Mohammad Rezaei

Assistant Professor

Update: 2024-09-12

Mohammad Rezaei

Faculty of Humanities / Department of Theology

Master Theses

  1. بررسي فقه نظامات با رويكردي به ديدگاه هاي امام خميني (ره)
    احمدرضا عابدي 2023
    فقه نظامات يكي از رويكردهايي است كه براي پاسخ به معضلات و مسائل مستحدثه ي جامعه ي اسلامي، توسط علمايي همچون شهيد صدر(ره) ابداع شد. هدف از تحقيق حاضر, تبيين چيستي فقه نظامات و بيان ويژگي هاي اين نوع نگاه به فقه است. همچنين نظر به وجود مبناي فقه پويا در انديشه ي امام خميني ره, ديدگاه ايشان در خصوص فقه نظامات, مورد بررسي قرار مي گيرد. در پژوهش صورت گرفته به تبيين چيستي رويكرد مزبور پرداخته شده و همچنين به بيان تقريرهاي مختلف از واژه ي فقه نظامات اقدام نموديم، و در ادامه محل نزاع را مشخص نموده و به بيان ويژگي هاي اين نوع نظر به فقه و تفاوت آن با رويكرد فقه موضوعات پرداختيم. بعد از بررسي هاي صورت گرفته راجع به فقه نظامات دانسته شد كه مقصود از فقه نظامات اين است كه فقه در ساخت نظام ها، سازمان ها و ساختارهاي اجتماعي نقش ايفا ميكند. همچنين با بررسي مكتوبات و بيانات امام راحل و تدقيق در سيره ي عملي ايشان در برپايي نظام اسلامي و پرورش و پايبندي به نظريه ي ولايت فقيه به عنوان مهم ترين و كامل ترين نوع نظام سياسي اسلام، دانسته شد كه ايشان در مكتوبات و هم در حوزه ي عمل به رويكرد فقه نظامات توجه ويژه اي داشته اند و ملتزم به اين نوع رويكرد و نظر به فقه بوده اند. اين نوع نظر به فقه با فقه موضوعات از جهات موضوع، سنخ تكليف، مكلف، روش استنباط حكم، روش امتثال، تطبيق و تحقق خارجي و عقاب و ثواب متفاوت مي باشد.
    Thesis summary

  2. ماهيت مالكيت زماني و احكام آن در فقه و حقوق
    مريم مظاهري 2021
  3. ترجمه كتاب جواهر الكلام (مبحث ارث: بيان المستند في تقسيم الارث تا المقدمة الثالثة في الحجب)
    احسان هاشمي جوزاني 2021
  4. حقوق و تعهدات اجير در فقه و حقوق مدني ايران
    زهرا زنديه 2021
    اجاره اشخاص يا اجاره اعمال نوعي از اجاره است كه موضوع آن نيروي كار انسان مي باشد. طرفين اين عقد، مستأجر (صاحب كار)و اجير(موجر= عامل) است. اجاره اشخاص تابع قواعد حقوق خصوصي است. ولي با تحولات اساسي قرون معاصر و نياز نظام صنعتي به كار اشخاص، قانون كار مورد توجه قرار گرفته است. در ايران، علي رغم اختلاف نظراتي كه بين فقهاي شوراي نگهبان در اين زمينه وجود داشت نهايتاً قانون كار در آبان ماه سال 1369 تصويب شد. در نتيجه دولت در روابط كارگر و كارفرما مداخله كرده تا از موضع ضعيف كارگر در مقابل كارفرما حمايت به عمل آيد. درباره تمليكي يا عهدي بودن عقد اجاره، بين فقها اختلاف نظر وجود دارد. برخي از فقها به دليل اينكه در زمان عقد اجاره، منافع بالفعل وجود ندارد و تمليك معدوم نيز ممكن نيست، قائل به عهدي بودن اين عقد شدهاند. فقهاي شيعه اشكالات مزبور را پاسخ داده و به تمليكي بودن چنين عقدي قائلند .همچنين برخي از فقها مالكيت را فقط نسبت به اعيان و منافع خارجي آن امكان پذير دانسته و اغلب مالكيت را در مورد اشخاص و منافع اشخاص غير ممكن قلمداد كرده اند لذا اجاره اشخاص را در زمره عقود عهدي به شمار مي آورند در حالي كه فقه و حقوق اسلامي تعهدات و الزامات اشخاص ناشي از عقد اجاره را از حقوق عيني دانسته و آثار حقوق عيني را بر آن بار مي كنند در نتيجه اجاره اشخاص تمليكي بوده و مستاجر مالك منافع اجير خواهد شد. از ديگر مباحثي كه در اين پژوهش مورد بررسي واقع شده است حقوق و تعهدات اجير مي باشد از جمله اين تعهدات مي توان به انجام عمل مورد نظر در عقد اجاره، حفظ مال موضوع كار تا زمان تحويل به مستاجر، تحويل مال موضوع كار مستاجر در زمان مقرر يا عرفي اشاره كرد. همچنين در مقابل اين تعهدات حقوقي براي اجير ثابت مي باشد از جمله اخذ اجرت به صرف انجام كار در مواردي كه فقط عمل معيني موضوع قرارداد باشد يا تحويل مال موضوع كار در جايي كه موضوع قرارداد عمل معين بر روي مال متعلق به مستاجر باشد. همچنين بحث اجاره اشخاص در اعمال عبادي تحت عنوان نيابت مطرح مي شود كه در جواز اين اجاره نظر مخالفي در ميان فقها مطرح نشده لكن براي شخص زنده اين اجاره فقط در قالب نيابت براي اعمال مستحبي صحيح خواهد بود ولي براي ميت نيابت مطلقاً جايز است. و از ديگر بحث هاي مهم در اين پژوهش بحث فسخ و تاثيري كه در اجرت مي گذارد مي باشد كه نظر مشهور و آ
    Thesis summary

  5. مقايسه ابراء و هبه دين در فقه و حقوق مدني ايران
    سحر انصاري 2021
    تعهدات ومسئوليت هايي كه براي اشخاص ايجاد مي شود از راه هاي گوناگوني قابل اسقاط هستند. سقوط تعهدات به معناي زوال و از بين رفتن تعهداتي است كه انجام آن بر عهده شخص قرار دارد كه از جمله ي آن ها مي توان به ابراء اشاره نمود. در مورد ماهيت ابراء اختلاف نظراتي وجود دارد گروهي معتقدند ابراء، ايقاع يعني يك عمل حقوقي يك جانبه است و از طرف دائن و با اراده ي او به تنهايي واقع مي شود و هيچ احتياجي به قبول مديون ندارد. بدون اراده اشخاص نمي توان مالي را در ملك آن ها وارد كرد ولي ابراء و اسقاط طلب را نمي توان به معناي وارد كردن مال دانست تا به اجازه ي آن ها احتياج باشد بلكه حتي در صورت مخالفت آن ها نيز، سقوط دين محقق خواهد شد زيرا افراد مي توانند هرگونه تصرفي كه بخواهند در حقوق خود انجام دهند. اما گروهي ديگر از فقها معتقدند كه وجود قبول شرط است؛ زيرا ابراء متضمن منت مي باشد و طرف مقابل به پذيرش آن مجبور نمي شود كه در رد اين نظريات دلايلي نيز مطرح شده است. يكي ديگر از اسباب سقوط تعهدات، مالكيت ما في الذمه است. هبه طلب به مديون نوعي انتقال طلب به بدهكار و تمليك آن به مديون خواهد بود. در هبه دين، ابتدا انتقال مالكيت صورت مي گيرد و بعد از آن، به دليل اين كه وصف دائن و مديون در يك شخص جمع مي شود مالكيت مافي الذمه رخ مي دهد كه باعث سقوط تعهد خواهد شد. از آنجا كه هبه طلب به مديون تمليك است،عقد محسوب شده و به قبول مديون احتياج دارد كه با توجه به اين ويژگي، ماهيت هبه دين به مديون را عقد دانسته اند. ابراء عبارت است از اسقاط دين توسط دائن و ماهيت آن ايقاع و اسقاط حق است كه براي تحقق آن شرايطي از جمله اهليت، قصد انشاء، وجود دين و موضوع ابراء احتياج است. هبه دين نيز عبارت است از اين كه دائن، حق خود را به مديون ببخشد وماهيت آن عقد و تمليك حق است كه براي تحقق آن شرايطي مانند ايجاب و قبول و عين بودن موهوبه مي بايست وجود داشته باشد كه البته اين شرط در صورتي كه به شخص مديون ببخشد لازم الرعايه نخواهد بود. در ابراء، قبول مديون شرط نيست زيرا ماهيت آن ايقاع و يكطرفي است ولي در هبه دين قبول مديون شرط است زيرا ماهيت آن عقد است و دو طرفي. به عبارت ديگر اراده دو نفر در تحقق آن لازم است. اين دو نهاد حقوقي اركاني دارند كه عبارت است از: در ابراء، ابراء كننده، ابراء شونده، موضوع ، الفاظ و در هبه دين، ايجاب و قب
    Thesis summary

  6. بررسي فقهي و حقوقي حدود اعتبار اقرار مدني در دادگاه و آثار آن
    علي ترابي 2020
    اقرار به عنوان يكي از ادله ي اثبات دعوي در محاكم از اهميت و ارزش بالايي برخوردار مي-باشد. اگر اقرار در دادخواست يا حين مذاكره در دادگاه يا در يكي از لوايحي كه به دادگاه تقديم شده است، به عمل آيد، اقرار در دادگاه محسوب مي شود. يكي از اقسام مهم اقرار، اقرار مدني در دادگاه مي باشد. اقرار مدني در دادگاه در فقه و حقوق داراي اعتبار و اوصاف خاصي است. اين پژوهش با روش توصيفي تحليلي در پي پاسخ به اين سوال است كه حدود و اعتبار اقرار مدني در دادگاه در فقه و حقوق چيست؟ تحقيق در موضوع حاضر منتج به اين نتايج مي شود كه در مسايل حقوقي و دادرسي هاي مدني اقرار قاطع دعوي است. اقرار در دادگاه از چنان قدرت الزآم آوري برخوردار است كه قابل اعتراض نيست. مباني اين امر را مي توان در ويژگي هاي خاص اقرار در دادگاه همچون كاشفيتي كه اقرار از واقعيت دارد، كامل و جامع بودن اقرار و انكارناپذيري آن جستجو كرد. اقرار در دادگاه داراي اوصافي همچون صريح بودن، منجز بودن، نزد حاكم بودن، قدرت اثباتي و برتري بر اقرار در خارج از دادگاه مي باشد. تنها زماني راي مستند به اقرار، غير قابل شكايت خواهد بود كه راي صادر شده مستند به اقرار در دادگاه باشد؛ از طرفي رعايت حقوق اصحاب دعوا ايجاب مي كند كه تنها اخباري را اقرار در دادگاه محسوب نماييم كه با ماده ي 203 ق.آ.د.م، مطابقت كامل دارد، چرا كه اعطاي حق تجديدنظر خواهي به محكوم عليه يك حكم، در موارد مجاز، از حقوق مسلم وي و از اصول دادرسي عادلانه به شمار مي رود و محروم نمودن افراد از حق تجديدنظرخواهي، به بهانه ي توسعه ي مقصود قانونگذار به موارد مشابه، خلاف قانون و عدالت است.
    Thesis summary

  7. ذمه و عهده در فقه اماميه
    مهدي صفايي منش 2020
    واژگان ذمه و عهده در فقه اماميه، در ابواب معاملات و عبادات به كار برده مي شوند. اين واژگان در بحث تعهدات از اهميت بالايي برخورد هستند. همچنين به دليل استعمال فراوان در موضوعاتي مانند ابراء، اسقاط، تبديل ذمه و نقل ذمه در باب معاملات حائز اهميت اند. عده اي از فقها قائل به يكسان بودن معناي اين دو واژه هستند. عده اي ديگر از فقها كه بين واژۀ عهده و ذمه تفاوت قائل شده اند، تفاوت اين دو واژه را به دو واژۀ عين و دين مرتبط ساخته و معتقدند ذمه ظرف دين و عهده ظرف عين است. برخي از فقها نيز مي گويند ذمه ظرف اموال كلي است و عهده ظرف اموال خارجي است، البته برخي نيز مي گويند ذمه ظرف اموال كلي است و عهده ظرف تعهدات و تكاليف است. براساس نتيجۀ اين پايان نامه، تفاوت ذمه و عهده، در واقع به تفاوت حكم وضعي و تكليفي باز ميگردد. دين(مديونيت) يك حكم وضعي است اما تعهد يك حكم تكليفي است. در واقع عهده يك ظرف اعتباري براي احكام تكليفي، اعم از مالي و غير مالي است. اما در مسائل مالي، ذمه ظرف نوع خاصي از حكم وضعي يعني دين است. دين در ذمه قرار مي گيرد اما عين در عهده قرار نمي گيرد. بلكه عهده فقط مشتمل بر يك حكم تكليفي مانند حفظ و نگهداري، و رد و تسليم عين است.
    Thesis summary

  8. بررسي مقايسه اي آثار و أحكام شرط صحيح ضمن عقد از ديدگاه شيخ أنصاري، آيت الله خويي و امام خميني
    محمد قنبرلو 2019
    يكي از مباحث مهم در فقه و حقوق مدني، در باب عقود و معاملات شروط ضمن عقد است. اين شروط به اعتبار متعلق خود به سه قسم شرط صفت، نتيجه و فعل تقسيم شده است. با درج شرط در ضمن عقد هر يك از طرفين داراي حقوق و تكاليفي مي شود. به همين جهت بررسي مقايسه اي نظرات شاخص ترين چهره ها و استوانه هاي فقهي همچون شيخ أنصاري، آيت الله خويي و امام خميني، در شناخت آثار و أحكام مترتب بر هر يك از أقسام سه گانه ي شرط، بسيار راه گشا مي باشد. اين پژوهش با روش و ابزار گردآوري اطلاعات كتابخانه اي و با جستاري در اسناد نوشتاري و سامانه هاي رايانه اي و نرم افزارهاي علمي بوده و پردازش داده هاي آن با شيوه ي توصيفي و مقايسه اي بوده است؛ و دريافته است كه در مواردي چون استنباط حكم تكليفيِ وجوب از ادله شروط، در بين فقها دو نظريه ي عمده وجود دارد، برخي قائل به وجوب تكليفي عمل به شرط شده اند و برخي نيز از اساس وجوب عمل به شرط را قبول ندارند. پس از قول به وجوب عمل به شرط، مواردي نظير جواز اجبار مشروط عليه بر وفاي به شرط، جواز اسقاط شرط فعل و عدم جواز آن در شرط وصف و نتيجه؛ از مسائل مورد اتفاق فقهاي مذكور مي باشد و آن ها در مسائلي مانند: مفهوم شرط، جواز فسخ با تمكن از اجبار مشروط عليه نسبت به انجام شرط، ثبوت أرش در صورت تعذر شرط، اختلاف نظر دارند.
    Thesis summary

  9. بررسي نقش و أثرگذاري علم فقه بر نظام تربيتي اسلامي
    مهدي تاخيره 2019
    چكيده مهم ترين عامل مؤثّر بر عرصة تربيت اسلامي، عنصر دين و جنبة عملي آن، يعني علم فقه است. أثر گذاري فقه بر تربيت به دو صورت «تعيين حكم شرعي در فرايند تربيت» و «كشف ديدگاه هاي دين در مورد عناصر تربيت» انجـام مي پذيرد. عناصــر نظام تربيتي اســلامي به دو صــورت قابــل عرضه هستند: 1-توصيفي(مباني، اهداف، مراحل و ساحات) 2-تجويزي(اصول، راهبردها). هدف تحـقيق حاضر، تبيين قلمرو و كيفيّت تأثير فقه بر اين عناصر و نحوة كشف و استنباط آنها از متون ديني به ويژه گزاره هاي تجويزي فقهي است. علم فقه بنا به ماهيّت ايدئولوژيكي خــود مي تواند در اصــول و راهبـرد هاي تربيتي مسـتقيماً و در مباني، اهداف، ساحات و مراحل تربيتي به دليل توصيفي بودنشان به صورت غير مستــقيم و به واســطه ي اصول و راهبردها، ايفاء نقش نمــايد. اين أثرگــــذاري به سه صــورت «طرح»، «تأييد يا رد» و «اصلاح» قابل فرض است. در اين تحقيق به برخي از مهم ترين اهداف ، اصول و راهبرد هاي نظام تربيتي اسلامي و گزاره هاي فقهي همراستا با اين عناصر پرداخته شده است. تأثير فقه بر عرصة تربيت و كشف ديدگاه دين در مورد عناصر تربيتي موجب پديد آمدن دانشي نوين در حيطة علوم انساني تحت عنوان «فقه تربيتي» گرديــده كه در راستاي نظــام سازي تربيتي مــورد استفـــاده قرار مي گيرد.
    Thesis summary

  10. شرط نتيجه در فقه اماميه و حقوق مدني ايران
    صابر مهري 2018
    شرط نتيجه در حقوق و عقود معاصر،كاربرد بسياري دارد و به دليل اهميت شروط ضمن عقد در معاهدات و اختلاف علما در صحت و بطلان چنين شروطي، اين موضوع در ادوار مختلف از مباحث بحث برانگيز در محافل فقهي و حقوقي بوده است كه علماي فقه و حقوق درصدد رفع ابهامات آن مسأله بوده اند كه البته موضوع شرط نتيجه از نظر حجم مطالب اقبال چنداني نداشته است. اجمال قانون در تعريف شرط نتيجه، سبب تفاسير متعددي در حوزه اين موضوع گشته است. به طور كلي اگر مانع خاصي در برابر شرط نتيجه وجود نداشته باشد، به محض انعقاد عقد، شرط نيز محقق مي شود كه البته شروط معلق و مؤجل نيز به تأييد قانون در زمره شروط صحيح قرار گرفته اند. تحقق نتيجه، ترتب آثار آن را براي طرفين، و عدم تحقق نتيجه، حق فسخ را براي مشروط له به دنبال دارد و هرگاه بطلان شرط بر عقد سرايت كند، بطلان عقد را به همراه دارد اما اگر شرط نتيجه براي تحققش نيازمند سبب خاصي به غير از عقد اصلي باشد، بي اعتبار و باطل خواهد بود و در زماني كه بين وجود و عدم وجود سبب خاص مردّد شويم، اصل بر عدم سبب خاص مي باشد.
    Thesis summary

  11. مباني فقهي ماده 313 قانون مدني
    الهه كاوسي شايسته 2018
    ماده 313 قانون مدني مي گويد:« هر گاه كسي در زمين خود با مصالح متعلقه به ديگري بنايي بسازد يا درخت را بدون اذن مالك در آن زمين غرس كند، صاحب مصالح يا درخت مي تواند قلع يا نزع آن را بخواهد مگر اينكه به اخذ قيمت تراضي نمايند.» موضوع اين ماده مربوط به باب غصب و ضمان است.لذا ابتدا مباني فقهي اين ماده در مبحث قواعد فقهي ذيل عناوين قاعده اتلاف، قاعده لا ضرر، قاعده اقدام، قاعده احترام مال مسلم و عمله، قاعده وجوب تخليه بين مال و مالكه،قاعده مايضمن و قاعده ضمان يد مورد بررسي قرار گرفته است. و ضمان در هر يك از اين قواعد را با موضوع ماده مذكور مطابقت داده و به اين نتيجه رسيديم كه ضمان مورد بحث در ماده 313ق.م از طريق قواعد فقهي مذكور قابل اثبات است. اما از ميان اين قواعد قاعده ما يضمن به اين علت كه مربوط به باب عقود و معاملات است نمي تواند با ماده 313ق.م مطابقت پيدا كند.همچنين به اقتضاي قواعد فقهي اتلاف، اقدام، احترام مال مسلم و عمله و لاضررمي توان حكم به عدم رد عين در صورت ضرر و زيان غاصب نمود. و با اين راي از اختلاف نظر فقها در تعيين ملاك حكم موضوع ماده 313ق.م كاست. در اين پايان نامه همچنين به نظرات مختلف فقها در مورد حكم موضوع ماده 313ق.م توجهي همه جانبه صورت گرفته است، و بايد گفت نظر امام خميني مبني بر عدم رد عين در صورت ضرر و زيان غاصب، همسو با قواعد فقهي و از جامعيت كامل برخوردار مي باشد.لذا نظر امام همراه ماده 132ق.م و اصل 40 قانون اساسي اطلاق موجود در ماده 313ق.م را تخصيص زده و شامل موردي كه رد عين موجب ضرر شود، نمي شود.
    Thesis summary

  12. بررسي استحاله ملك بلا مالك و موارد آن در فقه اماميه
    عباس موسيوند 2018
    در فروعات مختلف فقهي مربوط به مالكيت انسان بر اموالش، فقهاء به استحاله ملك بدون مالك استناد كرده اند و آن را امري مسلم پنداشته اند به گونه اي كه براي تحفظ بر آن قائل به مباني خلاف ظاهر شده اندبه عنوان مثال در بحث وصيت، اينكه قبول موصي له ناقل است يا كاشف قائل شده اند كه قبول ، كاشف است زيرا پذيرش قول به نقل، سبب مي شود كه ملك بعد از موت موصي تا زمان قبول موصي له بدون مالك بماند و ملك بلا مالك محال است، و اين در حالي است كه قول به كشف خلاف ظاهر است. اين پژوهش ابتداء تبيين دقيقي از حقيقت و ماهيت ملكيت ارائه و اثبات كرده است كه ملكيت از امور اعتباري است كه وجود و عدم آن به دست معتبر است لذا محال بودن ملكيت ميت كه پيش فرض بسياري از موارداستناد به استحاله ملك بلا مالك است، قابل رد بوده و ملكيت ميت اثبات شده است . همچنين با بررسي موارد استحاله ملك بلا مالك و نظرات فقهاء ، مواردي را در نقض اين قاعده ارائه كرده است و با تبيين معناي ملك بلا مالك و آنچه فقهاء از آن ارائه كرده اند، خطاي موجود در استناد به آن را مشخص نموده است. استحاله ملك بلا مالك در فروع مختلف فقهي مورد استناد فقهاء بوده است اما تاكنون تحقيق مستقلي در مورد آن انجام نشده است.
    Thesis summary

  13. تحليل مباني حجيّت قطع با تأكيد بر نظرات شهيد صدر
    فرزانه نجفي 2017
    تبيين مفهوم حجيّت و بررسي مباني آن از مسائل علم اصول فقه بوده و از جمله مسايل مطرح در آن، مبناي حجيّت قطع است . حجيّت معاني متعدّدي دارد كه از ميان معاني مطرح شده براي آن، سه معنا در علم اصول براي حجيّت قطع قابل بررسي است كه عبارتند از: حدّ وسط قرار گرفتن در قياس استنباط حكم شرعي، كاشفيّت قطع و معذريّت و منجزيّت؛ مقصود از حجيّت قطع در علم اصول صرف حدّ وسط قرار گرفتن در قياس وكاشفيّت نيست بلكه مقصود اصولي از حجيّت ، منجزيّت و معذريت است. در حجيّت به معناي منجزيّت و معذريّت ديدگاه هاي متنوعي وجود دارد كه عبارتند از ذاتي بودن معذريت و منجزيّت ، لازم ذاتي بودن معذريت و منجزيّت، حكم عقلي به معذريت و منجزيّت ، اعتباري بودن معذريت و منجزيّت ، و تبعيت معذريت و منجزيّت از مولويت مولا. اين پژوهش با مراجعه به كتب اصولي مرجع و ملاحظه ي مدعاي انديشمندان علم اصول در مورد حجيّت قطع به بررسي ادلّه ارائه شده توسط ايشان پرداخته است و به اين نتيجه رسيده است كه : در ذاتي بودن معذريت و منجزيّت دليل با مدعا ناسازگار است چرا كه مدعا، وجوب متابعت قطع است درحالي كه دليل ، طريقيّت و كاشفيّت قطع است. درحكم عقلي به معذريّت و منجزيّت نمي توان گفت كه قطع به حكم عقل حجّت است زيرا بعث و الزام از وظائف مولا است و شأن عقل فقط درك است نه امر و نهي. بر اعتباري بودن معذريّت و منجزيّت قطع نيز اين اشكال وارد است كه حجيّت قطع در زماني كه بشري و عقلايي نبوده اند كه بنايي براي ايشان محقق شود ، ثابت بوده است . درلازم ذاتي بودن معذريّت و منجزيّت حجيّت از لوازم عقلي قطع دانسته شده، مانند حالتي كه در همه استلزامات عقلي موجود است. امّا صرف قطع به تكليف، منجّز و معذّر نيست بلكه منجزيّت و معذريّت از لوازم حكم مولاست ديدگاه آخر در مورد حجيّت قطع توسط شهيد محمد باقر صدر مبتني بر مسلك حق الطاعه شكل گرفته است. در ديدگاه شهيد صدر ديدگاه شهيد صدر در دو امر اساسي با نظر مشهور متفاوت است، اول اين كه حجيّت، لازم قطع نيست بلكه آنچه لازم ذاتي قطع است صرف كاشفيّت است و حجيّت از شئون حق طاعت مولاست نه ازشئون قطع وكاشفيّت و محركيت قطع، چرا كه اگر از شئون قطع مي بود بايد هر قطعي منجزيّت داشت حتي اگر تكليف از جانب هر فردي غير از مولاي حقيقي بود. حجيّت قطع به معناي منجزيّت و معذريّت با يك كبري و صغري ثابت مي شود صغري عبارت است ازا
    Thesis summary

  14. مفهوم و مباني اعتبار بينه
    محمد نادري عارفي 2017
    موضوع اين پژوهش، مفهوم و مباني اعتبار بيّنه است. بيّنه، در فقه جهت اثبات موضوعات كاربرد دارد و يكي از ادلّه اثبات دعوي در محاكم اسلامي و از اركان مهمّ آن محسوب مي شود. بررسي مباني اعتبار بيّنه و قلمرو استفاه آن درفقه اسلامي از اهداف اين پژوهش مي باشد. شيوه انجام اين پژوهش به صورت تحليلي و توصيفي است. مهم ترين پرسش-هايي كه در اين پژوهش به آن پاسخ داده شده است عبارتند از: مفهوم بيّنه چيست؟ مباني اعتبار بيّنه چيست؟ قلمرو كاربرد بيّنه در چه مواردي است؟ پژوهش هايي كه تاكنون درباره بيّنه انجام شده، بيشتر مربوط به باب قضا و شهادات است، در اين پژوهش علاوه بر آن، كاربرد بيّنه در تمامي ابواب فقه، در موضوعات مورد بررسي قرار گرفته است كه نتايج حاصل از آن قابل استفاده خواهد بود. قاعده مهم فقهي البينة علي المدعي و اليمين علي من انكر، براي اثبات دعاوي و قاعده عموم حجيّت بيّنه، براي اثبات ساير موضوعات به كار برده مي شود.موضوعى كه با بيّنه اثبات مى گردد بايد داراى اثر شرعى و محسوس
  15. بررسي مفاهيم شرط، وصف و حصر با رويكردي بر آراء اصوليان معاصر
    محمد چهاردولي 2016
    مبحث مفاهيم از مباحث مهم، كارآمد و مورد مناقشه ي دانش اصول فقه است كه درك كامل و دقيق آن به فهم صحيح متون قانوني و بيان كننده حكم، كمك شاياني خواهد كرد.اين مبحث مهم به عنوان موضوع پايان نامه ي حاضر انتخاب گرديده و در ضمن نگارش آن سعي شده است با دقت و تفكر در مسائل و تحليل نظرات، مطالب جديدي ارائه شود.در اين پژوهش، به طور خاص سه مورد از مفاهيم يعني مفهوم شرط، وصف و حصر، هر يك در فصلي جداگانه به طور مفصل مورد بررسي واقع شده و تحت هر فصل مباحث مختلفي طرح گرديده است. از جمله مسائلي كه در ضمن مفهوم شرط بحث شده تشكيك در عليت شرط است؛ اكثر اصوليان براي اثبات مفهوم شرط به عليت شرط براي جزا متمسك شده اند ولي برخي از اصوليان علت بودن شرط را نفي كرده و اساس اين استدلال را برانداخته اند. در اين پژوهش پس از بيان استدلال ها ، نظريه دوم برگزيده شده است. در مبحث مفهوم وصف نظر غالب مفهوم نداشتن وصف است و استدلال هاي بررسي شده نيز مؤيد همين نظر است.اما اين مطلب در بعضي موارد با آنچه كه علما در مقام عمل به آن متمسك شده اند و نيز با فهم عرفي منافات دارد.آنچه كه در اين بحث حاصل شده و مطابق نظر برخي از علماي معاصر مي باشد اين است كه قبول دلالت جمله وصفيه بر مفهوم در همه موارد ممكن نيست؛ هرچند كه انكار آن نيز به صورت مطلق امكان ندارد. يرامون مبحث مفهوم حصر نكات ظريفي وجود دارد كه معمولا چه در كتب درسي چه در كلاس هاي درس، مورد توجه لازم قرار نمي گيرد و دقت كافي صرف آن نمي شود. و همين امر سبب اشتباهاتي گرديده كه نمونه هاي آن حتي در آثار استادان سرشناس اين حوزه مشاهده مي شود. مثلا ترجمه صحيح آيه ي دهم سوره حجرات چنين است: «مؤمنان فقط برادرند» در حالي كه آن را چنين ترجمه كرده اند: «فقط مؤمنان برادرند.» روشن سازي چنين ظرايفي از نتايج اين پژوهش است.
    Thesis summary

  16. تأثير شرط مدت در عقود جايز،درفقه اماميه و حقوق ايران
    وحيده بستان سرا 2016
    ماده 184قانون مدني ايران مقرر مي دارد:«عقود و معاملات به اقسام ذيل منقسم مي شود:لازم، جائز، خياري، منجّز و معلّق» .همچنين در ماده 186قانون مدني در تعريف عقدجايزآمده است:«عقدجائز آن است كه هر يك از طرفين بتواند هر وقتي كه بخواهد فسخ كند.» از تعريف مذكور در قانون مدني مشخص مي شود كه عقد جايز، توسط متعاقدين قابل فسخ است و فسخ آن نياز به علت قانوني ندارد. متعاقدين در ضمن تمامي عقود از جمله عقود جايز مي توانند شروطي را ذكر نمايند.در خصوص اعتبار شروط ضمن عقد، نظريات متفاوتي ارائه شده است.برخي از فقها معتقدند اين شروط به طور مطلق باطل هستند، گروه ديگري از فقها بر اين نظرند كه اين شروط باطل اند،اما باعث بطلان عقد نمي شوند و ليكن به نظر عده ي ديگر فقها، شروط تابع نوع عقدي هستند كه در آن درج شده اند. در اين صورت اگر عقد لازم باشد، شرط لازم الوفاست و اگر مشروط عليه، شرط را محقق نسازد،مشروط له حق اجبار ايشان را بر انجام تعهد وشرط دارد،اما اگر عقد جايز باشد، شرط به طور مطلق لازم الوفا نيست ودرج چنين شرطي مادام كه عقد بر هم نخورده باشد، معتبر است. از جمله شروطي كه مي توان، ضمن عقد جايز درج نمود، شرط مدت مي باشد. اگر شرط مدت در عقدجايزدرج شود اين شبهه ايجاد مي شود كه با توجه به اينكه عقد جايز با اراده طرفين هر زمان كه بخواهند قابل فسخ است، آيا اين عقد جايز تغييرماهيت داده و به لازم تبديل مي شود يا خير؟ وآيا درج شرط مدت در عقد جايز باعث مي شود حق فسخ طرفين ساقط شود يا اينكه شرط مدت تغيير در ماهيت عقد جايز، ايجاد نمي كند و حق فسخ طرفين ساقط نمي شود؟ با بررسي اقوال مختلف فقها مي توان گفت، شرط مدت تابع عقد جايز مي باشد و تا هر زمان كه عقد جايز باقي باشد،شرط نيز باقي است و لازم الوفاست و در حدود مقتضاي ذات و حيات عقد اصلي صحيح و لازم الاتباع است و به محض فسخ عقد توسط طرفين شرط به تبع معدوم شدن عقد از بين مي رود.در نتيجه درج شرط مدت در ضمن عقد جايز باعث تغيير هويت عقد جايز به لازم نمي شود.در اين پژوهش به طور تحليلي به اين موضوع پرداخته شده است.
    Thesis summary

  17. بررسي مباني فقهي اطلاعات و امنيت داخلي
    مهدي بياتي 2016
    اين پايان نامه با موضوع بررسي مباني فقهي اطلاعات وامنيت داخلي وباهدف بررسي وتبيين مباني فقهي مشروعيت اقدامات وسازوكارهاي اطلاعاتي در حوزه امنيت داخلي وهمچنين تبيين فقهي اهميت، ضرورت وجايگاه اقدامات فوق الذكر به صورت توصيفي- تحليلي ولبا استفاده ازكتب معتبر ومرجع فقهي، تفسيري، روايي، تاريخي، امنيتي و... تدوين گرديده است. اهم چالش هاي مطرح در اين مقال به اين موضوع اختصاص دارد كه آيا اقدامات اطلاعاتي وامنيتي درفقه شيعه مشروعاست ياخير؟ درصورت مشروعيت مويدات شرعي و محدوده ي آن چيست؟ همچنين نقش سازوكارهاي اطلاعاتي در تامين امنيت داخلي وحفظ حيات واقتدار نظام اسلامي از ديگر موارد مطرح در اين نويسار است. اهم يافته ها ونتايج حاصله در اين نوشتاربه شرح ذيل مي باشد: با استناد به ادله قرآني، روايي، عقلي واجماعي،حفظ حريم خصوصي افراد وكرامت انساني آنان امريواجب وضروري است به همين منظور تجسس واقدامات اطلاعاتي به عنوان اصل اوليه حرام است. ازآنجايي كه هيچ عامي نيست مگر اينكه تخصيص خورده باشد ((ما من عام الا وقد خص)) به استناد همان ادله ي مذكور در بند يك، اقدامات اطلاعاتي به عنوان اصل ثانويه در مواردي مشروع بلكه واجب است. ازجمله مواردي كه مي توان به مشروعيت اقدامات اطلاعاتي حكم كرد، ارتكاب اين اقدامات به منظورحفاظت وحراست از نظام اسلامي است؛ همچنين از ديگر استثنائات وارده برحرمت تجسس و اقدامات اطلاعاتي، ارتكاب اين اعمال به منظور تامين امنيت در همه ي ابعاد آن است. با توجه به نقش انكار ناپذير سازمان ها وسازوكارهاي اطلاعاتي وامنيتي درحفظ، سقوط حتي استقلال نظام هاي سياسي موجود درجهان، عقلاي عالم يكي ازمولفه هاي مهم حفظ نظام اعم از اسلامي وغير اسلامي را بهره مندي از سيستم وسازمان اطلاعاتي قوي ومنسجم مي دانندكه به واسطه ي آن توطئه هاي دشمنان داخلي وخارجي خنثي و از آرمان ها ومنافع ملي حفاظت وحراست گردد
    Thesis summary

  18. تحديد مالكيت خصوصي توسط حقوق عمومي از منظر فقه و حقوق
    مرضيه حسيني چگني 2015
    حق عيني، يكي از حقوق مادي است كه بدون واسطه براي افراد بر روي اشياء ايجاد مي شود و به موجب آن براي مالك حق هرگونه تصرفي به وجود مي آيد. از جمله كامل ترين حقوق عيني كه انسان از ديرباز تاكنون بر اشياء داشته، حق مالكيت است. مالكيت رابطه اي اعتباري است كه افراد نسبت به اشياء پيدا مي كنند و به اين طريق بر آن ها مسلط مي شوند. مالكيت داراي سه وصف است: دائمي بودن، انحصاري بودن و مطلق بودن. شارع به موجب قاعده ي تسليط، احترام مال مسلمان و اصل آزادي قرارداها، حق مالكيت را به رسميت شناخته و با وضع قاعده ي ضمان يد از آن حمايت كرده است. قانونگذار نيز با تبعيت از شرع، با وضع ماده ي 30 ق.م. و دو اصل 46 و 47 ق.ا. حمايت خود را از اين حق اعلام داشته است. اما آنچه امروزه قابل توجه است، بروز شرايطي است كه قانونگذار را بر آن مي دارد تا پاره اي از حقوق خصوصي را در راستاي نفع عموم محدود كند. مالكيت نيز همچون ديگر حقوق از دخالت دولت ها در امان نمانده و به مرور با از دست دادن اوصاف خود، به جهت عناويني نظير «حمايت از حقوق عامه» و «ايجاد نظم عمومي» مورد تحديد قرار گرفته است. مالكيت هاي معنوي نيز كه از نظر موضوع بر امور معنوي نظير حق چاپ مترتب مي شوند، از اين قاعده مستثني نبوده اند. شارع محدود كردن حق مالكيت را براساس برخي مباني همچون قاعده ي لاضرر، مصلحت، احكام حكومتي و مواردي از اين قبيل مجاز مي داند. محدود سازي حق مالكيت به صورت قانوني ايجاد مي شود كه «قانون زمين شهري»، «قانون توزيع عادلانه ي آب» از جمله ي آن مي باشد. بنابراين مالكيت اعم از مادي و معنوي با عناوين مختلف محدود شده و اطلاق خود را نسبت به گذشته از دست داده است. حكومت اسلامي براي حمايت از مصالح عموم تصدي اعمال محدوديت ها را برعهده دارد.