Masboogh Seyyed mehdi

Professor

Update: 2024-05-16

Masboogh Seyyed mehdi

Faculty of Humanities / زبان و ادبیات عرب

P.H.D dissertations

  1. كلمة العفو في الصحيفة السجادية؛ دراسة دلالية تاريخية وصفية
    ابراهيم كاظم
    إنّ علم الدلالة يُعد جزءًا من علم اللغة والذي يتطرق إلى دارسة المعنى للمفردات او العبارات في النص والوصول إلى غاية المتكلم او الكاتب، واستعمل علم الدلالة في النصوص الدينية كالصحيفة السجادية التي لها طبقات دلالية معقدة تلعب دوراً فاعلًا ومفتاحًا في تحديد معنى المفردات، ويهدف هذا البحث إلي التطرق لعلم الدلالة التاريخي والبنيوي لكلمة العفو عن طريق المنهج الوصفي والتحليلي، كما يحاول لدراسة كلمة العفو من جهة الدلالة اللغوية في الصحيفة السجادية، ورسمت أثر هذه الكلمة عبر الأزمنة التاريخية من العصر الجاهلي حتى الاسلامي والتي برزت لنا التطور الدلالي كالتخصيص والتعميم والرقي والانحطاط الدلالي ونقلت لنا كلمة العفو بدلالتها المادية والاشياء المحسوسة معنى خاص مثل (الرسم والتراب والشعر والوفر) وإلى دلالات غير محسوسة معنوية ووجدانية، وبهذا خضعت هذه الكلمة من معانيها الوضعية إلى وجه آخر مظهرًا من مظاهر التطور الدلالي التي ادرجتها الآثار الادبية التاريخية والنصوص الدينية، وتنوعت معاني كلمة العفو الواردة في الأدعية المباركة والتي جعلت لها معاني متنوعة منها المغفرة والسلامة والمحو واسم من اسماء الله الحسنى والترك والمثوبة بتأثير السياق الذي جعل لها معاني أخرى متنوع الدلالات كي يطلق للمتلقي آفاق تشكيلية وابداعية، وصور لها الإمام (عليه السلام) معاني لكي ترتقي إلى قصدية تامة
    Thesis summary

  2. تحليل عوامل متن بودگي در امثال نهج البلاغه بر اساس نظريه دي بوگراند
    عامر عبيد
    متن بودگي، با مشخصه هاي متعدّد و متنوّعي كه دارد، موجبات بروز نگرش نويسنده و يا گوينده را فراهم مي-آورد. «در سبك شناسي نحوي، نحوة هم نشيني واژگان و نظم ساختار دستوري آن ها مورد اهميّت است» . به عنوان نمونه، با بررسي كيفيّت واژه چيني در جمله، مي توان نحو معيار را از نحو سبك ساز، باز شناخت؛ و در يك ديدگاه جزئي، فرديّت را در سبك اشخاص مختلف، تحليل نمود. سبك و ساختمان جمله ها نيز، با داشتن انواع متنوّع (گسسته، هم پايه، وابسته، متصل و تو در تو)، تنوّع هاي سبكي را به وجود مي آورند، كه از نظر معنايي متفاوتند؛ براي نمونه، سبك گسسته، گروهي از انديشه هاي مستقل و جدا از هم را به نمايش مي گذارد، اين در حالي است كه، سبك هم پايه با ايجاد ارتباطات معنايي ميان ساخت هاي نحوي، شتاب سخن را فراوان و موجب پويايي متن مي گردد «وجهيّت» نيز، در لاية نحوي مطرح شده و «يكي از روش هاي كشف ديدگاه، تفكر و اعتقاد نويسنده و نگرش او در ارتباط با محتواي عبارت است كه از ساخت نحوي نشأت مي گيرد و از ديرباز موضوعي بحث برانگيز ميان منطقيون و زبان-شناسان بوده است. از نظر لاينز (1977) در «وجهيّت»، نوع نگرش نويسنده نسبت به موضوع و صدق و كذب آن مشخص مي گردد»
    Thesis summary

  3. تحليل كاربردشناختي گزاره هاي اخلاقي در نهج البلاغه
    اكرم ذوالفقاري
    چكيده: كاربردشناسي مطالعه اي دربارۀ ارتباط ميان ساختار زبان و كاربرد آن است. اين رويكرد زبان شناسانه كه بخشي از نظريۀ كلي معنا را تشكيل مي دهد به صورت ويژه مربوط به معناي ضمني و معاني استنباط شده و ناگفته هاست كه شنونده در آن بر اساس تجربۀ مشترك دست به استنباط و استنتاج مي زند. مهمترين مؤلفه ها براي تحليل كاربردشناسانه كنش گفتار، ادب ورزي، استلزام ارتباطي، پيش انگاري و برهان ورزي است كه به ترتيب زبان را در بافت كنش انساني، عدول از اصول همكاري گفتمان، تكيه بر پيش فرض هاي مشترك و توجه به استدلال و برهان زباني در تحقق اهداف گوينده مورد بررسي قرار مي دهد. كاربست اين رويكرد در تحليل مفاهيم غيربياني متون مذهبي از جمله نهج البلاغه كارگشا است بخصوص اگر در ابعاد تربيتي و اخلاقي مورد بررسي قرار بگيرد. اين پژوهش قصد دارد با روش توصيفي- تحليلي، گزاره هاي اخلاقي نهج البلاغه را با رويكرد كاربردشناختي مورد بررسي قرار دهد و كاركرد آن ها را در دريافت و درك مضامين پنهان و مقصود امام (ع( تبيين نمايد. از اين رو براي هر كدام از مولفه ها يك يا چند موضوع اخلاقي انتخاب شده و در نهايت اين نتيجه حاصل شد كه راهبردهاي كاربردشناختي فرآيند ارتباط را تسهيل و تعابير و مفاهيم جديدي را به مخاطب منتقل مي كنند كه مستقيما بيان نمي شود. از اين رو امام (ع) غالبا با در نظر گرفتن قدرت درك مخاطب از بيان صريح فراتر رفته و به روش غير مستقيم متوسل مي شود كه بدون توسل به قراين متني و بافت موقعيتي نمي توان به مقصود ايشان پي برد.
    Thesis summary

  4. بررسي مقابله اي ترجمه ابن عربشاه از مرزبان نامه بر اساس الگوي وينه و داربلنه
    سولماز غفاري
    ترجمه بازسازي و بازآفريني يك متن در زباني ديگر است كه مستلزم تسلط كامل مترجم به عناصر و دلالت-هاي درون زباني و برون زباني متن مبدأ و نيز دلالت ها و نشانه هاي متني و غيرمتني زبان مقصد است و به معادل يابي و انتقال واحد ها و صورت هاي زباني محدود نمي شود. ارتباط تنگاتنگ ميان زبان و ادبيات فارسي و عربي باعث دادوستدهاي پرشماري بين اين دو زبان شده كه از جملۀ آن ها ترجمۀ كتاب «مرزبان نامه» سعدالدين وراويني توسط ابن عربشاه در سدۀ نهم است. ابن عربشاه مترجم توانمند و چيره دست در ترجمۀ خود رويكردي اقتباسي و آزاد اتخاذ نموده و كوشيده با ايجاد دگرديسي و بازآفريني متن اصلي بر ترجمه خود لباس تاليف بپوشاند. پژوهش پيش رو با تكيه بر الگوي "وينه و داربلنه" و با هدف ارزيابي و كيفيت-سنجي ترجمۀ ابن عربشاه و تبيين ميزان بهره گيري او از مؤلفه هاي ترجمۀ اقتباسي سامان يافته است. اين الگو با توجه به مولفه هاي جامع، در دو رويكرد اساسي و مهم يعني رويكرد مستقيم و رويكرد غيرمستقيم فرآيند ترجمه را مورد بررسي و نقد قرار مي دهد. به واسطه رويكرد اول ترجمه بودن كتاب واكاوي مي گردد و با استفاده از رويكرد دوم ترجمه اقتباسي مترجم مورد مطالعه قرار گرفته است. هم پوشاني برخي تكنيك ها در روند تحليل منجر به خلط برخي نمونه ها مي شد كه با عنايت به اين مسأله تا حد ممكن سعي شد حدو مرز آن ها مشخص و نمونه ها از هم تفكيك گردد. با توجه به گستردگي حجم كتاب، نمونه هايي در اين راستا تحليل و بر اساس همان توضيحات نمونه هاي ديگري در جدول ذكر شده است. برآيند پژوهش نشان داد كه «فاكهه الخلفاء» ترجمه اي اقتباسي از مرزبان نامه وراويني است و مترجم با كاربست معادل هاي همسو با زبان مقصد، جايگزين كردن عبارات ساده به جاي ساختارهاي پيچيده، افزايش و كاهش معناي واژگان، زبان ترجمه را عادي و طبيعي نموده است. در تطبيق ترجمۀ او با الگوي وينه و داربلنه نيز مشخص شد كه مترجم از رهگذر ترجمۀ غير مستقيم و با بهره گيري از تكنيك هاي جابجايي، تغيير بيان، معادل يابي و اقتباس، دگرگفتي ديگر از اثر گرانسنگ «مرزبان نامه» ارائه داده است. وي متن مقصد را به گونه اي به افق ديد خوانندۀ عرب زبان نزديك نموده كه افزون بر اين كه زمينۀ خوانايي آن را فراهم نموده باعث شده خوانندۀ عرب زبان به خوبي با متن ارتباط برقرار نمايد.
    Thesis summary

  5. تحليل بيست خطبه نهج البلاغه بر اساس نظريه ارتباط كلامي رومن ياكوبسن
    سونيا كهريزي
    چكيده نظريه رومن ياكوبسن يكي از كامل ترين نظريه زبان شناسي معاصر در بررسي آثار ادبي و تعليمي است. رومن ياكوبسن نظريه پرداز مكتب فرماليستي پراگ، معتقد است كه هريك از اشكال خبري و انشائي پيام اهدافي دارد كه در پرتو اهداف ارتباطي آن قابل تبيين است. وي معتقد است كه تكيه كلام بر يكي از عوامل شش گانه ارتباط شامل فرستنده، گيرنده، پيام، زمينه، مجراي ارتباطي، و رمزگان است و اين اركان داراي نقش هاي زباني شش-گانه اي هستند كه شامل عاطفي، ترغيبي، شعري، ارجاعي، همدلي و فرازباني مي شود. اين نظريه قابل تطبيق بر خطبه هاي نهج البلاغه مي باشد؛ چه آنكه اين خطبه ها از تمام مولفه هاي مطرح در اين نظريه برخوردار است: امام (ع) به عنوان فرستنده، مخاطبان به عنوان گيرنده، محتواي كلام به عنوان پيام، شنيدار در روز ايراد خطبه ها و ديدار در امروز به عنوان مجراي ارتباطي، واژگان به عنوان رمزگان و حوادث و رخداد ها به عنوان زمينه به شمار مي روند. نظر به فراواني خطبه ها در نهج البلاغه، بيست خطبه از اين خطبه ها را به عنوان زمينه پژوهش برگزيده و بر اساس روش تحليلي- توصيفي در پرتو نظريه ارتباط كلامي ياكوبسن با هدف شناسايي و تبيين ميزان انطباق مولفه هاي مطرح در اين نظريه بر متن نهج البلاغه مورد بررسي و تحليل قرار گرفت.. نتايج اين پژوهش نشان داد كه نقش هاي زباني در خطبه هاي طولاني جز در موارد اندك با ساخت آن هماهنگ نبوده و امام (ع) هدف خود را بدون صراحت بيان مي دارد و تمام ساخت هاي تعريف شده در نظريه ياكوبسن را با بخشيدن رنگ متناسب با كاركرد مورد نظر به كار مي گيرد، و به عنوان مثال مي بينيم كه دو ساخت ارجاعي و فرازباني نقش هاي عاطفي و ترغيبي را ايفا مي نمايند. آنچه در اين فرايند امام (ع) را ياري مي دهد به كارگيري تشبيه، استعاره و نيز جناس و برقراري توازن بين كلمات و مراعات نظير در كلام ايشان است. در خطبه هاي كوتاه شاهد آنيم كه ساخت هاي زباني با كاركرد ارتباطي خود منطبق و همسو بوده و امام (ع) از به كارگيري آرايه هاي بياني كاسته و از محسنات بديعي مانند اقتباس، تضمين و اسلوب حكيم بيشتر بهره مي گيرد.
  6. روش شناسي ترجمه واژگان و جملات نشاندار استعاري درخطبه غرّاء و نامه 31 نهج البلاغه بر اساس سطح سبكي گارسس
    ابوذر گلزارخجسته
    ترجمه يكي از اساسي ترين مسائل ادبي دنياي معاصر است، چرا كه وظيفه مترجم تنها جايگزيني الفاظ نيست، بلكه به عنوان يك عنصر فعال و ميانجي گر، سعي در انتقال معناي متن مبدأ و حفظ ساختار زبان مقصد و معيار دارد. نشانداري يك مفهوم زبان شناختي ا ست كه با كمك آن مي توان كاربرد كم يا زياد برخي ساخت ها يا مقوله هاي زباني و وجود برخي محدوديت ها در كاربرد آن ها را توجيه كرد. مفهوم نشانداري از مفهوم اوليه اش كه توسط تربستكوي مطرح شد، به مرور تغيير كرد و وارد ديگر سطوح زباني شد. علاوه بر نشانداري واجي، نشانداري صرفي، نحوي، التزامي، توزيعي، معنايي و استعاري نيز مورد بررسي و واكاوي محققان زبان شناس قرار گرفت. پژوهش پيش رو با تكيه بر روش توصيفي- تحليلي و با رويكرد زبان شناختي و با هدف كيفيت سنجي و ارزشيابي منتخبي از ترجمه هاي نهج البلاغه ابتدا به معرفي نشاندار استعاري با تكيه بر استعاره مفهومي و سپس ترجمه ي واژگان و جملات نشاندار استعاري خطبه غرّاء و نامه سي و يكم از نهج البلاغه در پنج ترجمه ي انصاريان، مبشري، فيض الاسلام، زماني و شهيدي بر اساس سطح سبكي گارسس مي پردازد. سطح سبكي داراي ويژگي هاي مثبت؛ حفظ اسم هاي خاص با معادل در متن مقصد و حفظ آرايه هاي ادبي و داراي ويژگي هاي منفي؛ حفظ ساختارهاي متن مبدأ، بسط خلاقانه، بسط ساده، اشتباه مترجم، حذف آرايه هاي ادبي به خصوص استعاره و تغيير در آرايه هاي ادبي مي باشد و به وجود رابطه معكوس بين جنبه هاي منفي و مثبت و ميزان مقبوليت قائل است. بدين معنا كه، هر چه مقدار ويژگي هاي منفي بيشتر باشد، ميزان كفايت (دقت مترجم در رساندن پيام مورد نظر) و مقبوليت (ميزان پذيرفتني بودن از نظر خوانندگان زبان مقصد) كمتر است و هر چه ويژگي هاي مثبت بيشتر باشد، ميزان كفايت و مقبوليت زيادتر خواهد بود. نتايج تحقيق نشان مي دهد، روش ترجمه انصاريان با حفظ استعاره به عنوان ويژگي مثبت در سطح سبكي گارسس بيشترين همخواني و مبشري، زماني و شهيدي به ترتيب در مراحل بعدي قرار دارند و روش ترجمه فيض الاسلام بيشتر با افزوده سازي همخواني دارد و همچنين روش ترجمه انصاريان از ويژگي منفي كمتر و در مجموع روش ترجمه انصاريان از كفايت و مقبوليت بيشتري برخوردار است.
  7. بررسي تطبيقي شعر پايداري در ادبيات عربي و كردي در نيمه دوم قرن بيستم ميلادي؛ مطالعه موردپژوهانه اشعار سميح قاسم و عبدالله پشيو
    ناصح ملايي
    مطالعات تطبيقي در دو سده اخير ميلادي، افق هاي گسترده اي را در برابر چشمان ملت هاي جهان به ارمغان آورده است. تلفيق مطالعات تطبيقي با دنياي پايداري و مقاومت، زواياي گوناگون و پنهان جوهر مشترك انساني را به ما نشان مي دهد، چرا كه پايداري انسان در برابر ظلم و ستم هميشگي بوده و نشان از وجود همگوني هاي فراواني دارد كه تاريخ، گواه آن است. ملت ستمديده فلسطين و كردستان عراق در نيمه دوم قرن بيستم ميلادي به پايداري در برابر ظلم برخاستند و در كنار آنان، شاعران نيز دوشادوش مردم خود جنگيده و آثار پايداري فراواني آفريدند. پژوهش حاضر ضمن بررسي شعر پايداري سميح قاسم شاعر معاصر فلسطيني و عبدالله پَشيو شاعر معاصر كردستان عراق در نيمه دوم قرن بيستم ميلادي با روش توصيفي - تحليلي و با تكيه بر مكتب تطبيقي آمريكايي، نمايي كلي از اوضاع شعر پايداري در ادبيات عربي و كردي در بازه زماني ياد شده ارائه نموده است. ظلم و استبداد از مهم ترين عوامل پيدايش شعر پايداري در ادبيات عربي و كردي نيمه دوم قرن بيستم است. برآيند پژوهش نشان داد كه مهم-ترين درون مايه هاي پايداري دو شاعر، آگاه سازي ملت خويش و دعوت آنان به مبارزه و القاي روحيه اميد به پيروزي در آينده با تكيه بر نمادهاي عربي – اسلامي – مديترانه اي در شعر قاسم، و كردي – اسلامي – ايراني در شعر پشيو به منظور برانگيختن شور و حماسه ملي و ديني مي باشد.
  8. ارزيابي مقابله اي كيفيت ترجمه هاي فارسي سوره هاي « نبأ، تكوير، مطفّفين» براساس الگوي گارسس (موردكاوي ترجمه هاي: مجتبوي، فولادوند، آيتي، صفارزاده، زماني)
    مرضيه رحيمي آذين
    در دوران معاصر "ارزيابي ميزان كيفيت" ترجمه ها به عنوان يكي از اصلي ترين زيرمجموعه هاي "مطالعات ترجمه"، رشد چشمگيري داشته است. پژوهش هاي انجام گرفته در اين حوزۀ علمي درصدد شناخت انواع ترجمه و بهبودبخشي و كيفيت سنجي آن از طريق ارائۀ چارچوب هايي براي سنجش ترجمه هاست. لذا ترجمه شناسي با تكيه بر نظريات علمي در باب چيستي، سبك ها و راهبردهاي ترجمه، به دنبال آن است تا بستري مناسب براي پايه ريزي الگوهاي مختلفِ كيفيت سنجي ترجمه ها فراهم آورد. از ميان الگوهاي مطرح شده، الگوي گارسس، مدلي چندبُعدي و با تكيه بر آراء نظريه پردازاني چون نيومارك و ويني و داربلنه مطرح شده است. اين الگو مشتمل بر چهار سطح است كه هر كدام زيرگروه ها يا تكنيك هاي خاص خود را دارند. طبق اين الگو، انواع تكنيك هاي ترجمه، داراي جنبه ها و ويژگي هاي مثبت و منفي هستند، و مقادير به كارگيري هر تكنيك از سوي هر كدام از مترجمان، نشان دهندۀ ميزان جنبه هاي مثبت و منفي است. وي براساس مقادير به دست آمده از تكنيك ها، در نهايت ميزان ويژگي هاي مثبت و منفيِ بيانگر كفايت و مقبوليت ترجمه ها و سپس ميزان كيفيت آنها را مورد ارزيابي قرار مي دهد. پژوهش حاضر با رويكردي توصيفي تحليلي از نوع مقابله اي پنج ترجمۀ «آيتي، فولادوند، زماني، مجتبوي، صفارزاده» از سه سورۀ «نبأ، تكوير، مطففين» را به ترتيب با سبك هاي ترجمه اي «تحت اللفظي، وفادار، معنايي، ارتباطي، آزاد» براساس الگوي گارسس مورد ارزيابي كيفي قرار داده است؛ با تكيه بر آمار و نمودار، مقادير به دست آمده از تكنيك هاي به كارگرفته شده از سوي مترجمان مقايسه شده و ميزان بهره مندي هر كدام در انواع زيرگروه ها و تكنيك هاي اين آيات از لحاظ كفايت و مقبوليت مشخص گرديده است. برآيند پژوهش نشان داد، به ترتيب براساس بسامد به دست آمده از الف: جنبه هاي مثبت و ب: جنبه هاي منفي كفايت و مقبوليت با ارجاع به نمودارها، ميزان اولويت ترجمه ها بدين صورت است: الف: 1. صفارزاده،2. مجتبوي،3. زماني،4. فولادوند،5. آيتي؛ ب: 1. صفارزاده،2. آيتي،3. فولادوند،4. زماني،5. مجتبوي. براساس مقادير برآمده از ويژگي هاي مثبت و منفي، ميزان حصول كيفيت ترجمه ها به ترتيب از بالاترين تا كمترين ميزان بدين وجه است: 1. مجتبوي 2. زماني، 3. صفارزاده، 4. فولادوند، 5. آيتي. اين مسئله گوياي اين مطلب است كه ترجمۀ آيتي و سپس فولادوند، به علت اه
  9. دراسة تحليلية لدور آليات الزمن السردي في ضوء نظرية "جيرار جينت" في عملية معالجة وتطوير المضمون لقصص" بهاء طاهر" القصيرة
    جابر سوسوني ريك
    إن الزمن السردي قد أصبح مفتاحا لفهم الأعمال الأدبية الحديثة والكشف عن دلالاتها وله دور فاعل في عملية تكوين مضمون القصة القصيرة الحديثة. درسنا في هذه الدراسة أشكال الزمن السردي في قصة«الخطوبة» لبهاء طاهر في ضوء نظرية جيرار جينيت وبالاعتماد علي المنهج الوصفي التحليلي، وبّينا دورها في عملية إنتاج الفكرة والمضمون وعمق العلاقة بين أشكال الزمن السردي ووجهة نظر الكاتب في التعبير عن واقعه ومشاعره، حيث يمكن تصنيف مراحل تطور المضمون في هذه القصة إلي ثلاثة محاور رئيسة: الحلم، والسلطة، وموت الحلم. وكانت النتيجة أن الكاتب قد عالج كل هذه المحاور بدقة وببعد النظر، حيث نري هندسة متكاملة في توظيف الزمن السردي في إطار تكوين المضمون، علما بأن الشكل والمضمون وجهان لعملة واحدة. وتوزيع الأدوار علي تقنيات الوقفة، والمشهد، والتواتر، وبراعة الكاتب في التنقل بين الوقفة والمشهد في النص، يمضي بالسرد إلي الأمام بكل سلاسة ويجعل المضمون ينمو ويتطور. وتغلب علي النص تقنيات المشهد والوقفة الوصفية ثم التواتر كما أن للاستشراف والتلخيص دورا بارزا في عملية تكوين المضمون في القصة.
    Thesis summary

  10. تعادل واژگاني و كاربست آن در فرايند ترجمه قرآن كريم
    علي حسين غلامي يلقون اقاج
    چكيده: واژه «تعادل» كه در زبان فارسي از آن با عنوان برابري و در زبان انگليسي با عنوان (equivalence) و در زبان عربي نيز با عنوان «التكافؤ» شناخته مي شود، يكي از مسائل مهم ترجمه مي باشد. براي آن كه ترجمه يك متن بتواند از تعادل قابل قبولي برخوردار باشد، مترجم بايد همه اجزاي متن زبان مبدأ را مورد توجه قرار دهد. يكي از مهم ترين اجزاي تعادل ترجمه اي را واژگان تشكيل مي دهند. برابريابي براي كلمات، سخت ترين بخش ترجمه است كه ظريف است و به تجربه، دانش و مهارت فراوان نياز دارد و اين امر در ترجمة متون ديني از حساسيت بيشتري برخوردار است . بنابراين پژوهش حاضر بر آن است تا با رويكرد توصيفي - تحليلي، فرايند « معادل سازي» و « برابري» را در سطح واژگان در پنج ترجمه فارسي ( ترجمه آقابان معزي، الهي قمشه اي، آيتي، فولادوند، رضايي اصفهاني) از نيمه دوم قرآن كريم بررسي كند. از اين رو. پنج مؤلفۀ معناي ارجاعي، ضمني، تقابلي، همايشي و آحاد معنايي مورد بررسي قرار مي گيرد. برآيند پژوهش نشان مي دهد كه در مقوله برابريابي واژگاني چالش هايي وجود دارد كه گاهي دقت در ترجمه را مورد هدف قرار مي دهد. چنانكه در مقوله معناي ارجاعي، چالش هايي همچون ريشه يابي دقيق، نياز به شناخت واژه در فرهنگ زبان مبدأ در زمان استعمال، شباهت شكلي برخي واژگان در زبان مبدأ و گاهي شباهت در زبان مبدأ و مقصدأ، باعث كاستي هايي در ترجمه مي شود و توجه به اين موارد در عملكرد مترجم موثر مي-باشد. در معناي تقابلي و همايشي نيز شناخت بافت كلام و شناخت واژگان هم نشين از ضروريات است كه ناديده گرفتن اين مساله موجب ضعف برخي ترجمه ها در انتقال معاني شده است. در مقوله آحاد معنايي نيز غفلت از واژگان نشان دار و بي نشان و ساختمان معنايي واژه و عدم تمايز بين واژگان به ظاهر مترادف باعث ارائه معادل هاي غيردقيقي شده است. در معناي ضمني نيز از جمله مسائل مهم، روش شناسي در انتقال مفاهيم بلاغي همچون استعاره، كنايه و مجاز است كه عدم توجه به آن ترجمه را از دقت به دور مي كند. با توجه به آنچه كه از نمونه ها بررسي شده آقاي رضايي و معزي در بخش معناي ارجاعي نسبت به بقيه بهتر عمل كرده اند. در معناي تقابلي و همايشي نيز ترجمه آقاي الهي قمشه اي از آنجا كه يك ترجمه آزاد وتفسيري مي باشد سعي داشته اين هم نشيني را بهتر رعايت كند و به ترجمه معجمي از واژگان بسنده نكند. در م
    Thesis summary

  11. مطالعه كاربردشناسي تعادل واژگاني در فرآيند ترجمه خطبه هاي نهج البلاغه (موردكاوي پنج ترجمه فارسي: دشتي، شهيدي، جعفري، فيض الاسلام و فقيهي)
    فتحي مظفري رسول
    چكيده: در ساليان اخير مطالعات حوزه ترجمه، جهش چشمگيري را به خود ديده است. پژوهش هاي صورت گرفته در اين حوزه، بيشتر برآن بوده است تا ضمن ارائه تحليل هاي علمي و نقادانه از شيوه هاي ترجمه، بستري را به منظور دستيابي به تعادل ترجمه اي فراهم نمايد. اين نوع پژوهش ها كه رسالت خود را در نشان دادن مسير دستيابي به تعادل هر چه بيشتر مي دانند، ديري است كه با ارتباط با دانش معناشناسي و ساير علوم بلاغي و ادبي، در بطن خود، نظريات علمي و سازنده اي را به ترجمه پژوهان ارائه نموده اند. نتايج اين پژوهش ها حاكي از آن است كه تعادل ترجمه اي، نه تنها در حوزه واژگان؛ بلكه در ساير عناصر متن از قبيل بافت و ساختار نحوي و غيره ... جريان دارد. به ديگر سخن، براي رسيدن به تعادل حداكثري در ترجمه، همه عناصر و اجزاي متن دو زبان مبدأ و مقصد مورد برابريابي قرار مي گيرند. نكته ديگري نيز كه ترجمه پژوهان برآن اتفاق نظر دارند اين است كه هرگز نمي توان در فرايند ترجمه به تعادل كامل دست يافت؛ چرا كه امكانات زباني زبان هاي مختلف همه در يك سطح قرار ندارند. يكي از مهم ترين اجزاي تعادل ترجمه اي را واژگان تشكيل مي دهند. واژگان به عنوان سنگ بناي ساختمان متن، با چينش منظم خود در بافت كلام، سازنده معاني مختلفي هستند. در مقوله تعادل واژگاني، براي آنكه بتوان به راهكاري منظم و علمي دست يافت، نخستين گام، آشنايي با انواع مختلف معنا در دانش معناشناسي است. در اين پژوهش، تلاش مي شود تا با رويكرد توصيفي - تحليلي، ضمن معرفي برخي اقسام مختلف معاني مطرح در دانش معناشناسي، به نقد و تحليل عملكرد پنج ترجمه فارسي از خطبه هاي نهج البلاغه در دستيابي به تعادل واژگاني بپردازيم. در همين راستا با انتخاب شش نوع از معنا در معناشناسي تحت عناوين معاني ارجاعي، تقابلي، همايشي، آحاد معنايي، ضمني و صرفي، ضمن معرفي اجمالي اين نوع معاني و كاركرد آن در فرآيند ترجمه، عملكرد ترجمه هاي فارسي خطبه هاي نهج البلاغه را از اين منظر مورد واكاوي قرار مي دهيم . برآيند پژوهش حاكي از اين است كه عملكرد مترجمان در مقوله برابريابي دقيق واژگاني با يكديگر يكسان نبوده است. در مقوله معناي ارجاعي واژگان، چالش هايي همچون هم شكل بودن برخي واژگان در زبان عربي و فارسي موجب لغزش مترجمان در برابريابي شده است. از ديگر سو علي رغم اينكه بافت كلام، نقشي اساسي را در معنايابي ايفا مي
    Thesis summary

  12. بررسي مقابله اي ترجمه هاي فارسي الف ليله و ليله مطابق با الگوي ژان رنه لادميرال بررسي موردي قصه هاي پريانه ها
    شهرام دلشادتنياني
    ترجمه از تاريخي كهن برخوردار است كه زمان معيّني را نمي توان براي آن متصور شد. اين حوزه از علم در دوران معاصر همزمان با شكل گيري رنسانس و ساير تحولات و پيشرفت ها علمي و ادبي و صنعتي بر سرعت خود افزود تا اينكه امروزه مي توان آن را يكي از پرترافيك ترين شاخه هاي علمي حال حاضر قلمداد كرد. نظريات و ديدگاه هاي ترجمه بخش بزرگي از مطالعات ترجمه در عصر حاضر را شكل مي دهد اما با اندكي دقت و جستجو خواهيم يافت كه بيشتر اين آراء و نظرات پيرامون دو گرايش و رويكرد سنتي ترجمه يعني تحت اللفظي و آزاد مي چرخد و همچنان نزاع ها و درگيري ميان طرفداران ترجمه تحت اللفظي و موافقان آن داير است؛ با اين تفاوت كه ديگر از بديهيات و قواعد ساده و كلي گويي هاي نقدي قديم خبري نيست بلكه علم ترجمه در حال حاضر با بسياري از شاخه هاي علمي در ارتباط است و نظريات مختلف ريزه كاري هاي درس ترجمه را كشف و بررسي نموده اند. از جمله تغييراتي كه دو رويكرد ديرين ترجمه به خود ديد تغييرات اسمي بود كه امروزه با عنوان مبدأگرايي و در مقابل مقصدگرايي شناخته مي گردد. نظريه پردازان را به طور كلي نمي توان در يكي از رديف ها خاص نشاند بلكه بايد با مطالعه نظريات آنها ديد كه آن نظريه پرداز به كدام گرايش تمايل دارد. در اين ميان برخي به صراحت علم مبدأگرايي و مقصدگرايي را برافراشته اند در تأليفات و ديدگاه ها خود يكي از اين دو محور را اساس كار خود قرار داده اند. از جمله مهترين طرفداران مبدأگرا آنتوان برمن و مهمترين مقصدگرايان ژان رنه لادميرال است. لادميرال در كتاب مشهور خود به نام قضايايي براي ترجمه كردن نظرات و ديدگاه-هايي خود را درباب ترجمه با تأسي از رويكرد مقصدگرايي پي مي افكند و سعي دارد با لحاظ كردن جنبه عملي ترجمه نظراتي را ارائه دارد كه در عمل و فرايند ترجمه مترجم را ياري رساند و راهي براي ترجمه اي بهتر و خواناتر پيش روي مترجمان بگذارد. رساله حاضر با ارائه ديدگاه لادميرال و توصيف رويكرد و راهكار او به نقد و بررسي ترجمه هاي فارسي هزار و يك شب مي پردازد. مهم ترين يافته هاي پژوهش حاضر ضرورت به كارگيري الگوي لادميرال براي ترجمه متون داستاني و افسانه-اي است كه سبب افزايش و تحكيم خوانايي و رواني متن ترجمه شده مي گردد. در ميان ترجمه هاي كتاب ترجمه تسوجي از زباني جذاب، شيوا برخوردار است كه تناسب زيادي با رويكرد آزاد و مقصدگرايي لادم
  13. بررسي مقابله اي ترجمه هاي فارسي الف ليله و ليله مطابق با الگوي ژان رنه لادميرال
    شهرام دلشادتنياني
    ترجمه از تاريخي كهن برخوردار است كه زمان معيّني را نمي توان براي آن متصور شد. اين حوزه از علم در دوران معاصر همزمان با شكل گيري رنسانس و ساير تحولات و پيشرفت ها علمي و ادبي و صنعتي بر سرعت خود افزود تا اينكه امروزه مي توان آن را يكي از پرترافيك ترين شاخه هاي علمي حال حاضر قلمداد كرد. نظريات و ديدگاه هاي ترجمه بخش بزرگي از مطالعات ترجمه در عصر حاضر را شكل مي دهد اما با اندكي دقت و جستجو خواهيم يافت كه بيشتر اين آراء و نظرات پيرامون دو گرايش و رويكرد سنتي ترجمه يعني تحت اللفظي و آزاد مي چرخد و همچنان نزاع ها و درگيري ميان طرفداران ترجمه تحت اللفظي و موافقان آن داير است؛ با اين تفاوت كه ديگر از بديهيات و قواعد ساده و كلي گويي هاي نقدي قديم خبري نيست بلكه علم ترجمه در حال حاضر با بسياري از شاخه هاي علمي در ارتباط است و نظريات مختلف ريزه كاري هاي درس ترجمه را كشف و بررسي نموده اند. از جمله تغييراتي كه دو رويكرد ديرين ترجمه به خود ديد تغييرات اسمي بود كه امروزه با عنوان مبدأگرايي و در مقابل مقصدگرايي شناخته مي گردد. نظريه پردازان را به طور كلي نمي توان در يكي از رديف ها خاص نشاند بلكه بايد با مطالعه نظريات آنها ديد كه آن نظريه پرداز به كدام گرايش تمايل دارد. در اين ميان برخي به صراحت علم مبدأگرايي و مقصدگرايي را برافراشته اند در تأليفات و ديدگاه ها خود يكي از اين دو محور را اساس كار خود قرار داده اند. از جمله مهترين طرفداران مبدأگرا آنتوان برمن و مهمترين مقصدگرايان ژان رنه لادميرال است. لادميرال در كتاب مشهور خود به نام قضايايي براي ترجمه كردن نظرات و ديدگاه-هايي خود را درباب ترجمه با تأسي از رويكرد مقصدگرايي پي مي افكند و سعي دارد با لحاظ كردن جنبه عملي ترجمه نظراتي را ارائه دارد كه در عمل و فرايند ترجمه مترجم را ياري رساند و راهي براي ترجمه اي بهتر و خواناتر پيش روي مترجمان بگذارد. رساله حاضر با ارائه ديدگاه لادميرال و توصيف رويكرد و راهكار او به نقد و بررسي ترجمه هاي فارسي هزار و يك شب مي پردازد. مهم ترين يافته هاي پژوهش حاضر ضرورت به كارگيري الگوي لادميرال براي ترجمه متون داستاني و افسانه-اي است كه سبب افزايش و تحكيم خوانايي و رواني متن ترجمه شده مي گردد. در ميان ترجمه هاي كتاب ترجمه تسوجي از زباني جذاب، شيوا برخوردار است كه تناسب زيادي با رويكرد آزاد و مقصدگرايي لادم
    Thesis summary

Master Theses

  1. چالش هاي برگردان معاني حروف اضراب در قرآن كريم با تكيه بر ترجمه هاي مجتبوي، فولادوند، مكارم شيرازي، پورجوادي و زماني
    رقيه سعادت بصير
    چكيده: توجه به گستره ي معنايي حروف و ادوات در زبان عربي تأثير بسزايي در ترجمه ي صحيح و دقيق قرآن كريم دارد و حروف اضراب (بل، أم، أو، بلي و لكن) با بسامد نسبتا بالايي كه در آيات قرآن دارند از اين قاعده مستثني نيستند و از آنجا كه اين حروف در زبان فارسي، معادل دقيق و روشني ندارند كه بتوانند معناي مورد نظر را انتقال دهند، در ترجمه اين حروف چالشهايي پيشروي مترجمان قرار مي گيرد كه باعث لغزش آنان در ترجمه و عدم انتقال دقيق معناي آن مي شود. بر اين اساس پژوهش حاضر به منظور شناخت كاركرد معنايي اين حروف در قرآن كريم، و با رويكرد توصيفي- تحليلي و مقابله اي، فرايند ترجمه حروف اضراب را در پنج ترجمه ي فارسي مجتبوي، فولادوند، مكارم شيرازي، پورجوادي و زماني از سوره هاي انبياء، مؤمنون، نمل، سبأ، صافات، ص و زخرف بررسي نموده است. نتايج بررسي اين حروف حاكي از آن است كه حرف «بل» با سه معناي اضراب ابطالي و اضراب انتقالي از يك موضوع به موضوع ديگر و اضراب انتقالي از يك مرتبه به مرتبه ديگر در قرآن وجود دارد و حرف «أم» منقطعه در غالب موارد علاوه بر اضراب، داراي معناي همزه استفهام انكاري است و حروف «أو»، «بلي» و «لكن» نيز در بطن خود داراي معناي اضراب هستند كه عدم دقت نظر به اين معاني، ترجمه ها را با چالش مواجه كرده است. و در باره ي عملكرد مترجمان مي توان گفت: به ترتيب آقايان زماني و فولادوند نسبت به سه مترجم ديگر در ترجمه «بل» با معناي اضراب ابطالي موفق عمل كرده اند و در ترجمه معناي اضراب انتقالي از يك مرتبه به مرتبه ديگر، تنها آقاي زماني عملكرد موفقي داشته است و در ترجمه اضراب انتقالي از يك موضوع به موضوع ديگر هيچ يك از مترجمان عملكرد دقيقي نداشته اند و در ترجمه حرف أم منقطعه، مترجمان، بدون توجه به معناي اصلي اين حرف، آن را همان با اسلوب ترجمه «أم» متصله ترجمه كرده اند و در ترجمه حرف «أو» و «بلي» غالبا نسبت به معناي اضراب آنها بي بوده اند و در ترجمه «لكن»، آقايان فولادوند و پورجوادي نسبت به سه مترجم ديگر عملكردي بهتري داشته اند.
  2. تحقيق و ترجمه كتاب «الصلات بين العرب و الفرس وآدابهما في الجاهلية والإسلام» اثر عبدالوهاب عزّام بر اساس الگوي تعادل پوياي يوجين نايدا
    حميدرضا مظفري
    چكيده: كشورهاي اسلامي علي رغم تفاوت در زبان و فرهنگ، به دليل وجوه مشترك و نزديك بودن به همديگر از لحاظ موقعيت جغرافيايي، همواره تلاش داشته اند با هم در ارتباط باشند و در زمان هاي مختلف و به مرور اين پيوندها و مراودات را گسترش و در حفظ آن تلاش كنند. پيش از ظهور اسلام و در دوران جاهلي كمابيش اين ارتباط وجود داشته، اما با ظهور اسلام، و گرويدن بسياري از ايراني ها به دين مبين اسلام، پيوندي محكم تر از قبل ميان كشور ايران و كشورهاي عربي ايجاد شد. نويسندگان، اديبان و مؤرخان از اين مسئله هيچ گاه غافل نبوده اند و صلح و جنگ ميان اين ملت ها همواره از مسائل چالش برانگيز و موضوعات مطرح نوشته هاي آنان بوده و هست. عبدالوهاب عزّام (زاده 1894 - درگذشت 1959)، شاعر، متفكر، مترجم، ديپلمات و استاد ادبيات در دانشگاه قاهره بود؛ وي توجه ويژه اي به تاريخ به ويژه پيوند ميان ايران و عرب ها از خود نشان داده است و از اين رو كتاب هاي پرشماري در اين راستا به رشته تحرير درآورده است كه از جمله آن ها كتاب ارزشمند تاريخي وي «الصلات بين العرب و الفرس وآدابهما في الجاهلية والإسلام » مي باشد. از ديرباز يكي از دغدغه هاي انسان، كشف راهي مناسب براي ارتباط برقرار كردن با ساير اقوام و فرهنگ ها بوده است. در ادوار مختلف، و همزمان با مدرنيته شدن زندگي بشر، چگونگي ارتباط و تعامل ميان انسان ها نيز دگرگون شد. ترجمه همان ابزار مناسبي است كه به واسطه آن، مي توان با فرهنگ ساير ملل مختلف آشنا شد. در دو قرن اخير، مسئله ترجمه و انتقال مفاهيم از فرهنگي به فرهنگ ديگر، از اهميت ويژه اي برخوردار شد و نظريه پردازان مطرحي پا در اين عرصه نهادند. يوجين نايدا نظريه پرداز و زبانشناس مطرح آمريكايي ترجمه را به دو دسته «صوري» و «پويا» تقسيم مي كند. در ترجمه صوري، مترجم به واژگان زبان مبدأ متعهد مي ماند و تلاش مي كند با ترجمه واژه به واژه، مفهوم را به مقصد برساند در حالي كه در ترجمه پوياي نايدا، آنچه كه از اهميت ويژه اي برخوردار است چگونگي انتقال پيام به مخاطب است و مترجم سعي مي كند با ارائه ترجمه اي پويا در راستاي حفظ تاثيرگذاري فرهنگ زبان مبدأ بر مخاطبان زبان مقصد گام نهد. از اهداف بارز و اصلي اين پژوهش كه با روش توصيفي-تحليلي انجام شده، معرفي كتاب «الصلات بين العرب و الفرس وآدابهما في الجاهلية والإسلام» اثر عبدالوهاب عزّامي و برگرد
  3. تحقيق و ترجمه كتاب «حضارة العرب في عصر الجاهلية» بر اساس نظريه تعادل پوياي يوجين نايدا
    معصومه پويانفرد
    واژه ي جاهليت، نخستين بار به وسيله ي قرآن و در خصوص زندگي مردماني كه پيش ازاسلام در جزيره العرب مي زيستند، به كار رفته است. در واقع جاهليت، اصطلاحي است كه براي بيان نوع اخلاق و رفتار و آداب ديني اين افراد به كار مي رود. مطالعه ي تاريخ جاهلي از اين جهت كه مي تواند، تاثير دين اسلام را بر عقايد خرافي عرب نشان دهد و بيانگر اثرگذاري شگرف دين اسلام باشد، حائز اهميت است. حسين الحاج حسن، نويسنده ي لبناني تبار، در كتاب " حضاره العرب في عصر الجاهليه" به بررسي عقايد و شيوه ي زندگي اعراب جاهلي در دوران پيش از ظهور اسلام، پرداخته است. استناد به آيات قرآن و اشعار جاهلي، از صفات بارز اين كتاب است. پژوهش پيش رو كوشيده سه فصل آغازين كتاب يادشده را بر اساس الگوي تعادل پوياي يوجين نايدا به فارسي برگرداند. يوجين نايدا، زبانشناس آمريكايي، ترجمه را به دو روش "صوري" و "پويا" تقسيم مي كند. در روش صوري واحد ترجمه، كلمه است و اين نوع ترجمه به صورت كلمه وفادار مي ماند؛ اما ترجمه ي پويا، صرفاً در خدمت پيام است و بر اساس آن، مترجم مي كوشد با ارائۀ ترجمه اي پويا همان تاثير فرهنگ و زبان مبدا، بر مخاطبان مقصد ايجاد شود. اين پژوهش با روش توصيفي- تحليلي در صدد معرفي كتاب حضاره العرب في عصر الجاهليه و نيز برگردان مفاهيم و پيام اين اثر، به صورت طبيعي و نزديك به زبان فارسي است. بنابراين نظريه ي تعادل پوياي نايدا چارچوب ترجمه ي اين كتاب قرار گرفته است. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه تطبيق و اجراي نظريه ي پوياي نايدا، در ترجمه ي اين اثر، موجب رواني و طبيعي بودن زبان آن شده و براي آشنايي فارسي زبانان با كتاب هايي داراي موضوع تاريخي در ادبيات عربي، مي تواند مفيد باشد.
  4. بررسي مولفه هاي پايداري در سروده هاي ابن ابار قضاعي
    حديث ظفري
    ادبيات همواره عرصه ي به تصوير كشيدن مفاهيم والاي انساني بوده و نهاني ترين صحنه هاي زندگي بشر را به تصوير مي كشد. جنگ و مقاومت به عنوان يكي از مهم ترين جلوه هاي زندگي بشر، در ادبيات نمود بارزي يافته و توجه اديبان و شاعران و بالأخص اديبان و شاعران ملتزم و متعهد را به خود جلب نموده است. يكي از جنگ هاي مهم تاريخي جنگ ميان مسيحيان و مسلمانان است كه در تاريخ از آن به عنوان جنگ هاي صليبي ياد شده است و به دليل آثار ويرانگري كه بر وطن و اعتقادات مسلمانان داشته انعكاس انكار ناپذيري در ادبيات و آثار شاعران و نويسندگان متعهد يافته است. يكي از شاعران متعهدي كه خود شاهد اين جنگ ويرانگر بوده و آن را در اشعارش بازتاب داده است ابن ابار قضاعي شاعر اندلسي سده هفتم هجري است. او در جاي جاي ديوان خود به توصيف صحنه هاي جنگي كه ميان مسيحيان و مسلمانان در وطنش اندلس، رخ داده پرداخته است. از اين رو پژوهش حاضر بر آن است تا با شيوه اي توصيفي تحليلي مولفه هاي پايداري و مقاومت را در شعر او مورد بررسي قرار داده و و مضامين و معاني پايداري را در شعر او نشان دهد. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه دعوت به جهاد و مبارزه، توصيف صحنه هاي نبرد، اميد و روحيه بخشي، ستايش دلاوران، قدرت نمايي، هجو و تهديد دشمنان و ... از مهم ترين بن مايه هاي پايداري در اشعار او بوده كه از طريق آن ها افكار و انديشه هاي خود را القا كرده و رسالت خود را به انجام رسانيده است.
  5. بررسي تطبيقي مفهوم وطن در كتاب هاي فارسي ايران و كتاب هاي العربيه سوريه در مقطع ابتدايي
    سبلي الدنيا
    يكي از موضوعاتي كه قابليت بررسي در حوزه ي ادبيات تطبيقي را دارد، محتواي كتاب هاي درسي و چگونگي پرداختن به مسائل گوناگون براي مخاطبين دانش آموز است. وطن و هويت ملي از مضاميني است كه همواره مورد توجه آموزش و پرورش بوده و در كتاب هاي درسي كشور هاي مختلف به شكل هاي گوناگون بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر آن است تا بر اساس مكتب آمريكايي در ادبيات تطبيقي، به مفهوم وطن و هويت ملّي در كتاب هاي فارسي ايران و كتاب هاي العربيه ي سوريه در مقطع ابتدايي بپردازد. در هر دو كشور، مقطع ابتدايي شش سال است. آثار مورد بررسي نيز، شش كتاب فارسي و شش كتاب عربي، بر اساس آخرين تغييرات كتب آموزشي در ايران و سوريه است. يافته ها در خصوص مقايسه ي مفاهيم و مؤلفه هاي اصلي وطن در ايران، نشان مي دهد كه در كتاب هاي فارسي دوره ي ابتدايي، هويت ديني و مذهبي و مؤلفه هاي وطن اسلامي بيش ترين ضريب اهميّت را داراست. درحالي كه در كتابهاي العربيه، توجه به زبان و خط عربي از سويي و نپرداختن به مؤلفه هاي ديني و مذهبي از سوي ديگر، جلب توجه مي كند.. در كتابهاي هر دو كشور، ستايش رزمندگان و شهداي راه وطن و معرفي جاذبه ها و ميراث هاي طبيعي، جغرافيايي، تاريخي و فرهنگي ديده-مي شود. كم توجهي نسبت به هويت قومي از موارد مشترك در كتابهاي هر دو كشور است.
  6. تجلي مضامين و مفاهيم ديني در شعر عبدالله بن رواحه
    ابراهيم عزيزي
  7. معناشناسي تاريخي و توصيفي واژة «فتح» در قرآن كريم
    اكرم راد
    دانش زبان شناسي و معناشناسي، دانش هاي نو بنياني هستند كه به بررسي زبان و معاني آن مي پردازند و در كشف معنا و محتوا، مؤثر و راه گشا مي باشند، دانش معناشناسي جايگاه ويژه اي در مطالعات ديني و علوم قرآني دارد؛ زيرا روابط معنايي بين مفاهيم مختلف را شناسايي و شبكه اي از معاني مرتبط به هم ديگر را استخراج مي كند؛ از اين رو توجه به دستاوردهاي معناشناسي امري اجتناب ناپذير در علوم قرآني است. پژوهش پيش رو بر آن است كه با روش توصيفي تحليلي و با رويكرد معناشناختي تاريخي، تحولات معنايي واژة «فتح» را در متون پيش از اسلام مورد شناسايي قراردهد و ضمن بازشناسي معناي لغوي و اصطلاحي واژه، با بهره گيري از معناشناسي توصيفي ارتباط آن را با واژه هاي هم نشين از طريق بررسي هم خانواده هاي معنايي و واژه هاي جانشين از طريق هم خانواده هاي لفظي مورد تحليل قرار داده و هرچه بهتر و بيشتر به شبكة معنايي اين واژه دست يابد. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد كه اصل واژة «فتح» به معناي گشودن و ضد اغلاق است. «فتح» به عنوان يكي از واژه هاي پر بسامد به كاررفته در قرآن كريم در محور هم نشيني با واژگاني چون باب و قريب و بين و... به كار رفته و در محور جانشيني با واژگاني چون دخل، نصر، حكم و قضي و...آمده و داراي هم معنايي نسبي است. پربسامدترين واژه هاي هم نشين «فتح» به ترتيب واژگان «باب»، «قريب» و «بين» است و واژگان «دخل»، « نصر» و «حكم و قضي» به ترتيب جانشين هاي اين واژه به شمار مي روند.
    Thesis summary

  8. معناشناسي تاريخي و توصيفي واژه هاي عذاب و عقاب در قرآن كريم
    مريم عظيمي
    دانش معناشناسي جايگاه ويژه اي در مطالعات ديني و علوم قرآني دارد؛ زيرا روابط معنايي بين مفاهيم مختلف را شناسايي و شبكه اي از معاني مرتبط به هم ديگر را استخراج مي كند؛ از اين رو توجه به دستاوردهاي معناشناسي امري اجتناب ناپذير در علوم قرآني است. اين پژوهش به روش توصيفي-تحليلي(با تكيه بر شيوه ي كتابخانه اي) در پي آن است كه از طريق معناشناسي تاريخي، تحولات معنايي واژگان «عذاب» و «عقاب» را در متون پيش از اسلام مورد شناسايي قراردهد و ضمن بازشناسي معناي لغوي و اصطلاحي واژگان، با به كار گيري معناشناسي توصيفي ارتباط آن دو را با واژه هاي هم نشين از طريق بررسي هم خانواده هاي معنايي و واژه هاي جانشين از طريق هم خانواده هاي لفظي مورد تحليل قرار داده و هرچه بهتر وبيشتر به حوزه ي معنايي اين واژگان دست يابد. اصل واژه ي «عذاب» منع و محروم شدن از اموري است كه انسان نسبت به آن اشتياق دارد و عقاب مجازاتي است كه به دنبال عمل سوء مي آيد. «عذاب» به عنوان يكي از پر بسامدترين واژه هاي به كاررفته در قرآن كريم در محور هم نشيني با واژگاني چون كفر، ظلم، كبر، نفاق و...قرار گرفته و در محور جانشيني با واژگاني چون حبط، عقاب، نار، جهنم و...داراي هم معنايي نسبي است. پربسامدترين واژه ي هم نشين «عقاب» وا ژه ي «اخذ» است و واژه هايي چون نار، جحيم، خاسرين، عذاب و ...از جانشين هاي اين واژه به شمار مي روند. بررسي واژگان «عذاب» و «عقاب» در دو محور هم نشيني و جانشيني سبب كشف لايه هاي معنايي و استخراج مؤلفه هاي معنايي اين دو واژه در قرآن كريم مي گردد.هم چنان كه واژه هاي هم نشين در واقع عوامل زمينه ساز«عذاب» و «عقاب» محسوب مي شوند و واژگان جانشين درهر آيه از آيات قرآن نمايان گر «عذاب» و «عقاب» مي باشند .
    Thesis summary

  9. معناشناسي تاريخي و توصيفي واژه هاي حلال و حرام در قرآن كريم
    مريم زارعي
    دانش زبان شناسي و معناشناسي، دانش هاي نو بنياني هستند كه به بررسي زبان و معاني آن مي پردازند و در كشف معنا و محتوا، مؤثر و راه گشا مي باشند، قرآن كريم متني زباني است كه از زمان نزول تا عصر حاضر توجه انديش مندان و پژوهش گران را به خود معطوف داشته است، توجه به جايگاه مهم معاني واژگان قرآن در دست يابي به فهم دقيق تر متون قرآن و پژوهش و واكاوي در زمينه ي معنا شناسي واژگان قرآن، امري حائز اهميت و ارزش مند مي باشد زيرا واژه ها به عنوان عناصر اصلي متن قرآن كريم، گام نخست در فهم متن قرآن را به خود اختصاص مي دهند، هدف اين پژوهش، شناخت تحولات معنايي واژه هاي «حلال» و «حرام» از طريق معنا شناسي تاريخي در متون قبل از اسلام است و نيز در پي آن است با بهره گيري از معنا شناسي توصيفي و بررسي هم نشين ها و جانشين هاي اين واژگان، حوزه ي معنايي اين دو واژه را گسترش دهد، اين پژوهش به روش توصيفي-تحليلي و با تكيه بر شيوه ي كتاب خانه اي صورت گرفته است، نتايج پژوهش نشان مي دهد واژه ي «حلال» و مشتقات «حلّ» 51 مرتبه و واژه ي «حرام» و مشتقات «حرم» 83 مرتبه در قرآن كريم آمده و اين بيانگر اهميت بالاي اين دو واژه مي باشد. واژه ي «حلال» از «حلّ العقد» گرفته شده و داراي معناي استعاري رفع ممنوعيت يا جايز بودن مي باشد، و مشتقات ديگر«حلّ» در معاني حليّت (جايز و مباح بودن)، نزول و فرود، و وجوب آمده و واژه ي «حرام» از «حرم» به معناي منع گرفته شده و مشتقات ديگر «حرم» در معاني حرمت (شرعي و يا تكويني) و احترام (شرافت) مي باشد، مهم ترين واژه ي هم نشين «حلال» واژه ي «طيب» است كه با بررسي اين واژه، به جانشيني فعل «كُلُوا» و «انْكِحُوا» كه در ظاهر فعل امر اما در اصل معناي مباح و جايز بودن را دارا مي باشند براي افعال مشتق از «حلّ» دست مي يابيم، و نيز «الميتة، الدّم، لحم الخنزير، ما أهل به لغير الله، فسق، رجس، فواحش، اثم، خبائث، و ...» هم نشين هاي مشتقات «حرم» مي باشند كه از بررسي اين هم نشين ها، جانشيني افعال «إجتنبوا، لا تأكلوا، لا تقربوا، لا تنكحوا، لا تعاونوا» براي مشتقات «حرم» به دست مي آيد.
    Thesis summary

  10. بررسي و تحليل سيماي اهل بيت(ع) در شعر ابوالعباس الجراوي
    حسين رجبي اعلا
    ابوالعباس الجراوي از جمله شاعران دوره موحدين در سال 609 هجري قمري برابر با 1212م متولد شد. او منسوب به جراوه است كه نام مكاني در آفريقا بين قسطنطنيه و قلعه بني حماد مي باشد. وي شاعر مقرّب منصور يعقوب بن عبدالمؤمن و ناقد شعر و شاعران بود. از آثار او ديوان شعر و صفوه الادب و نخبه كلام العرب است كه به الحماسه المغربيه نامبردار است. ديوان او داراي مضاميني چند در مدح و رثاي اهل بيت عليهم السلام و هجو دشمنان ايشان و بث الشكوي است و نشان از اين دارد كه پرداختن به سيماي اهل بيت، وجهه همت او بوده است. خصوصيت بارز اين گونه اشعار، صدق عاطفه و اخلاص واقعي است. رثا از جمله مضامين شعري است كه الجراوي به طور ويژه به آن پرداخته است. عمده مرثيه هاي او در سوگ سيد الشهدا عليه السلام و بيان مصائب و مظلوميت اوست. وي حوادث و فجايع جانگداز صحنه كربلا را با لحني آكنده از غم و اندوه به تصوير كشيده و خاندان بني اميه را به خاطر ظلمي كه در حق ابا عبدالله انجام دادند، نكوهش كرده است. از جمله سروده هاي معروف در رثاي امام حسين(ع)، منظومه ابوالعباس الجراوي براي منصور، يكي از خلفاي موحدين است كه درآن معلقه امرؤالقيس را تخميس نموده است. اين سروده داراي نوعي عاطفه حزن انگيز و حسرتي است كه از وجود شاعر برمي آيد. در مدح امام علي(ع) نيز ابياتي چند دارد و ايشان را نور اسلام و پيشواي هدايت گر مي داند كه وجود انسان ها را از نورخود نوراني و روشن مي كند. اين امر را مي توان از خلال اشعارش دريافت، چنانكه در هنگام مدح اهل بيت،محبت و ارادت خالص خود را نمايان مي كند و در هنگام رثا، حزن و اندوه واقعي خود را در قالب اشعارش نشان مي دهد و در وقت هجو، از عاطفه خشم بهره مي برد و اشعاري كوبنده مي سرايد.0 اين پژوهش به روش توصيفي- تحليلي به بررسي و توصيف زندگي و شعر شاعر عصر موحدين ابوالعباس الجراوي و نيز ويژگي هاي شعر ايشان و عوامل سياسي، اجتماعي، علمي و ادبي اثرگذار در زندگي و شعر شاعر، مي پردازد. ابوالعباس الجراوي، با سرودن اشعار فراواني در موضوعات مدح و رثاي اهل بيت و هجو دشمنان ايشان و نيز بث الشكوي از مصيبت هاي وارده بر آنها، به خصوص امام حسين عليه السلام، ابراز اندوه فراوان نموده است. مهمترين ويژگي ها و صفات اهل بيت در شعر شاعر، مظلوميت، ظلم ستيزي، زيربار زور نرفتن، آشكار كردن چهره واقعي دشمنان اسلام، حقانيت در حكو
    Thesis summary

  11. نقد و بررسي ترجمه جملات مؤكد با نون تاكيد در قرآن كريم
    افسانه مصباحي همراه
    يكي از روش‎هاي بياني متداول و مرسوم در هر زباني اسلوب تأكيد است. تأكيد آن است كه سخني را اعم از كلمه يا جمله و يا گروه با وسايل دستوري يا معنايي به منظورهاي بلاغي مورد توجّه قرار دهيم و به آن شدّت يا كمال يا روشني بخشيم (فرشيد‎ورد، 1354 :386)‎. به اين معنا كه هرگاه متكلّم بخواهد بر نكته‎اي خاص از سخنانش اهتمام و توجّه بيشتري نشان دهد و ذهن مخاطب خود را به آن نكته جلب نمايد از اين روش استفاده مي‎كند‎. تأكيد گاه عام است و كليّت دارد يعني طرق تأكيد شامل همه يا بيشتر اقسام كلمه و جمله و گروه مي‎شود مانند تأكيد به وسيله تكرار يا تأكيد به وسيله مترادف‎، و يا خاص است يعني فقط به يكي از اقسام كلمه يا يك جمله اختصاص دارد‎، مثلاً به اسم يا فعل يا قيد و يا جمله (همان‎‎: 386)‎. در زبان بسيار غني عربي‎، اسلوب هاي متعدّد تأكيدي وجود دارد‎؛ يكي از متداول ترين اين اسلوب ها استفاده از نون تأكيد در فعل است كه باعث تأكيد معناي آن مي‎گردد (فاضلي، 1352 :552 )‎.
  12. همگوني ها و ناهمگوني هاي فخر در شعر ابوفراس حمداني و طالب آملي
    اعظم حاجي زاده
    الأدب المقارن هو العلم الذي يكشف عن التشابهات الثقافية والسياسية والاجتماعية واختلافاتها بين الأدبين المختلفين ويحاول تقريب الأذهان وتوحيد الأمم عبر الكشف عن أوجه الائتلاف بينهم. يعدّ الفخر من الأغراض الشعرية المشتركة بين الآداب المختلفة تطرق إليه الشعراء العرب وغيرهم طيلة العصور الأدبية المختلفة. أبوفراس الحمداني من الشعراء العرب الذين تناولوا الفخر. قد ولد أبوفراس في أسرة عربية أصيلة لهم أجمل الصفات وكان هذا الأمر مدعاة لفخره. يضاهي طالب آملي في الأدب الفارسي أبا فراس في انشغاله بالفخر والأثرة إذ إنه قد أكثر من الفخر بفضائله ومقدرته الشعرية. نحاول في هذه الدراسة أن نقارن بين فخر الشاعرين. نهدف من خلاله إلى معرفة سعة الفخر وكيفيته في شعرهما على ضوء المدرسة الأمريكية. توصلت الدراسة إلى أن فخر أبي فراس اتصف بشمولية وعموميّة كما يكون الحال في فخر طالب و أن معظم أشعار طالب آملي انصبّت في خدمة الفخر الذاتي وفيما أن أبافراس قد عمد إلى الفخر الحربي. ومن أهم العوامل التي دعت أبافراس الى انشاد الشعر الفخري هو كون أسرته عربية صميمة لهم أحسن الصفات، والعامل الرئيس في فخر طالب آملي هو كونه ملك الشعراء يتفوّق أقرانه ولايشقّ غباره أحد من الشعراء.
    Thesis summary

  13. ترجمه و تحقيق كتاب ژنتيك و شبيه سازي
    بابك بهادري
    از جمله شيوه هاي جديد دستيابي به معاني واژگان كه از زمان پيدايش آن در دانش معني شناسي ديري نمي گذرد، فرآيند تجزيه و تحليل مؤلفه هاي معنايي واژگان است. در اين روش، براي پي بردن به ماهيّت دقيق و همچنين تفاوت هاي معنايي بين واژگان به نسبت هم معنا، اجزا و آحاد تشكيل-دهنده معناي يك واژه مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد و با تبيين تفاوت هاي موجود بين آحاد معنايي مختلف، علاوه بر دستيابي به معناي دقيق، ظرافت ها و تفاوت هاي معنايي بين واژگان مترادف نيز كشف خواهد شد. مطالعات كنوني ترجمه، درصدد آن است تا با كاربست نظريه هاي جديد معني شناسي در حوزه ترجمه، راه گشاي مترجمان و ترجمه پژوهان براي تحقق تعادل ترجمه اي باشد. در اين جستار كوشيده ايم تا ضمن معرفي اين روش به عنوان رويكردي نوپا در حوزه معني شناسي، با روشي توصيفي- تحليلي به نحوه بر ابريابي واژگان بر مبناي تحليل مؤلفه اي اشاره نماييم. در اين راستا با انتخاب پنج ترجمه فارسي از خطبه هاي نهج البلاغه شامل ترجمه هاي آقايان جعفري، دشتي، شهيدي، فقيهي و فيض الاسلام به واكاوي عملكرد مترجمان در شيوه ترجمه شماري از واژگان نشان دار نهج البلاغه و شيوه انتقال مؤلفه هاي معنايي چنين واژگاني پرداخته ايم. بـرآيند اين جسـتار حاكي از آن است كه توجه ناكافي به آحاد تشكيل دهنده معناي يك واژه، علاوه بر اين كه در انتقال سبك و ايدئولوژي نويسنده تأثير سوئي برجاي مي گذارد، زمينه ساز برابريابي غيردقيق واژگان نيز خواهد شد.
    Thesis summary

  14. ترجمه و تحقيق كتاب زيبايي شناسي سخن پژوهش زيبايي شناسي بلاغي و نقدي
    هنادي جمعه فلاحيه زاده
    يكي از كارآمدترين روش هاي فهم متن، روش سمانتيك يا معني شناسي است كه در اين بين، معني شناسي هم زماني يا توصيفي به مطالعۀ علمي شناخت يك واژه و يا اصطلاح در بافت كلام مي پردازد. در اين نوع معني شناسي، توجه به بافت زباني و همچنين واژه هاي همنشين يك واژه يا اصطلاح مي تواند مترجم را در برقراري پيوند منسجم بين واژگان متن و در نتيجه توليد معنايي دقيق و منطبق با زبان مبدأ، ياري نمايد. با توجه به صبغۀ ادبي نثر نهج البلاغه و همچنين انسجام و تناسب فزاينده اي كه در بافت آن ديده مي شود، در اين جستار كوشيده ايم تا ضمن شناخت اهميت بافت زباني، به بررسي و تبيين عملكرد شماري از ترجمه هاي فارسي خطبه هاي نهج البلاغه در اهميت بخشي به مقولۀ همنشيني واژگان و بافت زباني به منظور دستيابي به تعادل ترجمه اي بپردازيم. بدين منظور با بررسي سه مؤلفۀ عطف واژگان هم معنا به يك ديگر، چگونگي اسناد واژگان به يك ديگر و همچنين اضافۀ واژگان چندمعنا به برخي واژگان خاصّ و معيّن، به نقش بافت كلام و واژگان هم آيند در برابريابي ترجمه اي اشاره نموده ايم. برآيند اين جستار نشان مي دهد كه عدم توجه به موقعيت واژگان در متن زبان مبدأ، مترجمان را در برابر يابي واژگان چندمعنا به چالش كشيده است و در برخي موارد نيز ناديده گرفتن تحولات شيوۀ اسناد اجزاي كلام به يك ديگر و در نتيجه تغيير معناي واژگان متوالي در بافت كلام، از دقّت و انسجام برخي ترجمه ها كاسته است.
    Thesis summary

  15. سرچشمه هاي مضامين حكمي و اخلاقي در شعر محمود وراق
    عليرضا رضاييان وقار
    نوستالژي يا غم غربت در اصطلاح به حسرت گذشته و احساس بيگانگي و بيزاري از واقعيات موجود گفته مي شود. اين اصطلاح از حوزه ي روان شناسي وارد هنر و ادبيات شد و در ادبيات عبارت از رفتاري است ناخودآگاه كه در شاعر يا نويسنده روي مي دهد. ابن نُباته(686 -768هـ) امير شعراي مصر ساليان دراز دور از زادگاهش، در سرزمين شام زندگي كرده است؛ از اين رو غم غربت يكي از درون مايه هاي اصلي شعرش است. او در چكامه هاي خود حسرت گذشته و دلتنگي حاصل از آن را با ابزارهاي زباني و تصويرهاي شعري گوناگون بيان مي كند و براي رهايي از وضع نامطلوب كنوني خود تلاش مي كند جايگزيني پيدا كند. واكنش رواني شاعر در برابر اين غم غربت عمدتا به صورت ياد كرد حسرت آميز ايام وصال معشوق، شكايت از روزگار خزان ديده ي پيري، غم دوري از وطن، سوگ عزيزان، خاطره هاي جمعي، باستان گرايي و غربت اجتماعي است. اين پژوهش ابتدا به بيان رابطه ي ميان نوستالژي، دانش روان شناسي و مكتب رومانتيسم مي پردازد و سپس مفاهيم و مؤلفه هاي نوستالژي را در ديوان اين شاعر تازي مورد بررسي و تحليل قرار مي دهد.
    Thesis summary

  16. ترجمه و تحقيق كتاب زيبايي شناسي سخن
    مريم خادمي
    همزمان با انقلاب مشروطه در ايران و انقلاب مردم عراق عليه عثماني ها، شعرايي پا به عرصۀ ادبيات نهادند كه وطن خواهي و ميهن دوستي يكي از مضامين مشترك اشعارشان است؛ ميهن دوستي اين شاعران در قالب موضوعاتي چون استعمار ستيزي، عدالت خواهي، نفي استبداد، آزادي طلبي و... خود را نشان داد؛ اين شاعران خواهان آزادي و پيشرفت كشورشان بودند و رشد و ترقي وطن خود را در گرو آزادي بيان و انديشه و گاه آزادي زنان مي ديدند، برخي از آنان با تأسي از فرهنگ مغرب زمين، آزادي زنان از قيد و بند حجاب را نوعي گام نهادن در مسير رشد و پيشرفت تلقي مي كردند و در اشعار خود، خواهان تحقق اين خواسته بودند. از جملۀ اين شاعران بهار و زهاوي دو شاعر بنام معاصر ايران و عراق است كه هر دو در يك دورۀ زماني مي زيستند و با يكديگر دوستي ديرينه و مفاوضات ادبي داشتند، آن دو در روزگاري زندگي مي كردند كه بسياري از مسايل سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي دو كشور بسيار شبيه به يكديگر است؛ بهار در عصر خفقان آور مشروطه و شاهان قاجار و زهاوي در دوران پر اختناق سلاطين عثماني زندگي مي كرد.
    Thesis summary

  17. بررسي ويژگي هاي زباني و بياني سه قصيده مدحي ابوالعلاء معري
    مهري قادري بيباك
  18. ترجمه و تحقيق كتاب في النقد الأدبي
    مهناز سليماني اتفاق
    يكي از عوامل زيبايي شعر، موسيقي است كه در صورتي كه با موضوع تناسب داشته باشد نقش به سزايي در تأثير گذاري شعر و انتقال معنا و عاطفه ي نهفته در آن به مخاطب دارد. ابن ابار قُضاعي (595-658ھ) اديب، نويسنده و شاعر نامدار دوره ي موحدين در اندلس است كه اشعار فراواني در موضوعات گوناگون سروده است؛ او با سرودن اشعاري با موضوع مقاومت به ياري مسلمانان اندلس شتافته و حميت و غيرت آنان را در پاسداري از شهرهاي اسلامي برانگيخته است، از جمله قصايد مشهور وي سينيه ي اوست كه در آن به مدح پادشاه تونس مي پردازد و در ضمن آن مصايب وارده بر مردمان بلنسيه - يكي از شهرهاي اندلس كه مورد تاراج صليبيان قرار گرفت- را به تصوير مي كشد و او را به ياري آنان فرا مي خواند. ابن ابار با انتخاب بحر بسيط كه بهترين بحر براي بيان حزن و اندوه و درخواست كمك و ياري است و همچنين با قافيه اي زيبا و ملايم و به كار گيري محسنات لفظي و معنوي همچون جناس، سجع، طباق، ارصاد و ساير افزاينده هاي موسيقايي توانسته احساسات شاعرانه ي خود و فرياد كمك خواهي ساكنان بلنسيه را به پادشاه منتقل كند و او را تحت تاثير قرار دهد و به ياري مسلمانان تشويق نمايد.
    Thesis summary

  19. بررسي زيبايي شناسي تصاوير ادبي آيات جهاد در قرآن كريم
    مريم علي كرمي
  20. زيباشناسي تصاوير ادبي آيات جهاد در قرآن كريم
    مريم علي كرمي
  21. بررسي تطبيقي دين ماني در متن هاي عربي
    نصراله عزيزي معزدهقان
  22. بررسي تطبيقي قيد در دستور زبان فارسي و عربي
    عاطفه راهواريان
  23. بررسي تطبيقي طنز در اشعار ابوشمقمق و انوري
    اصغر احمدي طيب
  24. جلوه هاي پايداري در اشعار عصر زنگيان با تكيه بر اشعار ابن قيسراني، ابن منير طرابلسي و ابن قسيم حموي
    سارا اسدي
  25. زيبايي شناسي صور خيال در ديوان ابن حمديس الصلقي
    محمد احمدي ازندرياني
  26. بررسي هنر تصويرگري در وصفيات ابن زيدون
    ظريفه شكوهي
  27. بررسي موسيقي در ديوان خنساء
    نرگس نسيم بهار
  28. بررسي پديده نوستالژي در اشعار دوره ي مرابطين (بررسي موردي: ابن خفافه، اعمي التطيلي، ابن زقاق)
    نسرين عباسي
  29. بررسي و تحليل آرايه هاي بديعي لزوميات ابوالعلاء معري
    مهدي تركاشوند