده است. داستان نويسان حوزه ي كودك و نوجوان نيز در آثار خود به شكل هاي گوناگون به اين موضوع پرداخته اند. هوشنگ مرادي كرماني از داستان نويسان امروزي است كه در آثار خود از جمله در مجموعه داستان قصه هاي مجيد، به مسائل تربيتي، توجهي ويژه دارد. در پژوهش حاضر، مؤلفه هاي خردمندي و كم خردي در سه شخصيت قصه هاي مجيد (مجيد، بي بي و ناظم) بر اساس مدل سه بعدي آردلت بررسي شده است. خرد در اين مدل به عنوان يك ويژگي شخصيتي تعريف مي شود كه در آن سه بُعد شناختي، تأملي و عاطفي مورد بررسي و تحليل قرار مي گيرد. مؤلفه هاي خردمندي مانند دلسوزي، كمك به ديگران، مهرباني و باتدبير بودن در شخصيت بي بي بيشتر ديده مي شود. شخصيت ناظم به دليل داشتن صفاتي چون سنگدلي، فحاشي، تسلط نداشتن بر هيجانات و احساسات خود و درك نكردن ديگران، نمونه ي كاملي از يك انسان كم خرد است. شخصيت مجيد مؤلفه-هاي خردمندي و كم خردي را در كنار هم دارد و با راهنمايي هاي بي بي و درس گرفتن از حوادثي كه برايش رخ مي-دهد، از كم خردي به تدريج به سمت خردمندي مي رود.
  14. روانشناسي عشق در آثار زويا پيرزاد
    مهسا حقيقي
    عشق يكي از مهم ترين موضوعات در ادب فارسي، از گذشته تاكنون و در حوزۀ شعر و نثر بوده است. در روان شناسي نيزعشق از مباحث مهمي است كه مورد توجه روان شناسان بوده و ديدگاههاي متنوع و متعددي درباره آن مطرح شده است. روان شناسان برجسته اي چون اريك فروم، زيگموند فرويد، آبراهام مزلو، استرنبرگ و... از عشق سخن گفته اند. در پايان نامۀ حاضربه بررسي حالات گوناگون عشق در داستانهاي زويا پيرزاد و تطبيق آن با ديدگاه روان شناسان پرداخته شده است. شباهتهاي بسياري كه ميان اين دو ديدگاه وجود دارد، بيانگر رئاليستي بودن داستانهاي پيرزاد و نزديكي آن ها به واقعيت زندگي انسان است. از نگاه پيرزاد و روان شناسي، لازمۀ عشق سالم و حقيقي، رهاي از خود بيني و خود پسندي، گذشت، ايثار و پاكبازي است. چنين عشقي زمينه ساز كمال و تعالي انسان مي گردد. در آثار پيرزاد ، گاه عشق در نگاه اول شكل مي گيرد و گاه به تدريج . در هر دو مورد ، نمونه هاي موفق و نا موفقي را در اين داستان ها مي توان ديد . از ديدگاه روانشناسي ، عشق با نگاه اول بيشتر بر اساس شور و شهوت است و به تدريج، عشق وارد مراحل بعدي مي شود ، از جنبة جسماني آن كاسته و بر جنبة روحي و دوام آن افزوده مي شود. در ميان روان شناسان، نگاه زويا پيرزاد نسبت به عشق ،بيشترين شباهت را با ديدگاههاي اريك فروم دارد.
  15. بررسي تطبيقي مفهوم وطن در كتاب هاي فارسي ايران و كتاب هاي العربيه سوريه در مقطع ابتدايي
    سبلي الدنيا
    يكي از موضوعاتي كه قابليت بررسي در حوزه ي ادبيات تطبيقي را دارد، محتواي كتاب هاي درسي و چگونگي پرداختن به مسائل گوناگون براي مخاطبين دانش آموز است. وطن و هويت ملي از مضاميني است كه همواره مورد توجه آموزش و پرورش بوده و در كتاب هاي درسي كشور هاي مختلف به شكل هاي گوناگون بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا بر اساس مكتب آمريكايي در ادبيات تطبيقي، به مفهوم وطن و هويت ملّي در كتاب هاي فارسي ايران و كتاب هاي العربيه ي سوريه در مقطع ابتدايي بپردازد. در هر دو كشور، مقطع ابتدايي شش سال است. آثار مورد بررسي نيز، شش كتاب فارسي و شش كتاب عربي، بر اساس آخرين تغييرات كتب آموزشي در ايران و سوريه است. يافته ها در خصوص مقايسه ي مفاهيم و مؤلفه هاي اصلي وطن در ايران، نشان مي دهد كه در كتاب هاي فارسي دوره ي ابتدايي، هويت ديني و مذهبي و مؤلفه هاي وطن اسلامي بيش ترين ضريب اهميّت را داراست. درحالي كه در كتابهاي العربيه، توجه به زبان و خط عربي از سويي و نپرداختن به مؤلفه هاي ديني و مذهبي از سوي ديگر، جلب توجه مي كند.. در كتابهاي هر دو كشور، ستايش رزمندگان و شهداي راه وطن و معرفي جاذبه ها و ميراث هاي طبيعي، جغرافيايي، تاريخي و فرهنگي ديده-مي شود. كم توجهي نسبت به هويت قومي از موارد مشترك در كتابهاي هر دو كشور است.
  16. بررسي مناظره درغزل مولانا
    ليلا ورمزيار
    مناظره يكي از انواع ادبي است كه در آن بين دو كس يا دو چيز بر سر برتري خود بر ديگري، بحث در مي گيرد و سرانجام يكي مغلوب يا مُجاب مي شود. در غزل مولانا مانند ديگر آثار اين شاعر نامدار، گفت وگو به صورت هاي گوناگون آن، جايگاه ويژه اي دارد. در اين گفت وگوها نكات نغز و ارزشمند عرفاني به صورتي هنرمندانه و تأثيرگذار مطرح مي شود. در پژوهش حاضر، ابياتي از غزل مولانا كه بيانگر دو ديدگاه متفاوت در قالب گفت وگوي دو يا چند نفره و تك گويي دروني است، بررسي شده است. در اين ابيات، گونه اي از مناظره را در قالب غزل مي توان ديد. خطاب هاي مولانا به خود در قالب مناظره، بيانگر تأملات دروني و عوالم عرفاني خاص اوست. در اين خطاب ها مضموني كه بسيار ديده مي شود، دعوت به سكوت و خاموشي است. در ابيات موردنظر در پژوهش حاضر، برخي شگردهاي ادبي مانند تشبيه، كنايه، تناسب، واج آرايي و تكرار كاربرد بيشتري دارد. مولانا از انواع گفت وگو براي بيان نگرش هاي متفاوت و تبيين ديدگاه خود بهره مي گيرد. هدف از اين گفت وگوها غالباً بيان جلوه هاي گوناگون احوال معنوي و عرفاني و ردّ مصلحت انديشي و ملاحظات دنيايي است.
  17. بررسي زمينه هاي فرم و انديشه هاي سوررئاليستي در «مختارنامه » عطار نيشابوري
    شهره شاملو
    مكاتب ادبي غرب را با آثار ادب فارسي نمي توان كاملاً قابل تطبيق دانست؛ با اين حال، وجود شباهت ها و ويژگي هاي مشترك بين برخي از اين مكاتب با متون ادب فارسي غيرقابل انكار است. سورئاليسم به عنوان يك مكتب ادبي و هنري در ابتداي قرن بيستم ظهور كرد. بسياري از اصول اين مكتب را در عرفان ايراني به ويژه در آن دسته از متون ادب عرفاني كه وجد و شور و حال غلبه دارد، مي توان ديد. در رباعيات عطار نيز، بسياري از ويژگي هاي سورئاليسم با بسامدهاي گوناگون ديده مي شود؛ از جمله نگارش خودكار، رها شدن از خود، پناه بردن به عالمي ديگر، توصيف مستي، تصاوير غريب و شگفت و بسياري متناقض نما. عطار در توصيف احوال عرفاني به متناقض نما توجه ويژه اي دارد؛ از اين رو، متناقض نماهاي عرفاني در رباعيات عطار بسامد بالايي دارد؛ از سوي ديگر، خلاف آنچه در غزل عطار ديده مي شود، در رباعيات او اصطلاحات ميخانه اي و توصيف مستي را كمتر مي توان ديد.
  18. بررسي وي‍‍‍‍ژگي هاي سبك زنانه در ديوان پروين اعتصامي
    الهه سمواتي شيون
    توجه به زبان و سبك نوشتار و شعر زنانه اخيراً مورد توجه زبان شناسان و سبك شناسان آثار ادبي قرار گرفته است. توجه به اين نكته كه سبك نوشتار زنان تفاوت هايي اساسي با سبك نوشتار مردان دارد بررسي آثار شاعران و نويسندگان زن بر پايۀ معيارهاي سبك شناسانۀ نوشتار زنان، مي تواند رهيافتي به شناخت زبان و شخصيت اين نويسندگان فراهم كند. پروين اعتصامي از جمله شاعران زن ادب فارسي است كه هرچند به سنت هاي ادبي شاعران كهن پاي بند و مقيّد بوده، اما بسياري از عناصر زنان در ساختار و محتواي شعرش، قابل مشاهده و بررسي است. البته ويژگي هاي سبك زنانه در لايه هاي زباني و نحويِ شعر پروين به اندازۀ لايه هاي فكري و بنيادي شعر او پررنگ نيست. نوشتار زنانه بي از همه در حوزۀ واژگاني شعر پروين انعكاس يافته است؛ عناصري همانند: نخ و سوزن، نخود و لوبيا، سير و پياز و... از جمله مواردي است كه ابزارهاي يك زن خانه دار در روزگاري كه پروين در آن مي زيسته را به خوبي نمايان مي سازد. پروين اعتصامي در اشعارش نوعي نگرش مادرانه به دنيا و زندگي دارد كه به اين مضامين در قسمت خود پرداخته شده است.
    Thesis summary

  19. بررسي غزل داستان ها در غزليات سعدي بر اساس مكتب فرماليسم
    فرانك شاهچراغ
    در تاريخ ادب فارسي، شاعران و نويسندگان بسياري در حوزه ي ادبيات روايي، طبع آزمايي كرده اند. در اين ميان، سعدي مقامي برجسته دارد و كمتر شاعر يا نويسنده اي را مي توان يافت كه در اين حوزه با وي برابري كند. هنر روايت گري و حكايت پردازي سعدي در غزليات وي در قالب غزل داستان نمود يافته است. غزل داستان هاي سعدي را از لحاظ ساختاري در سه بخش حكايت واره ها، طرح و داستان بيت مي توان بررسي كرد. در برخي غزل داستان ها به ويژه در حكايت واره ها، عناصر داستاني مانند زاويه ديد، گفت وگو، كشمكش، شخصيت، زمان و مكان و درون مايه كم و بيش قابل بررسي است. در غزل داستان هاي سعدي به ويژه در حكايت واره ها و طرح ها، از آن جا كه ماجرايي روايت مي شود، رگه هايي از مكتب وقوع را مي توان ديد. از لحاظ ادبي، كاربرد برخي شگردهاي بلاغي مانند تشبيه، استعاره، تمثيل، تلميح، رجوع، مناظره، جناس و اسلوب معادله در غزل داستان هاي سعدي قابل توجه است.
  20. بررسي تقابلهاي دوگانه در غزليات سعدي
    زهره ساكيان
    تقابل هاي دوگانه از مباحث مهم زبان شناسي و نشانه شناسي و از مهمترين رويكردها در ساختارگرايي است.. بررسي تقابلهاي دوگانه در فهم نظام تفكر شاعر يا نويسنده و انديشهي حاكم بر اثر، نقشي بنيادين ايفا مي كند. در غزل سعدي تقابلهاي دوگانه، نمود هاي هنرمندانه و گوناگوني دارد. بر همين اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا نحوۀ استفاده و شگرد هاي خاص اين شاعر بزرگ را در بيان انديشۀ خويش با بهره مندي از انواع تقابل، بررسي و تحليل كند. در غزليات سعدي، تقابل ها غالباً واژگاني و لفظي اند و انسجام و زيبايي متن را تقويت مي كنند. گاه نيز تقابل هاي سعدي، فكري و معنايي هستند و مخاطب را در درك بهتر انديشه و جهان بيني شاعر ياري مي كنند. تقابلهاي دوگانه در غزل سعدي گاه در قالب دو يا چند واژه و گاه بين دو مصرع ديده مي شود. شاعر با سود جستن از اين تقابل ها و شگردهاي خاص خويش در به كارگيري آنها، ديدگاه خود را نسبت به عشق و معشوق، زاهدان و پارسايان رياكار، ملامتگران، و ... بيان مي دارد.
  21. نقد فرماليستي رمان بعد از پايان از فريبا وفي
    بهناز لطيفي
    فريبا وفي از داستان نويسان زن معاصر است كه آثارش با استقبال بسياري از سوي منتقدان و خوانندگان به ويژه خوانندگان زن مواجه شده است. تا كنون پنچ رمان از اين نويسنده به چاپ رسيده است. در پژوهش حاضر، رمان بعد از پايان از ديدگاه مكتب فرماليسم مورد تحليل و بررسي قرار گرفته است. فرماليسم يكي از مهم ترين مكاتب نقد ادبي است. توجه فرماليست ها بر فرم اثر و تجزيه و تحليل اجزاي تشكيل دهنده ي آن مثل زبان و ساخت هاي ادبي و آن چه به متن ادبيت مي بخشد متمركز است. اين برجستگي ها با فنوني حاصل مي شود كه برجسته سازي و آشنايي زدايي نام دارد. وفي در رمان خود از انواع قاعده كاهي در قالب آرايه هاي ادبي، استفاده از واژگان آذري و غيره بهره مي برد. هم چنين در مواردي استفاده از قاعده افزايي به ويژه در قالب تكرار كلمه و جمله موجب آهنگين شدن نثر رمان شده است.
  22. بررسي مفهوم آرمانشهر در اشعار نيما يوشيج و والت ويتمن
    فاطمه كريمي
    آرمانشهر يا مدينه فاضله آرزوي ديرين بشر براي برپايي جامعه اي مبتني بر كمالات انساني و عاري از هرگونه فساد و تبعيض بوده است كه مي توان ريشه هاي آن را در اعماق تاريخ و مذهب و فلسفه واكاوي كرد و تظاهرات آن را در هنر و ادبيات به تماشا نشست...
  23. بررسي شيوه هاي پايان بندي در حكايات برگزيده ي گلستان
    زهرا اسماعيلي
    روايت يكي از شاخه هاي نقد ادبي و در اصل ،بررسي دستور زبان حاكم بر روايت است. اين شاخه از علوم ادبي ،چارچوب و الگويي نظري-كاربردي براي تجزيه و تحليل گونه هاي روايت فراهم مي كند .توجه به نحوه ي پايان بندي به ويژه در حوزه ي نثر و داستان، يكي از مفاهيم نوپا در نقد ادبي و روايت شناسي به شمار مي آيد . عنصر پايان بندي نقشي فعال و سازنده در طرح يك روايت دارد و نقش آفريني آن در ساختار كلي و محتوايي اثر و نيز ارتباط آن با ديگر عناصر داستان قابل توجه است . پايان بندي حاصل تركيب فرم و محتواي اثر است كه به شيوه هاي متفاوتي و با شگرد هاي گوناگون در پايان يك روايت نمود پيدا مي كند .در گلستان سعدي به عنوان يك اثر داستاني و اخلاقي-اجتماعي حكايت ها از ساختاري مستحكم و منسجم برخوردارند و غالب حكايات داراي پاياني بسته و مشخص اند ؛ اين نوع پايان بندي متناسب با هدف غايي نويسنده يعني بيان پيام اخلاقي است .در بين شيوه هاي گوناگون پايان بندي استفاده از شعر و پايان منظوم در گلستان بيش از موارد ديگر جلب توجه مي كند . در پژوهش حاضر شگرد هاي مختلف پايان بندي در گلستان در سه بخش زباني ، ادبي و محتوايي بررسي مي شود .
  24. روش پايان بندي در حكايات اسرارالتوحيد
    مرضيه گودرزي
    علم روايت شناسي و بررسي نظريه هاي روايت در چند دهه ي اخير مورد توجه منتقدان ادبي بسياري قرار گرفته است. مطالعات ادبي در اين علم بر محور ساختار و كليت اثر و مفاهيمي چون طرح و پيرنگ، عناصر مختلف روايي، كانون هاي روايت و ديگر تكنيكهاي روايي متكي است. پايان بندي عنصري سازنده و فعال در طرح يك روايت محسوب مي شود كه ميزان نقش آفريني آن در ساختار كلي و محتواي اثر و نيز ارتباط آن با ديگر عناصر داستاني قابل توجه است. پايان بندي را ميتوان حاصل تركيب فرم و محتوا دانست كه در قالبهاي بياني متفاوت و با شگردهاي گوناگون در پايان روايت ديده مي شود. در اسرارالتوحيد به عنوان يك اثر داستاني تعليمي و عارفانه، حكايات از ساختاري منسجم و مستحكم برخوردارند و بر طبق الگوي روايي داستانهاي سنتي، غالباً پايان هايي بسته و از پيش تعريف شده دارند. اين پايان بندي، متناسب با هدف غايي نويسنده يعني بيان پيام اخلاقي در پايان حكايت است. عواملي چون اوضاع سياسي اجتماعي عصر، شخصيت نويسنده، نوع ادبي و محتواي اثر در پايان - بندي حكايات اسرارالتوحيد تأثير نهاده است. در بين شيوه هاي گوناگون پايان بندي استفاده از شعر و استشهاد به آيه : حديث در اسرارالتوحيد جلب توجه مي كند. در پژوهشي حاضر، تلاش بر آن است كه شيوه هاي گوناگون پايان بندي و عوامل مؤثر بران در حكايات اسرارالتوحيد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد.
  25. بررسي دو رمان از زويا پيرزاد بر اساس سبك شناسي صورتگرا
    بنت الهدي صلواتي
    چكيده: صورتگرايان بيشتر توجه خود را به فرم(شكل) ظاهري اثر و آن چه كه اثر را از نظر زبان ادبيت مي بخشد معطوف مي داند، اين برجستگي با شگردها و فنوني به دست مي آيد كه برجسته سازي و آشنايي زدايي نام دارد. زويا پيرزاد در دو رمان«چراغ ها را من خاموش مي كنم و«عادت مي كنيم» با استفاده از تكرار واج، هجا، واژه و جمله و ايجاد توازن در سطح واژه، جمله و نحو كلام، قاعده افزايي ها و قاعده كاهي هايي را به وجود آورده است كه توانسته داستان هاي او را برجسته كند و با استفاده از تشبيه، مجاز، كنايه، اغراق، استعاره و.... به آشنايي زدايي دست يافته است كه نمونه هايش در متن پايان نامه آمده است.
  26. بررسي ساخت ظرفيتي افعال و ساخت بنيادين جملات در متون نثر فارسي قرن چهارم و پنجم هجري بر اساس نظريه ي دستور وابستگي
    ليلا مجيدي
    چكيده: نظريه دستور وابستگي يكي از نظريه هاي ساختگرا و صورتگراست كه اساساً از طريق بررسي روابط وابستگي بين عناصر هسته و وابسته در زبان، به توصيف ساختهاي نحوي در زبان هاي گوناگون مي پردازد.مهم ترين مفهوم در دستور وابستگي، مفهوم ظرفيت نحوي (valence) است. در نظريه وابستگي، نخستين گام در تحليل نحوي جمله عبارت از شناسايي فعل مركزي جمله و ساخت ظرفيتي آن، يعني قسمتهاي اجباري و اختياري آن. هر ساخت ظرفيتي به شكل يك يا چند ساخت بنيادين در جمله هاي زبان ظاهر مي شود. ساخت هاي بنيادين ساختهايي هستند كه از يك سو تمام جملات زبان براساس آنها به وجود مي آيند و از سوي ديگر تمام جملات زبان قابل تقليل به آنها هستند. در اين معنا، اولين گامِ تحليل نحوي در روش وابستگي، تنوعات ساختاري بسيار بيشتري را نسبت به روش قديم مطرح مي سازد. البته همواره تعداد ساختهاي بنيادين پركاربرد در هر زباني بسيار كمتر از تعداد كل ساختهاي بنيادين در آن زبان است. بنابراين هر يك از امكانات گوناگوني را كه در هر ساخت ظرفيتي وجود دارد، ساخت بنيادين مي ناميم و آن را درون دو خط عمودي (||ساخت بنيادين||) نمايش مي دهيم. ساخت ظرفيتي فعل انگاره اي انتزاعي و گاه پيچيده است كه نشان مي دهد يك فعل با چه نوع و چه تعداد متممهايي، و در چه جملاتي ظاهر مي شود. براي هر فعل در واژگان زبان مي توان انگاره اي انتزاعي عرضه كرد كه چگونگي ظاهر شدن آن فعل را در جملات گوناگون نمايش مي دهد؛ اين انگاره را ساخت ظرفيتي مي ناميم. ساختهاي بنيادين و به تبع آن ساختهاي ظرفيتي در متون نثر در قرن چهارم و پنجم با متون نثر معيار در قرن حاضر تفاوتهاي اساسي دارد. به دليل وجود ساختهاي بنياديني كه جزو مختصات سبكي آن دوره بوده اند، ساختهاي ظرفيتي اي هم وجود داشته اند كه در زمان معاصر كاربردي ندارند. تعداد متمم هاي افعال در متون مذكور به نسبت متمم همان افعال در حال حاضر بيشتر بوده اند زيرا بسياري از اين متمم ها امروزه ديگر كاربردي ندارند. در مورد ساخت ظرفيتي افعال، به جهت وجود همين ساختهاي مهجور، ساخت ظرفيتي افعال نيز تغيير كرده است .به همين جهت است كه ساختهاي ظرفيتي افعال در متون نثر قرن چهارم و پنجم بيشتر از دوره معاصر بوده است. واژه هاي كليدي:ساخت ظرفيتي فعل، ساخت بنيادين جمله، متون نثر فارسي، نثر قرن چهارم و پنجم هجري، دستور وابستگي
  27. بررسي ساخت ظرفيتي افعال و ساختهاي بنيادين جمله در متون معيار نثر فارسي قرن ششم و هفتم هجري بر اساس نظريه ي دستور وابستگي
    عصمت حسيني
    دانش زبانشناسي شعب متعددي دارد كه مهمترين آنها عبارت است از دستور،لغت شناسي و آواشناسي.پايه ي زبان شناسي جديد دستور سنتي بوده است.از همين رو اين دو فن ارتباط نزديكي با يكديگر دارند.نظريه ي دستور وابستگي يكي از نظريه هاي ساختگرا و صورتگراست كه از طريق بررسي روابط وابستگي بين عناصر هسته و وابسته در زبان به توصيف ساختهاي نحوي در زبانهاي گوناگون مي پردازد.استخراج چنين ساختهايي از زمره ي مهمترين وظايف تحليل نحوي است.زيرا اين ساختها اساس تمام ساختهاي نحوي هر زباني را تشكيل مي دهند.در اين رساله از بين متون نثر فارسي قرون ششم و هفتم متوني را كه موضوع، محتوا و سبك نگارش آنها با زبان فارسي معيار آن دوره نزديكي بيشتري دارند گزينش شده است.سپس بر اساس نظريه ي دستور وابستگي تعداد و نوع متممهاي افعال بررسي شده اند.با تكيه بر نتايج به دست آمده به ساختهاي ظرفيتي افعال و ساختهاي بنيادين جمله در دوره ي مذكور رسيده ايم.از ديگر نتايج اين پژوهش دست يافتن به ساختهاي بنياديني بود كه در فارسي معيار عصر حاضر كاربرد نداشته و منسوخ گشته اند.همچنين ساختهاي بنيادين پركاربرد در اين دو قرن به تفكيك هر اثر به دست آمد.
  28. بررسي سبك شناسانه ي رمانهاي سيمين دانشور
    زهرا حسين ابادي
    سيمين دانشور يكي از نامدارترين چهره هاي ادبي و تنها بانوي نويسنده در ميان داستان نويسان نسل اول در ادبيات معاصر به شمار مي رود.آثار دانشور از لحاظ محتوا ، زبان ، كاربرد شگردهاي ادبي و عناصر داستاني آثاري در خور اعتنا به شمار مي آيند و قابليت بررسي و تحليل از جنبه هاي گوناگون فرمي و محتوايي را دارند ؛ از اين رو پيوسته مورد توجه منتقدين و پژوهشگران ادبي بوده اند. از سيمين دانشور سه رمان با نامهاي « سووشون »، « جزيره ي سرگرداني» و « ساربان سرگردان » به جاي مانده كه هر سه به ويژه رمان سووشون در ادبيات معاصر جايگاهي خاص را به خود اختصاص داده اند. سبك شناسي از آن دسته علوم ادبي است كه امروزه در نقد و تحليل آثار ادبي ، نقشي مهم را ايفا مي كند . در پايان نامه ي حاضر، جنبه هاي زباني و ادبي در سه رمان دانشور از منظر سبك شناسي مورد بررسي و تحليل قرار گرفته است. اين بررسي مي تواند ما را در شناخت برخي ويژگي هاي سبك فردي و دوره اي در آثار اين بانوي نويسنده ياري دهد. يكي از نكات قابل تأمل در سبك فردي دانشور، نگاه واقعگرايانه ي اوست. تأثير نگاه رئاليستي دانشور را بر فرم و ساختار آثارش مي توان ديد كه از آن جمله مي توان به استفاده ي بسيار از قابليت هاي زبان عاميانه ، انواع كنايات و ضرب المثل ها، اصطلاحات بومي(شيرازي)، آداب و رسوم عامه و توجه به تناسب گفتگوها با شخصيت ها و موقعيت هاي گوناگون اشاره كرد كه در آثار دانشور نمود بارزي يافته است. هم چنين توجه به توصيفات دقيق و جزئي ، استفاده ي بسيار از تشبيه و كنايه و اشاره به متون ادبي گذشته و معاصر به ويژه شاهنامه ، موجب غناي آثار دانشور از لحاظ ادبي شده است.
  29. تحليل روانشناختي پنج اثر اكبر رادي از ديدگاه نظريه ي پنج عاملي شخصيت
    نرگس قاسمي فر
    روان در شخصيت يك مفهوم انتزاعي است و تركيبي از اعمال ، افكار و انگيزشهاي فردي است.شخصيت هر فرد منحصر به خود اوست.مدل پنج عاملي بزرگ شخصيت يكي از بهترين نمونه ها براي نشان دادن شخصيت افراد است.يكي از مشهورترين مدلهاي پنج عاملي از مك كري و كاستاست.اين مدل بر اين باور استوار است كه انسان موجودي منطقي است كه مي تواند شخصيت و رفتار خود را توجيه كند.اين پنج عامل اغلب با عناوين روان رنجور خويي، برونگرايي، گشودگي، مقبوليت، و وظيفه شناسي معرفي مي شوند. اكبررادي از پيش كسوتان تئاتر ايران به شمار مي رود.از آن جا كه رادي در آثار خود توجه ويژه اي به شخصيت پردازي دارد و باتوجه به واقعگرا بودن آثار او مي توان شخصيتهاي آثارش را بر اساس نظريه ي پنج عاملي شخصيت مورد بررسي قرار داد.تأثير شرايط سياسي اجتماعي ايران بر شخصيتهاي رادي قابل توجه است.نمايشهاي مورد بررسي در پژوهش حاضر عبارتند از : روزنه ي آبي، از پشت شيشه ها، لبخند باشكوه آقاي گيل، در مه بخوان و منجي در صبح نمناك.
  30. بررسي اقتباس سينمايي از داستان هاي هوشنگ گلشيري
    فاطمه كاظمي راهزاني
    اين پژوهش به بررسي اقتباس سينمايي در آثار هوشنگ گلشيري (شازده احتجاب و معصوم اول) پرداخته است. هوشنگ گلشيري از جمله نويسندگان معاصري است كه هم داستان بلند او به نام «شازده احتجاب» و هم داستان كوتاهش «معصوم اول» داراي قابليت اقتباس براي ژانر سينمايي بودند. داستان شازده احتجاب كه اوج خلّاقيت و نوآوري گلشيري بود، به دليل تكنيكي بودن اين اثر و برخورداري از تصويرهاي سينمايي، بهمن فرمان‏ آرا را كه در آن زمان كارگردني نوپا بود، بر آن داشت تا اين اثر ارا به ژانر سينمايي تبديل كند و به علت همكاري گلشيري با فيلم‏ساز، اين اثر به اثري ماندگار و قابل تحسين تبديل شد. شيوه‏ ي داستان‏ پردازي مدرن، روايت داستان از منظر زاويه‏ ديدهاي گوناگون، برخوردار بودن از شخصيت‏ هاي منسجم و اصولي، فضاسازي‏ هاي زيبا، گفت‏ وگوهايي كه در ايجاد كنش و پيش‏برد داستان و القاء موقعيت نقش داشته‏ اند و توصيف‏ هاي دقيق و تصويري، اين داستان را داستاني داراماتيك و نمايشي ساخت. داستان كوتاه «معصوم اول»، دومين كار مشترك گلشيري و فرمان‏ آرا بود. از روي اين داستان، فيلم «سايه‏ هاي بلند باد» ساخته شد. داستان معصوم اول هم به دليل فضاي سورئاليستي و برخوداري از تمثيل و نماد در ايجاد موقعيت‏هاي هول انگيز و رازآلود براي دست‏مايه قرار گرفتن در رسانه‏ ي سينما اثري مناسب به شمار مي‏ رود. در پژوهش پيش رو با بررسي و مقايسه‏ ي دو اثر مورد اشاره در رسانه‏ ي مكتوب و رسانه‏ ي تصويري، وجوه اشتراك و افتراق هريك از اين دو ژانر مشخص گرديد. در بررسي مورد نظر به اين نتيجه دست يافته شد كه داستان شازده احتجاب به دليل شيوه‏ ي روايت‏ پردازي‏ هاي متفاوت و برخورداري از تكنيك‏‏ هاي فراوان كار كارگردان را در بعضي قسمت‏ها سخت و دشوار ساخته و بعضاً به علت وفاداري بيش از حد به اثر اصلي سرعت فيلم را كند كرده است و به علت محدوديت در امكانات سينمايي نتوانسته آن‏چه را كه در داستان منظور بوده به تصوير كشد. اما با وجود همه‏ ي محدوديت‏ ها و برخي از نواقص، باز هم در ساخت فيلمي به شيوه‏ ي نوين موفق بوده است. در فيلم دوم هم به علت آن‏كه بسياري از برداشت‏ هاي سينمايي خود را در آن دخيل داشته و براي منطقي كردن سير و روند قصه تغييرات فراواني در اصل اثر ايجاد كرده است و هم‏چنين دخيل كردن امكانات و جلوه‏ هاي بصري بيشتر در فيلم، فيلم را نسبت به داستان اصولي‏ تر
  31. مقايسه ي تحليلي طنز عبيد زاكاني و سعدي در متون منثور
    فاطمه سيف
    طنز، وسيله اي براي بيان انتقادات در حوزه هاي گوناگون سياسي-اجتماعي، فرهنگي و... است كه در قالب شعر و نثر ادبي نمود پيدا مي كند. رواج گسترده ي نثر طنزآميز در ايران به دوره ي مشروطه بازمي گردد. با اين حال پيش از آن نيز مي توان نمونه هايي برجسته از طنز را در نثر فارسي ديد. در اين ميان، گلستان سعدي و آثار منثور عبيد زاكاني، جايگاهي ويژه دارند. نگاه دقيق اين دو نويسنده و درك و تحليل عالمانه ي آن ها از مسايل، موجب شده كاستي ها و معايب روزگار خود را در قالب طنز به شيوه اي مؤثر و ماندگار بيان كنند. از اين رو، در نثر طنزآميز سعدي و عبيد، نگاه جامعه شناسانه و دغدغه هاي اين دو نويسنده در حوزه ي مسائل اخلاقي، اجتماعي و آسيب شناسي فهم ديني و عرفاني قابل تأمل و بررسي است. در پژوهش حاضر، طنز در گلستان و آثار منثور عبيد در سه بخش طنز ادبي، زباني و موقعيتي بررسي و مقايسه شده است. مي توان گفت سعدي در استفاده از طنز ادبي و موقعيتي و عبيد در بهره گيري از طنز زباني موفق تر بوده اند.
  32. تحليل شخصيتى افراد برجسته در دو داستان از شاهنامه (زال و رودابه و سياوش)
    راضيه زريني
    در اين پژوهش تلاش بر آن بوده تا نخست بر اساس نظريات سه روانشناس نامدار- يونگ، فرويد و آدلر- به بررسى روان شناسانه ي شخصيت هاي زال، رودابه، سيمرغ و سيندخت در داستان زال و رودابه و شخصيت هاي كاووس، سودابه، سياوش و گرسيوز در داستان سياوش از شاهنامه پرداخته شود. بر اين اساس با توجه به بافت اساطيرى اثر، استفاده از آراى يونگ مخصوصاً در باب كهن الگوها نسبت به دو روانشناس ديگر، حجم گسترده تري از پژوهش را به خود اختصاص داد؛ به طورى كه از هشت شخصيت نام برده، شش تن از آن ها با استفاده از نظريات يونگ درباره ي ناخودآگاه جمعى و مسائل مربوط به آن البته در كنار استفاده از نظريات فرويد و آدلر بررسى و تحليل روان كاوانه شدند و دو شخصيت ديگر نيز با استفاده از نظريات فرويد و آدلر بررسى شدند. از نظرگاهى ديگر سه تن از شخصيت هاي مذكور بر اساس رويكرد صفات )مدل پنج عاملى بزرگ شخصيت) بررسى و تحليل شدند كه از آن ميان، سيندخت نمونه ي تيپ برونگرا، كاووس نمونه ي تيپ گشوده به تجربيات و سياوش با ويژگي هاي افراد داراى مقبوليت انطباق يافتند. هم چنين بررسى و تحليل رؤياهاى برخى شخصيت ها از جمله سام، افراسياب و سياوش از مواردى است كه به آن پرداخته شده است، به اين اميد كه ظرفيت هاي موجود در اثر، به واسطه ي خوانش روان شناختي، بروز بيش تري يابد.
    Thesis summary

  33. بررسي ساختار روايت در داستان رستم و سهراب
    فهيمه ارتقايي
  34. بررسي و مقايسه ي ناز و نياز در غزل سعدي و وحشي بافقي
    فاطمه وحدتي سرج
    بازتاب ناز و نياز در غزليات سعدي و وحشي بافقي، موضوع اصلي اين رساله است. عشق به عنوان محوري ترين موضوع شعر فارسي، بيشتر در قالب غزل و با جلوه هاي گوناگون نمودار شده است. ذوق زمانه و قريحه ي شاعران، هم جانب جمال را نگاه داشته هم جانب كمال را، گاه به جسم گراييده و گاه راغب روح بوده، اغلب معشوق شخصيت غالب بوده و اندك مواقعي نيز عاشق؛ ولي همواره، ناز و نياز از احوال پايدار عاشق و معشوق و از بارزترين وجوه عاشقانه ها بوده است. همچنين تعلق روحي و تمتع جسمي نيز، پيوند مستقيمي با مسأله ي ناز و نياز دارد. در نظر سعدي، معشوق از چنان جايگاه رفيعي برخوردار است كه گاه به معبود نزديك مي شود. در مقابل، معشوق در شعر وحشي چهره اي كاملاً زميني دارد و گاه در برابر عاشق، شخصيت مغلوب به شمار مي آيد. با توجه به جايگاه والاي عشق نزد سعدي و وحشي، مي توان گفت پرداختن به عشق، مهمترين وجه اشتراك سروده هاي اين دو شاعر به شمار مي رود. نكته ي قابل بررسي، رويكرد متفاوتي است كه سعدي و وحشي نسبت به عشق دارند. بر همين اساس در اين جستار برآنيم تا به بررسي عاطفه ي عشق در نظرگاه سعدي و وحشي و بيان تفاوت ديدگاه هاي آنان بپردازيم. نتيجه آنكه در غزل سعدي، نياز و سوز و گداز عاشق وجه غالب بيان عاشقانه است، در حالي كه در غزل وحشي ناز عاشق در برابر معشوق و اعراض از يار بسامد بالايي دارد، تا بدانجا كه به ويژگي اصلي شعر او تبديل شده است و او را به عنوان پايه گذار واسوخت معرفي كرده است. افزون بر اين، تبيين جايگاه عشق و معشوق نزد سعدي و وحشي با مسائل فرهنگي، اجتماعي و روانشناختيِ زمانه ي شاعران نيز پيوند مي خورد و به نحوي مقايسه ي سبك عراقي و مكتب وقوع و واسوخت نيز به شمار مي آيد.
    Thesis summary

  35. مقايسه ي آراء اجتماعي و سياسي امام محمد غزالي و سنايي
    علي عزيزي تركسلويه
    مقايسه ي آراء سياسي و اجتماعي غزالي و سنايي موضوع اصلي اين رساله مي باشد. در اين رابطه بايد گفت: زبان و ادبيات فارسي پيوند ناگسستني با محيط اجتماعي، فرهنگي و سياسي خود دارد. همان طور كه ذهن شاعر و نويسنده موضوع و محتواي اصلي سخن خود را از بطن اجتماع مي گيرد و آنچه پيرامون او اتفاق مي افتد از مسائل اجتماعي گرفته تا مسائل سياسي، اقتصادي، فرهنگي، نظامي و... موضوع سخن اوست. نحوه ي برخورد با اين مسائل هم باعث ايجاد زبان خاص مي شود چرا كه زبان نيز از شرايط جامعه تغذيه مي كند. بنابراين تحقيق و بررسي بر روي متون نظم نثر گذشته ميتواند زمينه ي آشنايي ما با انديشه و افكار نياكانمان را فراهم آورد. از اين رو ما بر آن شديم تا با بررسي و تحليل آثار دو تن از بزرگترين و تأثيرگذارترين افراد در حوزه ي فكر و ادبيات كهن ما يعني غزالي و سنايي و مقايسه ي آنان با هم، نحوه ي برخورد روشنفكران و نوابغ كهن خود را نسبت به واقعيت هاي عصر، به جامعه ي امروزي بازشناسيم.
  36. گونه هاي ادبيات اعتراضي در شعر دوره ي پهلوي دوم
    مينو محمدي
    يكى از عوامل مؤثر بر ديدگاه شاعران در هر عصر وضعيت سياسى، اجتماعى و فرهنگى آن عصر است. سال هاي 1320-1357 يعنى دوران محمدرضا شاه پهلوى، از پرتنش ترين دوره ها پس از عصر مشروطيت است. بعد از كودتاى 28 مرداد سال 1332 در نتيجه نارضايتى عموم مردم به ويژه شاعران از سياست ها و عملكردهاى دولت، و ايجاد آراء و افكار مخالف با رژيم و گاه پيوستن افراد به احزاب و گروه هاي متضاد با دولت، شاعران اين عصر را به گونه اي از ادبيات كه ادبيات اعتراضى است رهنمون مي شود، و از سويى ديگر، درهم شكستن روحى و روانى و دل زدگي مردم از حكومت، فقر، ناامنى و آشوب هاي سياسى-اجتماعى و ملى شدن صنعت نفت ايران و برانگيخته شدن احساسات ناسيوناليستى در دهه ي سى و قيام 15 خرداد سال 42 و ده ها رخداد ديگر سياسى و اجتماعى، روشنفكران اين عصر به ويژه شاعرانى كه آمال خويش را بربادرفته مي ديدند، واداشت تا به گونه هاي متفاوت اعتراض و عصيان خويش را از جامعه ي خسته و حكومت سركوب گر روزگار بيان كنند، و در اين راه اعتراض خود را گاه به صورت صريح و بي پرده و گاه، رمزى و پوشيده بيان كنند و به ابتكاراتى در حوزه زبان و ادبيات شعر دست يابند و نقش مهمى را در پيشبرد انقلاب در عصر حكومت استبداد و اختناق فراهم آورند. از مهم ترين گونه هاي شعر اعتراضى در اين عصر مي توان به ادبيات شكست و گريز و انواع آن شامل: رمانتيسم فردى (رمانتيسم غنائي، رمانتيسم عرفانى و رمانتيسم سياه) و رمانتيسم اجتماعى (رمانتيسم انقلابى و رمانتيسم ناسيوناليستى) و ادبيات مبارزه و ستيز و انواع آن يعنى شعر تمثيلى و سمبوليك و شعر چريكى و شاعران شاخص در هر كدام از اين گونه هاي ادبى و نمونه هاي شعرى آنان اشاره كرد.
    Thesis summary

  37. بررسي زمينه هاي رئاليستي در آثار سيمين دانشور
    مهناز محمدلو
    رئاليسم از مكاتب برجستهي ادبي و هنري در سراسر جهان به شمار ميرود. در آثار اولين نسل از داستاننويسان ايراني از جمله سيمين دانشور نيز بسياري از ويژگيهاي اين مكتب آشكار است. دانشور به عنوان نخستين بانوي داستان نويس در ايران، چهار مجموعه داستان با نامهاي «آتش خاموش»، «شهري چون بهشت»، «به كي سلام كنم؟» و «انتخاب» در كارنامهي ادبي خود دارد. همچنين سه رمان با نامهاي «سووشون»، «جزيرهي سرگرداني» و «ساربان سرگردان» از اين نويسنده بر جاي مانده است. در رسالهي حاضر تلاش بر آن است تا بازتاب انواع رئاليسم از جمله انتقادي، نمادين، اجتماعي و روانشناختي در آثار داستاني سيمين دانشور بررسي شود. ويژگيهاي محتوايي رئاليسم در دو بخش مسائل سياسي ـ اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ايران و بازتاب زندگي شخصي نويسنده مورد تحقيق قرار گرفته است. در بررسي فرم داستانها نيز ويزگيهايي چون كاربرد زبان عاميانه و متناسب با طبقهي اجتماعي، صحنهپردازيهاي دقيق و شخصيتپردازيهاي واقعگرا مورد نظر بوده است. توجه به موارد ياد شده موجب گرديده دانشور به عنوان نويسندهاي واقعگرا شناخته شود؛ نويسندهاي كه در داستانهايش بازتاب زندگي فردي و اجتماعي ايرانيان را در دهههايي از تاريخ ايران ميتوان ديد.
    Thesis summary

  38. بررسي زمينه هاي روانشناسي عشق در غزليات سعدي
    راهله كمالي
  39. بررسي جلوه هاي نوستالژي در شعر حافظ
    مريم شاهدي علي آباد
  40. جلوه هاي نوستالژي در شعر حافظ
    مريم شاهدي علي آباد
    نوستالژي از اصطلاحات علم روانشناسي و به معناي دل تنگي، حسرت زدگي و غم غربت است. بررسي جلوه هاي نوستالژي در آثار يك شاعر و نويسنده، ما را با جنبه هاي گوناگون شخصيت او آشنا مي كند. اين دل تنگي و غم غربت از ديرباز در ادبيات فارسي نمود گسترده اي داشته است و خصوصاً در شعر غنائي جايگاهي ويژه را به خود اختصاص داده است. حافظ شيرازي از جمله شاعراني است كه جنبه هاي گوناگون غم غربت و دل تنگي را در سروده هاي او مي توان ديد. نوستالژي شخصي حافظ مواردي چون دوري از شيراز، ياد ايام وصال و حسرت دوران جواني را در بر مي گيرد. مرثيه هاي شخصي حافظ در سوگ عزيزانش نيز در اين بخش قرار مي گيرد. عصر حافظ در دورهاي بحراني از تاريخ قرار مي گيرد؛ از اين رو تأثرات حاصل از اوضاع نابهنجار سياسي- اجتماعي در سروده هاي اين شاعر جلوهاي برجسته دارد، به گونه اي كه بسياري از مصاديق نوستالژي و حسرت گذشته در شعر حافظ، ريشه در زمينه هاي سياسي-اجتماعي عصر او دارد. در اين بخش، دو تن از چهره هاي سياسي- ابواسحاق اينجو و امير مبارزالدين محمد - نقشي برجسته دارد. انديشه هاي عرفاني خواجه در نگاه به گذشته ي ازلي و هبوط انسان به كره ي خاكي نيز با حسرت و اندوه جدا شدن از عالم معنا پيوند مي خورد. نگاه متفاوت حافظ به اين مسئله نيز شايسته ي بررسي است. با توجه به شخصيت فعال و مبارز حافظ در شعر او موارد نقض نوستالژي را نيز مي توان مشاهده كرد. مضاميني چون غم ستيزي و شادخواري، اميدواري به آينده، توكل به لطف خدا و رضا به داده ي او حافظ را ياري مي كند تا در آن روزگار سياه اسير سلطه ي غم و حسرت نشود.
    Thesis summary

  41. بررسي زمينه هاي روانشناسي عشق در غزليات سعدي
    راهله كمالي
    امروزه بررسي متون ادبي بر اساس ديدگاه هاي روان شناسي نوين يكي از رايج ترين زمينه هاي تحقيق در رشته ي زبان و ادبيات فارسي است. غزليات سعدي به عنوان يكي از آثار برجسته در ادبيات غنايي به بيان ظرايف و دقايق عشق پرداخته است. از سوي ديگر عشق از مباحث عمده در روان شناسي تجربي به شمار مي آيد و روان شناسان برجسته اي چون اريك فروم، استرنبرگ و رنه آلندي به بحث درباره ي عشق، زمينه ها، كاركردها و انواع آن پرداخته اند. در رساله ي حاضر، جنبه ها و حالات گوناگون عشق و عاشق در غزل سعدي از ديدگاه روان شناسي تجربي مورد بررسي قرار گرفته است و شباهت ها و تفاوت هاي آن ها مطرح شده است. ميان ديدگاه سعدي در غزليات و روان شناسي تجربي راجع به عشق، مشتركات بسياري وجود دارد كه از آن جمله مي توان به مواردي چون انگيزه هاي عشق ورزي، تواضع و پاكبازي و تسليم در برابر معشوق، بردباري و تلاش و همت در عشق و... اشاره كرد. در زمينه هاي اندكي نيز تفاوت هايي ميان آن دو مشاهده مي شود. مشتركات بسياري كه بين ديدگاه سعدي نسبت به عشق با روان شناسي تجربي امروز وجود دارد، از سويي بيان گر صداقت و واقع نگري سعدي در عشق ورزيدن و بيان آن در غزليات است و از سوي ديگر نيز بر پايداري و ثابت بودن ذات عشق طبيعي و سالم تأكيد دارد.
  42. تحليل انديشه هاي ديني- اسلامي در ادبيات داستاني كودك و نوجوان سال هاي 1357-1300
    نسيم صالحي فر
  43. تحليل انديشه هاي ديني-اسلامي در ادبيات داستاني كودك و نوجوان سال هاي 1357-1300
    نسيم صالحي فر
    هدف از پژوهش حاضر، تحليل محتوا و جست وجوي رد پاى انديشه هاي اسلامى در داستان هاي ادبيات كودكان و نوجوانان در سال هاي 1300 خورشيدى تا آغاز انقلاب اسلامى: يعنى 1357 بوده است. طبق تقسيم بندي انجام شده، تمام انديشه ها در شش گروه: 1. اصول اعتقادى، 2. گرايش هاي عملى، 3. احكام، 4. مراسم و مناسك اسلامى، 5. اخلاق اسلامى، 6. ساير موارد مانند تفكر و تدبر در آفرينش، پرورش عقل و خرد، مسئله ي روحانيت، اطلاعات ديني و قرآني، اطلاعات تاريخي و...) قرار گرفته اند و هر كدام از آن ها داراى زيرمجموعه هايي هستند به عنوان مثال اصول اعتقادى داراى زيرمجموعه هايي چون: توحيد، نبوت، معاد، امامت و عدل مي باشد كه ضمن توضيحى مختصر، براى هر يك مصداق هايي ذكر گرديده است. شاخص ها، طبق تحقيق توصيفى و تحليلى از بين گروه سنى: ب (سال هاي اول دبستان)، ج (سال هاي پايانى دبستان، د (دوره ي راهنمايى)، ه (دوره ي دبيرستان)، انتخاب شده است. در اين پژوهش، در حدود پنجاه داستان و مجموعه داستان مورد بررسى و تحليل قرار گرفته است كه بيشتر آن ها را انتشارات كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان به چاپ رسانده است و ساير كتب از طريق انتشارات ديگر به چاپ و انتشار رسيده اند. نتايج به دست آمده نشان مي دهد كه در اين متون، درصد بالاى انديشه ها و مفاهيم موجود، به گرايش هاي عملى اختصاص دارد و كم بسامدترين آن ها احكام است. مراسم و مناسك، اخلاق، اصول اعتقادى و ساير موارد نظير تفكر و تدبر در آفرينش، مسئله ي روحانيت و... نيز، در آثار بررسى شده، نمود قابل توجهى داشته است. از ميان داستان هاي اين دوره، كتاب هاي منتشر شده از سوى كانون، كمترين آمار حضور انديشه هاي اسلامى را به خود اختصاص داده اند. اما در ساير كتب حضور انديشه هاي دينى چندان نامحسوس نيست. لازم است يادآورى شود كه چون موضوع پايان نامه، بررسى ميدانى و آمارى انديشه هاي اسلامى در ادبيات كودكان دوره اي خاص بوده است، در ارزش گذاري و داورى درباره ي شيوه ي استفاده از اين انديشه ها و نوع نگاه نويسنده به آن ها كوششى صورت نگرفته است.
    Thesis summary

  44. مقايسه ي اثربخشي آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق تمثيل و اسناد بر ميزان خوش بيني دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر همدان
    گلاويژ علي زاده
    هدف از پژوهش حاضر، مقايسه اثربخشى آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق اسناد، تمثيل، اسناد و تمثيل بر افزايش خوش بيني دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه شهر همدان بود. روش تحقيق اين پژوهش از نو!ع نيمه آزمايشي و طرح پژوهش از نوع پيش آزمون و پس آزمون همراه با گروه كنترل مي باشد. جامعه آمارى اين پژوهش شامل كليه دانش آموزان دختر پايه اول مقطع متوسطه در دبيرستان هاي دولتى و روزانه شهر همدان مي باشد. جهت انتخاب گروه نمونه با استفاده از روش نمونه گيري خوشه اي چندمرحله اي دو دبيرستان شهيد حجه فروش و مهديه انتخاب شدند. در اين پژوهش از پرسشنامه خوش بيني، ترجمه گنجى (1379) جهت جمع آوري اطلاعات استفاده شد. در چارچوب طرح آزمايشي 96 نفر از دانش آموزان دو دبيرستان به صورت كاملاً تصادفى در 4 گروه 24 نفرى (3 گروه آزمايش و 1 گروه كنترل) قرار گرفتند و از آن ها پيش آزمون به عمل آمد. طرح آزمايشي براى هر كدام از گروه هاي آزمايش طى 10 جلسه اجرا شد و پس از اتمام جلسات آموزشي از هر چهار گروه پس آزمون به عمل آمد. جهت تحليل داده ها از تحليل واريانس يك راهه استفاده شده است. نتايج نشان داده است كه آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق سبك هاي اسناد بر بهبود خوش بيني دانش آموزان معنادار نبوده ولى آموزش مؤلفه هاي خوش بيني از طريق روش آموزشي تمثيل و نيز روش تركيبى اسناد و تمثيل بر بهبود خوش بيني دانش آموزان معنادار بوده است. همچنين در مقايسه اثربخشى اين 3 روش بيشترين اثربخشي به ترتيب مربوط به روش اسناد و تمثيل، تمثيل بوده است.
    Thesis summary

  45. بررسي زيباشناسي بياني در سروده هاي سيد علي موسوي گرمارودي
    يعقوب علي عبدي
  46. بررسي زيبايي شناسي بياني در سروده هاي سيدعلي موسوي گرمارودي
    يعقوب علي عبدي
    اين پايان نامه در پنج فصل است: 1- مقدمه، فرضيات و اهداف تحقيق. 2- تعريف شعر، نقد ادبي و بيان، زندگي و آثار شاعر. 3- روش پژوهش. 4- صورخيال و موسيقي شعر موسوي. 5- نتيجه. موسوي گرمارودي، شاعر معاصر، در بيشتر قالب هاي سنتي، نيمايي و سپيد، شعر گفته است. او بيشتر شاعر محتواست تا صورت. مذهب، انقلاب و مقاومت مهم ترين موضوعات شعر او هستند. اشعار سنتي او از نظر زبان و بيان به سبك گذشتگان است. بسياري از تشبيهات و استعارات آن كليشه اي و تكراري است. تشخيص هم در شعر او زياد ديده مي شود. در اشعار نيمايي . سپيد او نوآوري هايي ديده مي شود. مجاز، كنايه، تمثيل و كهن الگو در شعر او بسيار اندك است. برخي از اسطوره هاي ملي و مذهبي را در شعرش آورده است. نمادهاي او اغلب قراردادي، عمومي و ساده است. نمادشكني در توصيف يكي از ويژگي هاي سبكي اوست. شعر موسوي از نظر كاربرد عناصر بياني خيلي درخشان نيست. در اشعار سنتي از اوزان رايج و مشهور استفاده كرده و بيشتر اشعارش مردف است. موسيقي بيروني در اشعار نيمايي و سنتي، معمولي و معتدل است. شعرموسوي از نظر كاربرد «بديع» خيلي پربار نيست. در پارادوكس و ايهام نوآوري هايي دارد. زبان اشعار سنتي اش ادبي است. در اشعار نيمايي و سپيد از زبان كهن (آركائيك) و زبان عاميانه بهره برده است. خلاصه اينكه موسوي گرمارودي در حوزه ي صور خيال و موسيقي شعر، شاعري متوسط است.
    Thesis summary

  47. گفتمان كاوي شعر قيصر امين پور با تكيه بر شعرهاي كودك و نوجوان وي
    بهنام بسطامي
  48. بازتاب اسطوره و افسانه در آثار داستاني عباس معروفي
    پيمان دهقان پور
    عباس معروفى (1336) نويسنده ى معاصر، در آثار خود- اعم از رمان، داستان كوتاه و نمايشنامه - توجه و اهتمام ويژه اي براى اسطوره ها، چه اسطوره هاي انسانى (فرا ملّى/ ازلى ابدى) چه اسطوره هاي ملّى قائل است. توجه و اهتمامى آگاهانه -عامدانه تا بدان جا كه بن مايه هاي اصلى برخي آثار وى، بر مبناى يكى از اسطوره ها بنا نهاده شده است. معروفى، در ارتباط با پاره اي از دردهاى انسانى، آنچه با سرشت و سرنوشت انسان، در اعصار انسانى ديروز و امروز، در قالب موضوعاتى تكرارشونده كه هيبت و هيئت ازلى ابدى دارند - خاصه در ارتباط با درگيرى و جدال بي پايان انسان ها با يكديگر - اسطوره هايى را دست مايه ي آثار خويش قرار داده است. توجه معروفى به اساطير و چشم زد وى به داستان هاي اعصار دور، به بازنويسى صرف آن آثار، متوقف نمانده، همانا كوشيده است تا پيوندى ژرف در ارتباط با اساطير انسانى و ملّى اعصار ديروز و عصاره اثيرى و روح تراژيك آن ها با تاريخ معاصر و انسان امروز برقرار كند. اسطوره و افسانه، به عنوان ميراثي از ادبيات داستانى پيشين، فصل هاي مشترك بسيارى با ادبيات داستاني مدرن دارد. تلاش عمده ي معروفى مصروف پيوند گذشته با امروز شده و در اين رهگذر اسطوره ها و افسانه هايي را در آثار خويش به شيوه هاي گوناگون عبور داده است. در بخش «اسطوره»، چهار موضوع اصلى مورد توجه بوده است: «برادركشى»، «پيكرگرداني»، «اسطوره ي دوكاليون» و «اسطوره ي الگو يا مادر در فرهنگ ايرانى». در اين رساله، موضوع «برادركشى» به طور اخص و «خويش كشى» به طور اعم مورد توجه بوده است. اسطوره هاي مطرح در اين بخش، بازتاب داستان «هابيل و قابيل» به عنوان اسطوره اي انساني و ازلى ابدى، در رمان «سمفوني مردگان» و داستان «برادركشى در فرهنگ ايرانى»، در رمان «فريدون سه پسر داشت» با توجه به «كهن الگوي درگيرى برادرها» مورد بررسى قرار گرفته است. اسطوره هاي برادركشى را گوهري ترين و هنري ترين اسطوره ها در آثار عباس معروفى دانستيم و در ذيل اسطوره هاي برادركشى در فرهنگ سامى و ايرانى در دو رمان اصلى معروفى، به ترجيع هاي مكرر او به برادركشى در ساير آثارش نيز توجه نشان داديم. در بخش ديگر، به موضوعى با عنوان «انسان حيوان مركب» يا مقوله ي «پيكرگردانى» پرداخته شده است؛ اين موضوع با توجه به رنگ آميزي و بافت عظيم اسطوره اي و از آنجا كه چنين نگرش و بينشى در جغرافيا و اتمس
    Thesis summary

  49. گفتمان كاوي شعر قيصر امين پور با تكيه بر شعرهاي كودك و نوجوان وي
    بهنام بسطامي
    گفتمان كاوى متون ادبى، شكلى ويژه از كاربرد زبان است كه از اواسط دهه هاي 60 و 70 قرن بيستم ميلادى در پى تغييرات گسترده ي علمى- معرفتى به سرعت وارد حوزه علوم انسانى شد و امروزه در حوزه نقد مدرن از جايگاه و اهميتى خاص برخوردار است. گفتمان كاوى داراى انواع زيادى است كه مهم ترين آن ها عبارت اند از گفتمان ادبى و هنرى. در گفتمان كاوى ادبى، دو عنصر كليدى بافت متن و بافت موقعيتى بسيار حائز اهميت است. مهم ترين اهداف تحليل گفتمان در حوزه ي ادبى در چند محور قابل دسته بندي است: زبان، تصويرپردازى، تجربه ي بشرى و بينامتنى. از اين ميان نقش زبان و بينامتنى از برجستگى بيشترى برخوردار است. با توجه به اهميتى كه در عصر ما براى آثار مرتبط با كودكان و نوجوانان قائل شده اند- تا جايى كه قرن بيستم را قرن كودك ناميده اند- و با توجه به توانايي هاي بالاى امين پور در زمينه ي خلق اين گونه از آثار، در پايان نامه ي حاضر كه در پنج فصل تنظيم شده است، به بررسى و تحليل سروده هاي قيصر امين پور در حوزه ي كودك و نوجوان از منظر گفتمان كاوى پرداخته شده است.
    Thesis summary

  50. نمادگرايي در شعر سپيد مقاومت در ايران
    سميه قربانيان ياوند
  51. نمادگرايي در شعر سپيد مقاومت در ايران
    سميه قربانيان ياوند
    از آنجا كه روحيه ي حاكم بر جبهه ها در روزهاى پر تلاطم جنگ روحيه اي عرفانى و معنوى بود شاعران جنگ نيز با همان ديدگاه به توصيف شهيدان و صحنه هاي دفاع مقدس پرداخته اند و مناسبت ترين زبان براى بيان اين مضامين زبان نماد است. اين نمادگرايى شاعران مقاومت به معناى ذهنيت گرايى محض نيست. آنان با نمادگرايى عواطف و نگرششان را به تصوير كشيدند. بنابراين بايد جايگاه شعر و ادبيات مقاومت مورد تحليل و بررسى قرار گيرد تا با نقل ضعف ها و قوت هاي موجود، شاعران جوان و نوقلم راه خود را در عرصه سرايش شعر انقلاب و دفاع مقدس بيابند. در اين رساله سعى نموده ام تا مهم ترين نمادهاى رايج در شعر سپيد پايدارى را كه معمولاً مشترك با ديگر قالب هاي شعرى است بررسى نمايم. نمادگرايى در شعر شاعران مقاومت جايگاه ويژه اي دارد، سپيد سرايان مقاومت با به كارگيرى نمادها، تداعي هاي پر رمز و رازى را در حوزه هاي تمثيلي با زمينه هاي فرهنگى، آييني و تاريخى ايجاد نموده اند و به شيوه سمبوليك نزديك و نزديك تر شده اند. و با به كارگيرى عناصر نمادين در شعر پايدارى شاعران توانسته اند به تقويت و گسترش هر چه بيشتر عنصر خيال در سروده هايشان دست يابند و كلام خود را از سطح نازل نثر به سطح عالى شعر، ارتقاء هند. و با استفاده از اين نمادها توانسته اند الگوهاى ديروزين تاريخ و مذهب را با واقعيت هاي امروزى پيوند زنند.
    Thesis summary

  52. زمينه هاي استبدادستيزي و استبدادپذيري در امثال و حكم دهخدا
    مصطفي قهرماني ارشد
    زمينه هاي پذيرش و ستيزه با استبداد و بازتاب آن در امثال و حكم دهخدا، موضوع اصلي اين رساله است. امثال و حكم، پركاربردترين نوع ادبي عاميانه است و قانون و فلسفه ي توده ي مردم به شمار مي آيد. از آن رو كه مثل، برخاسته از تجربه هاي حيات قومي است، با مطالعه ي آن مي توان ساختارهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و غيره هر قوم را بازشناخت. ساختار سياسي ايران تا دوره ي مشروطيت، با استبداد شناخته مي شود كه در آن، پادشاه پيوسته در رأس قدرت بود و مردم همگي رمه ي او به شمار مي رفتند. حاكميت استبداد، رواج انديشه ي جبرباورى، فقدان زمينه هاي عقلانى و فلسفى در جامعه، سرسپردگى و نفى فرديت از جمله عواملى هستند كه در طول تاريخ سبب شكل گيري سخنان و امثالي شده اند كه بنيان هرگونه تعقل، حركت اجتماعى و پيشرفت را سست كرده اند. آن بخش از مثل ها كه بر استبداد پذيرى دلالت مي كنند، بسامد فراوان دارند و بيانگر سلطه ي درازآهنگ استبداد هستند. اين از آنجاست كه فرهنگ سياسى و اجتماعى پيوندى دوسويه با زبان دارند. زبان از شرايط جامعه تغذيه مي كند و بر ساختارهاى آن تأثير مي نهد. اما همين زبان، گاه مي تواند محملى مناسب براى ستيزه با نظم و سامان موجود، به ويژه در قالب طنز باشد. نتيجه آنكه استبداد، به شكل گيري زبان و فرهنگى مي انجامد كه نظام و انديشه ي استبدادى را ترويج مي دهند و آن را پايدارتر مي سازند.
    Thesis summary

  53. بررسي جايگاه زن در امثال و حكم فارسي
    مريم برزگر
    ضرب المثل ها شاخه اي از ادبيات عاميانه هستند كه با مطالعه ي آن ها مي توان به بسياري از آداب و رسوم، عقايد و باورهاي يك قوم دست يافت. يكي از مسائل قابل توجه كه در ضرب المثل ها به آن پرداخته شده، جايگاه زن است. زن در غالب امثال فارسي با صفاتي چون بي وفايي، خيانت، مكّاري، دورويي، جادوگري و... معرفي شده است. البته ضرب المثل هايي نيز وجود دارد كه در آن ها زن تحسين و ستايش مي شود امّا تعداد اين ضرب المثل در مقايسه با آن چه كه راجع به تحقير و خوارداشت زنان است بسيار ناچيز و اندك است. در رساله ي حاضر، جايگاه زن به عنوان دختر، معشوق، همسر، مادر، پيرزن و... در ضرب المثل ها مورد تحليل و بررسي قرار گرفته و نگارنده كوشيده است كه جنبه هاي مختلف تاريخي، اجتماعي، فلسفي، ديني و... نگاه ايرانيان به زن را تبيين نمايد. از آن جا كه بسياري از ضرب المثل ها داراي ويژگي هاي ادبي و بلاغي هستند، نگارنده به اين موضوع علاقه مند و بر آن شده تا در اين حوزه گام بردارد. از سوي ديگر از آن رو كه بسياري از ابيات و مصرع هاي شعر شاعران ايراني به صورت مثل درآمده و در بين مردم رايج گرديده، در بررسي ضرب المثل ها، اين ابيات و مصرع ها نيز مدنظر قرار گرفته است.
    Thesis summary

  54. تحليل و بررسي انديشه هاي خيامي در شعر مهدي اخوان ثالث
    ناهيد خسروي
    تأملات يا انديشه هاي خيامى از زمان رودكى تا دوره ي معاصر در شعر فارسى رواج داشته است. آنچه تحت عنوان تأملات خيامى از آن ياد مي شود، شكيات و پرسش هاي فلسفى، اعتراض و عصيان فلسفى، ناپايدارى عمر، ناگزيرى مرگ، شادخوارى، اغتنام فرصت و... است. هدف از پايان نامه ي حاضر، بررسى انديشه هاي خيامى در شعر مهدى اخوان ثالث است. بدين منظور، يأس و نااميدى، اعتراض و عصيان فلسفى همراه با زمينه هاي شخصى و سياسى- اجتماعى آن در شعر اخوان مورد بررسى قرار گرفته است. از ديگر تأملات خيامى كه در سروده هاي اخوان ديده مي شود، شكيات و پرسش هاي فلسفى و تقديرگرايى است كه به دو صورت اعتقاد به تقدير و اعتراض به آن ديده مي شود. پوچ گرايي و هيچ انگاري اخوان غالباً برخاسته از مرگ انديشي، ناپايدارى عمر و احساس بيهودگى و بي ارزش بودن زندگى است. غم گريزى، شادخوارى و اغتنام فرصت نيز از ديگر تأملات خيامى است كه همراه با زمينه هاي شخصى و سياسى- اجتماعى آن در شعر اخوان مورد بررسى قرار گرفته است. در اين رساله، همچنين تلاش شده است تا سير تأملات خيامى در سروده هاي اخوان با توجه به دوره هاي گوناگون زندگى او مورد بررسى قرار گيرد.
    Thesis summary

  55. تحليل و بازخواني برخي غزل هاي شمس بر اساس مكتب روانشناسي كارل گوستاو يونگ
    مريم اسمعلي پور
    امروز بررسى متون ادبى بر اساس نقد روان شناسانه يكى از رايج ترين انواع نقدهاست. در اين ميان يكى از مكتب هاي مورد توجه منتقدان ادبى، مكتب روانشناسى تحليلى كارل گوستاو يونگ است. از رهگذر رشد اين مكتب و توجه وافر يونگ به اسطوره ها و كهن الگوها، نقد ديگرى به نام نقد كهن الگويي يا نقد اسطوره اي در ميان منتقدان رواج يافته است. آنچه در اين رساله مورد توجه است، بازخوانى برخى از غزل هاي شمس مبنى بر آراء يونگ و مبتنى بر نقد روان شناسانه و اسطوره گراست. به نظر ما شباهت ديدگاه هاي يونگ با مولانا در غزليات شمس به سه بخش تقسيم مي شود. بخش نخست شامل كهن الگوها مي شود. يونگ بود كه به وجود ضمير مشتركي در همه ي آدميان اصرار ورزيد و محتويات اين ضمير را آركي تايپ يا كهن الگو ناميد. از نگاه يونگ كهن الگوها گوناگون اند؛ اما مهم ترين آن ها عبارت اند از: نقاب، سايه، آنيما، آنيموس، پير خردمند و خود. از آنجا كه زبان مولانا در غزل ها، به گفته ي مناقب نويسان و شواهد حاضر در متن، زبانى نينديشيده و بيشتر شبيه به اعتراف هاي شيدايى بر تخت روانكاو است، بارزترين نمود اين كهن الگوها را مي توان در غزل هاي شمس يافت. مولانا در نمود بخشيدن اين كهن الگوها از رمز استفاده مي كند. اين بخش نگاه ما مبتنى بر نقد اسطوره اي است. بخش ديگر به شيوه ي آفرينش هنرى بازمي گردد. يونگ شيوه ي آفرينش هنرى را به دو بخش روان شناسانه و ديده ورانه تقسيم مي كند. شيوه ي روان شناختي، شيوه اي است كه از خودآگاهى سرچشمه گرفته است و دربرگيرنده ي تجربيات عادى و جارى زندگى و منطقي تر است. اما شيوه ي آفرينش ديده ورانه برخاسته از ناخودآگاه و در وراى عقل و انديشه و برتر از درك آدمى است. شيوه ي ديده ورانه دقيقاً همان شيوه اي است كه بر مولانا در سرودن غزل ها عارض شده است. در اين بخش نگاه ما هم مبتنى بر نقد اسطوره اي است، هم نقد روانشناسى. بخش سوم شامل بررسى ديدگاه يونگ در مورد دين و خداست. يونگ، خدا را يك كهن الگو مي داند. او مفهوم خدا را در دو سطح شكل كهن الگويي و محتواى كهن الگويي مطالعه مي كند. خدا در دو سطح مورد نظر نيز در انديشه ي مولانا و غزل هاي شمس نمود يافته است. البته لازم به ذكر است در اين مورد ميان آراء علمى يونگ و باورهاى دينى مولانا، تفاوت هايي به چشم مي خورد. در اين بخش نيز، نقد اسطوره اي به همراه نقد روانشناسى مورد توجه است.
    Thesis summary

  56. بررسي و تحليل شاخصه هاي اومانيستي در سروده هاي احمد شاملو
    حميدرضا سليماني جمال آبادي
  57. بررسي تشبيه در غزل سعدي
    سمانه عظيمي
    سعدي در كنار حافظ و مولانا يكي از سه غزل سراي برجسته و بلامنازع در شعر فارسي است. درباره ي آثار سعدي و مقام او در ادب فارسي بسيار گفته اند و نوشته اند، اما از آنجا كه غزل سعدي، شعري حرفي- تصويري است و كاملاً تصويري نيست، كمتر به مبحث بلاغت در غزل سعدي توجه شده است. هدف از رساله ي حاضر، پرداختن به جنبه هاي گوناگون تشبيه و انواع آن در غزل سعدي است. نگارنده پس از بيان كليات و پيشينه ي پژوهش، در فصل چهارم به بررسي انواع تشبيه از لحاظ حذف برخي اركان، تعدد مشبه يا مشبهٌ به و بررسي تشبيهاتي مانند مضمر و تفضيل كه در غزل سعدي جايگاه خاصي دارد، پرداخته است. در مبحثي ديگر تشبيهات از لحاظ دارا بودن رنگ سپاهي، اشرافي، ديني و عناصر برگرفته از انسان و زندگي انساني، طبيعت، معطرات و... بررسي شده اند. همچنين به آرايه هايي كه اساس آنها بر تشبيه است، مانند اسلوب معادله، تجاهل العارف و بدل بلاغي در غزل سعدي پرداخته شده است. در پايان رساله، براي آشنايي دقيق تر با جايگاه تشبيه در غزل سعدي، نمودارهايي ارائه شده است.
    Thesis summary

  58. بررسي ميراث عرفان ايراني در اشعار محمدرضا شفيعي كدكني، قيصر امين پور و سيدحسن حسيني
    فروغ خاني
    يكى از موضوعات عمده ي شعر فارسى، عرفان است كه از ديرباز، ميان شاعران اين مرز و بوم جلوه اي خاص داشته است و آن ها با بهره گيري از افكار ناب عرفانى، اشعارى زيبا و دلنشين سروده اند. اگرچه در دوره ي معاصر، آموزه هاي عرفانى شاعران عارف مسلك گذشته نظير حافظ و مولانا ديگر نمود پيدا نمي كند؛ اما از آنجا كه عرفان با جان و دل مردم ايران آميخته است و شعر بهترين حوزه براي نمودار كردن عواطف و افكار درونى شاعر است، مي توان جلوه هايي از اين انديشه هاي ناب را در اشعار اين دوره هم مشاهده كرد. در ميان شاعران معاصر، محمدرضا شفيعى كدكنى (م. سرشك)، قيصر امين پور و سيد حسن حسينى از شاعرانى هستند كه به دليل تحصيل در رشته ي زبان و ادبيات فارسى و انس و پيوند با متون صوفيه و اشعار عرفانى، در سروده هاي خود از مباحث عرفانى بهره گرفته اند و مي توان انعكاس عرفان آزادانديش و پوياى خراسان را در شعر آن ها مشاهده كرد. اين سه شاعر با توجه به ديدگاه هاي نزديكشان، از عرفانى مشابه برخوردارند و طرز تلقى آن ها نسبت به مباحت هستى شناسى و معرفتى و تأملات سياسى-اجتماعى و فرهنگى و عرفانى، تقريباً مشابه است. البته ميزان بهره گيري اين سه شاعر نام آشنا، از موضوعات عرفاني به يك مقدار نيست و در اين ميان م.سرشك از اهميت بيشترى برخوردار است و در مجموعه ي «هزاره ي دوم آهوى كوهى» عمده ترين تأملات فلسفى و عرفانى خود را نمايان ساخته است. جايگاه قيصر امين پور، بعد از م.سرشك مي باشد و بيشترين انديشه هاي عرفانى خود را در واپسين دفترهاى خود (گلها همه آفتابگردانند و دستور زبان عشق) نمودار ساخته است. سيد حسن حسينى نيز، در دفترهاى شعر و نثر خود، اين انديشه ها را بصورت پراكنده به كار برده است. در اين جستار، به بررسى بازتاب انديشه هاي عرفان ايرانى، در سروده هاي اين سه شاعر مي پردازيم و مباحث هستي شناسي و معرفتى و تأملات سياسى- اجتماعى و فرهنگى مرتبط با انديشه هاي عرفانى را در سروده هاي آن ها بررسى مي نماييم.
    Thesis summary

  59. تحليل و بررسي اخلاق در آرمانشهر مولانا (با تكيه بر مثنوي معنوي)
    فاطمه موحدي نژاد
    شهر آرماني كه جامعه اي است خيالي، جايي است در افق آرزو هاي بشري كه باشندگان آن در شرايط كامل، در خير، زيبايي و رستگاري محض مي زيند و با زندگى دراز و يا ابدى به دور از هر ناخوشى، از نعمت و آسايش سرشارند. اخلاق يكي از مسائل مهم و سازنده در اين آرمان شهرها بوده و جزء اولين مسائل فكري بشري است؛ اخلاق مجموعه ي ملكات نفسانى اعم از فضايل و رذايل رفتارى بوده كه بر اساس علم، قدرت و اراده از انسان صادر مي شود كه فضايل آن صفات مثبتى است كه از راه تكرار به صورت ملكه اي رفتارى در آدمى تحقق مي يابد. مولانا در آرمان شهر اخلاقى خويش در مثنوى معنوى، به اين مسائل پرداخته و با معرفى نفس به عنوان عاملى كه سبب دور شدن آدمى از اخلاقيات است، امراض نفسانى چو ن كبر، غرور، شهوت و... را برشمرده، راه هاي مبارزه با آن را معرفى مي كند و انسان را به مبارزه با آن، براى رسيدن به كمال فرامي خواند. او پيروزان اين مبارزه را انسان هاي كاملى مي داند كه با غلبه بر نفسانيت خويش، مجموعه ي صفات الهى را جايگزين رذايل نفسانى كرده اند و با متخلق شدن به اين صفات الهى به اوج و كمال اخلاق دست مي يابند و آرمان شهري سرشار از اخلاقيات را كه از هر نقص و كاستى به دور است مايه گذارى مي كنند.
    Thesis summary

  60. بررسي جامعه شناسانه ي تصوير در اشعار احمد شاملو
    سجاد جلالوند
  61. جلوه هاي حماسي و عرفاني عاشورا در شعر دفاع مقدس
    صغري سادات جعفرنيا
    مجموعه سروده هايي كه به دوران هشت ساله جنگ تحميلى و ارزش هاي دفاع مقدس پرداخته اند، شعر جنگ يا شعر دفاع مقدس نام مي گيرند. شعر جنگ ويژگي هاي مخصوص به خود را دارد كه يكى از آن ها حضور فرهنگ عاشورا در ابعاد گوناگون است. در اين تحقيق، از ميان چهار ركن اصلى قيام عاشورا- سوگ، پيام، عرفان و حماسه- به دو مسئله حماسه و عرفان در شعر دفاع مقدس پرداخته شده است. از جلوه هاي حماسى عاشورا كه در شعر دفاع مقدس بازتاب يافته است، مي توان به سازش ناپذيري امام حسين (ع) در برابر ظالمان، نپذيرفتن ننگ و ذلت، ترجيح مرگ با عزت بر زندگى با ذلت و استقبال از شهادت در راه خدا اشاره كرد. در شعر اين دوره، به ديگر حماسه سازان قيام عاشورا از جمله اباالفضل العباس (ع)، قاسم ابن الحسن (ع)، مسلم ابن عوسجه، حبيب ابن مظاهر، حر بن يزيد و بزرگ بانوى عاشورا- حضرت زينب (س)- اشاره شده و گفتار و رفتار حماسى آنان به صورت مستقيم و غيرمستقيم در سروده هاي شاعران دفاع مقدس بازتاب يافته است. عرفان نيز از ديگر جلوه هاي عاشوراست كه در شعر دفاع مقدس به آن پرداخته شده است و مفاهيمى مانند عشق به خدا، ياد خدا، ايثار و نثار، شكوه نماز، صبر و رضا و تسليم را در خود جلوه گر ساخته است. نگاه عارفانه به مرگ از ديگر درس هاي عاشوراست. اين ديدگاه، از آنجا كه منجر به خلق تصاويرى حماسى از مرگ و شهادت در راه خدا مي شود، نقطه پيوند عرفان و حماسه عاشورايى در شعر دفاع مقدس است. هم چنين مفهوم صبر كه زيباترين جلوه آن را حضرت زينب كبرى (س) در كربلا و پس از آن در كوفه و شام به نمايش گذاشت، از ديگر مسائلى است كه موجب خلق حماسه هاي ماندگار شد و همراهى عرفان و حماسه را در شخصيت ايشان و به تبع آن در شعر دفاع مقدس تجلى بخشيد. در پيوند عرفان و حماسه بايد گفت از آنجا كه حماسه مقدس از معرفت سرچشمه مي گيرد، خالق يك حماسه مقدس حتماً عارف است و از آنجا كه عارف، هراسى از مرگ ندارد و به دنبال جلب رضاىت خداست، قطعاً يك حماسه ساز خواهد بود كه مصاديق عارفان حماسه ساز و حماسه سازان عارف در عاشورا و دفاع مقدس بسيار بوده اند.
    Thesis summary

  62. بررسي تطبيقي سلسله ي كيانيان در شاهنامه (از پادشاهي كيقباد تا پايان داستان بيژن و منيژه) با كتب تاريخي قرون چهارم و پنجم
    احد قاسمي گلزار
    كيانيان مردمي آريايي نژاد هستند كه پس از كوچ از سرزمين اصلي خود از ديگر هم نوعان خود جدا گرديده و در قسمت شرق و شمال شرق ايران باستان،در اطراف بلخ و سيحون ساكن گرديدند. دسته ي ديگر از اين قوم در ناحيه ي هند و چين ساكن شدند.در شاهنامه ي فردوسي،تاريخ جدايي اين اقوام،از زمان تقسيم بندي جهان توسط فريدون كه روم و خاور را به سلم،توران و چين را به تور و ايران را به ايرج بخشيد،آغاز مي شود.پس از پايان دوران كاملاً اساطيري شاهنامه،يعني دوره ي پيشداديان، وارد دوره ي كيان مي شويم. اينان در واقع شاهان تاريخى هستند كه بسيارى از داستان ها و افسانه ها، گذشت ايام، نقل شفاهى رويدادها و تأثير داستان هاي سلسله هاي هخامنشى، اشكانى و ساسانى، سبب گرديده است كه واقعيت تاريخى آنان در هاله اي از ابهام قرار گيرد. در اين ميان، دوران پادشاهى كيقباد، كيكاووس و كيخسرو خود دوره ي مشخصى از تاريخ كيانيان است. تواريخ متعدد قرون 4 و 5 اسلامى و همچنين شاهنامه ي فردوسى با استفاده از منابعى كم و بيش مشابه به نقل رويدادهايى از روزگار هريك از اين شاهان پرداخته اند. آنچه در يك نگاه كلى مي توان در مقايسه ي شاهنامه و تاريخ دريافت؛ اين است كه تاريخ نويسان مختلف، البته با مراتب متفاوتى از دقت به نقل آزادانه اي از رويدادها پرداخته اند؛ اما فردوسى در نقل چهارچوب رويدادها كاملاً پايبند منابع خود مي باشد؛ ضمن اين كه در شاهنامه به پاره اي رويدادها و داستان ها برمي خوريم كه در ديگر تواريخ، ذكرى از آن ها به ميان نيامده است. در اين جستار با استفاده از شاهنامه، منابع تاريخى هم عصر آن و پژوهش هاي اخير به مقايسه ي روايات مختلف از ابتداى كيانيان تا پايان داستان بيژن و منيژه مي پردازيم و جنبه هاي تاريخى كيانيان در شاهنامه را دقيق تر بررسى مي نماييم.
    Thesis summary

  63. بررسي اشعار شاملو با توجه به ديدگاه هاي فرماليستي
    بدري شريفيان
  64. بررسي بازتاب آيه ي الست در آثار شاخص تفسيري و عرفاني تا پايان قرن هشتم
    زهرا اورنگ
    قرآن كريم يكى از منابعى كه از ديرباز مورد استفاده ي شاعران، نويسندگان و عارفان بوده است. شمارى از آيات قرآن به علت داشتن مضامين خاص مورد توجه آنان قرار گرفته است. يكى از اين آيات آيه ي 172 سوره ي اعراف معروف به آيه ي (الست) مي باشد. از آنجا كه اين آيه در ادب عرفانى بازتاب بسيارى دارد، در اين پژوهش به بررسى آن در متون تفسيرى و عرفانى نظم و نثر تا پايان قرن هشتم پرداخته شده است. در ابتداى پايان نامه فرضيات، اهداف، پيشينه و ضرورت انجام تحقيق بيان شده است و سپس فصل هاي اصلى كار كه شامل پنج فصل است آغاز مي شود. در فصل اول بنابر عرفانى بودن موضوع به شرح عرفان و سير آن تا پايان قرن هشتم و هم چنين توضيح لغوى و اصطلاحى (الست) پرداخته شده است. فصل دوم نيز دربردارنده ي ديدگاه مفسران شيعه و سنى در مورد اين آيه مي باشد. در فصل سوم و چهارم به ترتيب آيه ي (الست) در متون عرفانى نظم و نثر مورد بررسى قرار گرفته، فصل پنجم نيز دربردارنده ي نتيجه ي پايان نامه است.
    Thesis summary