Sattar Azizi

Professor

Update: 2024-05-16

Sattar Azizi

Faculty of Humanities / Department of law

Ph.D. Dissertations

  1. معيارهاي احراز رابطه سببيت در مسئوليت مدني
    واحد خزايي 2023
    مسئوليت مدني از مهمترين اركان حقوق است و رابطه سببيت نقش مهمي در اين ارتباط دارد
  2. دامنه مصونيت ماموران عالي رتبه دولتي در برابر صلاحيت كيفري خارجي و بين المللي
    معصومه اماميان 2019
    مصونيت مأموران عالي رتبه دولتي در برابر محاكم كيفري خارجي را در دو منظومه « مصونيت شخصي » و « مصونيت موضوعي يا رسمي » مي توان بررسي كرد. نظام مصونيت شخصي به ين معناست كه سه مقام رييس دولت، رييس حكومت و وزير امور خارجه در طول دوران سمت از مصونيت كامل و مطلق برخوردار هستند و بواسطه ارتكاب هيچ جرمي تحت تعقيب قرار نمي گيرند چه آنكه جرم قبل از تصدي سمت و يا در زمان تصدي سمت روي داده و چه آنكه سفر مقام عالي رتبه به كشور ديگر، در چارچوب سفر رسمي بوده و يا در قالب سفر شخصي و يا توريستي انجام شده باشد. مبناي اين نوع مصونيت، تساوي حاكميتي دولتها و رابطه افقي ميان دولتها مي باشد. مصونيت موضوعي، ناظر به اعطاي مصونيت به ماموران دولتي در خصوص اعمال رسمي دولتها مي باشد. اين نوع مصونيت ناظر به ماهيت عمل مي باشد و با پايان دوره تصدي گري ماموران عالي رتبه دولتي از ميان نمي رود اما برخي استثنائات بر اين نوع مصونيت وارد شده است. ارتكاب جنايات مهم بين المللي ولو با استفاده از امكانات دولتي انجام شده و در نتيجه به عنوان عمل رسمي توصيف شود، به عنوان استثنايي بر حوزه مصونيت رسمي وارد شده است و مقام عالي رتبه دولتي قابل محاكمه و تعقيب خواهد بود همانگونه كه پينوشه در كشور انگلستان به جهت ارتكاب شكنجه در دوران رياست جمهوري خود تعقيب شد. در برابر بهره مندي مصونيت در برابر محاكم كيفري خارجي، مقامات عالي رتبه دولتي از مصونيت در برابر محاكم بين المللي برخوردار نخواهند بود و به جهت رابطه عمودي ميان اين محاكم با دولتها، حق استناد مصونيت براي مأموران از بين خواهد رفت.
  3. جدايي چاره ساز در نظام حقوق بين الملل
    محمد ويسي چمه 2019
    پاسخ به مساله مشروعيت جدايي يكجانبه در نظام حقوق بين الملل قراردادي يافت نمي شود . از اين رو حكم اين موضوع را مي بايست در نظام حقوق بين الملل عرفي جستجو نمود . نظر به وجود اختلاف نظر جدي دررويه دولتها و نظريات علماي حقوق ، به نظر مي رسد كه مي بايست از رويه قضايي داخلي (به عنوان يكي از مظاهر برجسته عملكرد دولتها ) و رويه قضايي بين المللي استفاده نمود . بررسي آراي داخلي و رويه كميسيون آفريقايي حقوق بشر و مردم حاكي از پذيرش نظريه جدايي چاره ساز در پاسخ به مشروعيت جدايي يكجانبه است . در خصوص آستانه مورد نظر جهت تحقق جدايي چاره ساز نيز ميان دولتها و حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد . رويه قضايي از ميان دو آستانه بالا و متوسط ، آستانه اخير را پذيرفته است و ملهم از شرط محافظ مندرج در اعلاميه روابط دوستانه ، انكار سيستماتيك مشاركت "مردم" مذكور در اداره امور محلي و ملي و تبعيض گسترده عليه آنها را براي ايجاد حق جدايي كافي مي دانند . در هر حال ، جدايي يكجانبه مي بايست آخرين راه چاره و تير تركش باشد . در اين رساله مشروعيت و آستانه لازم جهت حصول حق جدايي چاره ساز ، مورد بررسي قرار مي گيرد .
  4. سلسله مراتب هنجاري قواعد حقوق بين الملل با تاكيد بر جايگاه قواعد حاكم بر محيط زيست
    سيدمهدي موسوي بدرباني 2019
    يكي از موضوعات مهم در حقوق بين الملل عمومي، موضوع سلسله مراتب هنجاري قواعد حقوق بين الملل است. از جمله ويژگي هاي مهم هر قاعده حقوقي، ميزان اعتبار آن قاعده حقوقي است. با توجه به اثر الزام آور قاعده حقوقي، تمام قواعد حقوقي قواعد الزام آور تلقي مي گردند. با توجه به تفاوت در درجه الزام قواعد حقوقي مختلف، مشخص است كه قواعد داراي درجه الزام بالاتر، قواعد داراي جايگاه والاتر يا اعتبار بيشتر محسوب مي گردند. در حقوق بين الملل عمومي، بيشترين اعتبار قواعد حقوقي مربوط به قواعد آمره مي باشد. پس از قواعد آمره كه در راس هرم سلسله مراتب قواعد حقوقي در حقوق بين الملل هستند، قواعد معمولي حقوق بين الملل قرار دارند. بديهي است كه در صورت بروز تعارض ميان قواعد حقوقي با ميزان درجات اعتبار متفاوت، قاعده پايين دستي تا ميزان تعارض با قاعده بالادستي، محكوم به بي اعتباري خواهد بود. اين تفاوت در درجه بندي قواعد حقوقي، در تمام شعب مختلف حقوق بين الملل و از جمله در حقوق بين الملل محيط زيست قابل بررسي است. اگرچه حقوق بين الملل محيط زيست يكي از شاخه هاي نوظهور و جديد حقوق بين الملل عمومي مي باشد، با اين وصف درجه بندي اعتباري قواعد حقوقي در اين شعبه از حقوق بين الملل هم مي تواند وجود داشته باشد. پرداختن به ميزان اعتبار و جايگاه حقوقي اصول و قواعد حقوق بين الملل محيط زيست موضوع اصلي اين رساله بوده است. اهميت اين موضوع در اين است كه امروزه در نظام حقوق بين الملل با حجم قابل توجهي از قواعد حقوقي معتبر و در عين حال متعارض روبرو هستيم. در اينجا بحث ضرورت رفع تعارض مطرح مي شود و جهت انجام اين امر، يكي از مهم ترين ضوابط موجود توجه به ميزان اعتبار قواعد مي باشد. در اين رساله به ويژه به موضوع اعتبار و درجه بندي قواعد حقوق بين الملل محيط زيست پرداخته ايم و ضمن تشريح منابع مختلف حقوق بين الملل و تبيين جايگاه قواعد مندرج در آنها در سلسله مراتب قواعد حقوق بين الملل، اصول و قواعد حقوق بين الملل محيط زيست در قراردادها و معاهدات بين المللي، رويه قضايي ديوان بين المللي دادگستري و دكترين را مورد بررسي قرار داده ايم. در اين رساله به اين نتيجه رسيده ايم كه در طبقه بندي قواعد حقوق بين الملل محيط زيست، برخي قواعد از جايگاه بالاتري نسبت به قواعد ديگر برخوردارند.

M.Sc. Theses

  1. بررسي تطبيقي حقوق دارندگان تابعيت اصلي و اكتسابي در نظام حقوقي ايران و اسناد بين المللي
    2024
    هدف اين تحقيق بررسي تطبيقي حقوق دارندگان تابعيت اصلي واكتسابي در نظام حقوقي ايران و اسناد بين المللي است. روش تحقيق توصيفي – تحليلي و به شيوه تطبيقي است وبا استفاده از منابع كتابخانه اي، اطلاعات جمع آوري گرديده است. دولتها به دو شيوه متفاوت، تابعيت خود را به افراد اعطاء ميكنند كه از آنها با عنوان تابعيت اصلي واكتسابي نام برده ميشود. به آن نوع تابعيتي كه در زمان تولد و يا پس از تولد شخص اما از زمان تولد به او منتسب مي شود و به عبارتي به او تحميل مي گردد، تابعيت اصلي گفته مي شود. آن نوع تابعيتي نيز كه در دوراني پس از تولد شخص به افراد اعطاء مي گردد، تابعيت اكتسابي خوانده مي شود كه مي تواند قهري يا اختياري باشد. نتايج بررسي ها نشان ميدهد كه نظام حقوقي ايران، حقوق كمتري براي دارندگان تابعيت اكتسابي در مقايسه با دارندگان تابعيت اصلي، تفاوت قائل شده و ماده 982 قانون مدني، بر اين نكته تصريح كرده است. در حوزه اسناد بين المللي شاهد تحولي تدريجي به سوي امحاي تبعيض در بهره مندي از حقوق ميان دارندگان تابعيت اصلي و اكتسابي هستيم. در ميثاق حقوق مدني و سياسي، هيچ گونه اشاره اي به تبعيض در اين ارتباط، وجود ندارد اما در ماده 5 كنوانسيون اروپايي تابعيت، هرگونه تبعيض در برخورداري از حقوق ناشي از تابعيت ميان دارندگان تابعيت اصلي و اكتسابي ممنوع است و كميته حقوق بشر نيز در تفسير كلي شماره 25 در خصوص مشروعيتِ تمايز در بهره مندي از حقوق و مزايا ميان دارندگان تابعيت اصلي و اكتسابي، تشكيك نموده است. بنابراين به نظر مي رسد كه دولتها ميبايست نسبت به رفع تبعيض ميان حقوق دارندگان تابعيت اصلي و اكتسابي اقدام نمايند و در هرحال، به نظر مي رسد كه اِعمال هر نوع محدوديت و تمايز در بهره مندي از حقوق ميان دارندگان تابعيت اصلي و اكتسابي ميبايست متناسب بوده و فراتر از موارد ضروري و لازم نباشد.
  2. بررسي تطبيقي مفهوم كشور و عضويت در سازمان ملل متحد با فدراسيون بين المللي فوتبال (فيفا)
    محمدصادق نيكومحب 2023
    در اين پايان نامه به بررسي تطبيقي مفهوم كشور يا دولت و موضوع عضويت آنها در دو سازمان بزرگ جهاني؛ سازمان ملل متحد و فدراسيون بين المللي فوتبال (فيفا) پرداخته شده است. دولتها تنها واحدهاي سياسي هستند كه از امكان عضويت در سازمان ملل متحد برخوردار هستند. در زمان تاسيس سازمان ملل متحد در سال 1945 براي كسب رضايت و خسنودي رهبر شوروي، دو كرسي ديگر به نام اوكراين و بلاروس كه در واقع، از جمهوريهاي تشكيل دهنده اتحاد جماهير شوروي بودند از مزيت عضويت در سازمان برخوردار شدند. اين اتفاق، استثنايي بود و در حال حاضر، واحدهاي فروملي، امكان عضويت در ملل متحد را ندارند. در بند 1 ماده 4 منشور، شرايط عضويت در اين سازمان، احصاء شده است و متقاضي عضويت بايد دولت باشد، شيفته صلح بوده و مايل و قادر به اجراي تعهدات ناشي از منشور باشد. مضاف بر آنكه تقاضاي عضويت بايد به ترتيب به تاييد شوراي امنيت و مجمع عمومي رسيده باشد. در خصوص عضويت در فيفا نيز اصولاً دولتها مي توانند متقاضي عضويت در اين سازمان باشند اما به دلايل تاريخي و همچنين با توجه به ملاحظات جغرافيايي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و بويژه با در نظرگرفتن مصالح ورزشيِ ناظر بر توسعه فوتبال در جهان، برخي نهادهاي فروملي نيز از امكان عضويت در سازمان برخوردار شده اند. عضويت فدراسيونهاي فوتبال ولز، اسكاتلند و ايرلند شمالي در فيفا با توجه به ملاحظات تاريخي و نقش ممتاز بريتانيا در خلق بازي فوتبال و توسعه آن در جهان، مورد موافقت قرار گرفته و در اساسنامه فيفا درج شده است. همچنين غالب سرزمينهاي غيرخودمختار و نيز سرزمينهاي ماورابحار به عضويت فيفا درآمده اند تا موضوع توسعه فوتبال در اين سرزمينها توسط فدراسيونهاي محلي پيگيري شده و آنها بتوانند در مسابقات قاره اي و جهاني شركت نمايند. بنابراين عضويت در فيفا برخلاف عضويت در سازمان ملل متحد، داراي شرايط سهل تري است و بر همين اساس، تعداد دول عضو ملل متحد (193 دولت) كمتر از تعداد فدراسيونهاي عضو فيفاست (211 دولت عضو).
  3. بررسي تطبيقي مفهوم و جايگاه ضرر در حقوق داخلي ايران و طرح مسئوليت بين المللي دولت ها (2001)
    فاطمه حاجي بابايي 2023
    مسئله ضرر، يكي از مهم ترين مسائل در حوزه حقوق مسئوليت به شمار مي آيد. در اكثر نظام هاي حقوقي جهان ضرر به عنوان يكي از اركان مسئوليت، نقش مهمي در تشخيص شخص مسئول ايفا مي نمايد. در حقوق داخلي ايران نيز ضرر در چارچوب قواعد فقهي و انواع مسئوليت اعم از كيفري و مدني، به عنوان ركن مهمي از اركان مسئوليت به شمار مي آيد. اين در حالي است كه در عرصه روابط مبتني بر مسئوليت در حقوق بين الملل و به ويژه در طرح مسئوليت بين المللي دولت ها، علي رغم اهميت ويژه ضرر و بررسي آثار آن در مواد گوناگون طرح مذكور، علي الظاهر از ضرر به عنوان ركني از مسئوليت دولت ها ياد نشده است و نقض تعهدات جايگزين اين ركن مسئوليت شده است. درحاليكه به نظر مي رسد اولين اثر نقض تعهدات، ورود ضرر به شخص زيان ديده است؛ ولو آنكه آن ضرر ملموس و مشهود نباشد.
  4. حكومتهاي رقيب و آثارآن در نظام حقوق بين الملل: با تاكيد بر قضيه ونزوئلا
    ميلاد شرفي 2023
    پس از پايان جنگِ سرد و فروپاشي شوروي و اضمحلال اردوگاه كمونيسم، در دهه 1990 شاهد جايگزيني ايدئولوژي حكمراني ليبرال دموكراسي در بين كشورهاي تازه استقلال يافته اروپايي و ديگر مناطق جهان بوديم. از اين رو معيار مشروعيت دموكراتيك ابعاد بين المللي پيداكرده و ديگر شاهد تنها اعمال قدرت موثر براي شناسايي حكومت ها، مانند آنچه كه در حقوق بين الملل كلاسيك شاهد بوديم، نيستيم. اخيرا در برخي از كشورها شاهد حكومت هاي رقيب هستيم .در بحران رياست‏جمهوري ونزوئلا در سال 2019 شاهد اعمال معيار مشروعيت دموكراتيك در شناسايي حكومت گوايدو در مقابل حكومت مادورو هستيم. در اين پژوهش اين سوال مطرح است كه در فرض وجود حكومت هاي رقيب در يك كشور، جامعه بين الملل از كدام حكومت و بر اساس چه معياري به عنوان حكومت رسمي شناسايي مي كند؟ پژوهش حاضر با روش توصيفي-تحليلي نگارش شده كه با توجه به موضوع، از كتب، مقالات و تحليل خبرگزاري هاي مهم حقوقي استفاده شده است. با بررسي حكومت هاي رقيب در برخي از كشورها و خصوصا كشور ونزوئلا به اين نتيجه مي رسيم كه شاهد تقابل دو معيار مشروعيت دموكراتيك و كنترل موثر حكومت در بحث شناسايي توسط جامعه بين المللي هستيم. سازمان ملل متحد گرچه در قبال كودتاهاي نظامي از معيار مشروعيت دموكراتيك براي احراز حكومت قانوني بهره برده، ولي در قبال بحران ونزوئلا اعلام بي طرفي كرده است.
  5. اثر ازدواج برتابعيت در پرتو كنوانسيون هاي بين المللي و نظام حقوقي ايران
    شراره رضايي 2022
    مسئله ي تابعيت از جمله موضوعات مهم براي دولت ها مي باشد. به همين جهت نيز آن ها موجبات متنوعي را براي تحميل تابعيت بر اشخاص مقرر مي دارند. اين موجبات در مواردي مي تواند منجر به تعارض شود و دشواري هايي را براي اشخاص به وجود آورد. ازدواج يكي از همين موجبات است. اين تحقيق با روش توصيفي-تحليلي ابعاد مختلف تاثيرگذاري ازدواج برتابعيت زنان را موردتوجه قرار داده و با بررسي رويكرد نظام حقوقي ايران و اسناد بين المللي نتيجه گرفته است كه اين دو نظام رويكرد متفاوت و حتي متناقضي را اتخاذ كرده اند. راه كار جامعه ي بين المللي به سمت توجه به جنبه هاي حقوق بشر، برابري زنان و مردان و تفكيك دو موضوع ازدواج و تابعيت گام برداشته است. اسناد بين المللي بر عدم تاثيرپذيري تابعيت زنان از ازدواج تاكيد دارند. اين در حالي است كه نظام حقوقي ايران با تاكيد بر وحدت تابعيت همچنان در ابعاد مختلف، تابعيت شوهر را به زن تحميل مي كند.
  6. آئين رسيدگي به دعاوي كشورها عليه يكديگر در نهادهاي معاهداتي و محاكم منطقه اي حقوق بشر
    مريم خاني ملحم لو 2022
    چندين سازكار نظارتي براي رعايت تعهدات حقوق بشري دولت ها وجود دارد. يكي از آن ها «شكايات بين-الدولي» است. سه نوع سازكار مختلف شكايات بين الدولي وجود دارد. مورد اول شكايات در چارچوب نهادهاي معاهداتي حقوق بشر و مورد دوم در چارچوب محاكم منطقه اي حقوق بشر انجام ميشود. در چارچوب سوم، ديوان بين المللي دادگستري به بررسي شكايات دولتها عليه يكديگر در موضوع نقض قواعد حقوق بشر ميپردازد كه آخرين مورد آنها شكايت گامبيا عليه ميانمار در موضوع نقض كنوانسيون منع ژنوسيد بوده است. تنها دو مورد نخست موضوع بررسي اين پايان نامه مي باشد. در چارچوب نهادهاي معاهداتي حقوق بشر به يك دولت اجازه داده مي شودكه عليه دولت ديگركه مرتكب نقض جدي مفاد يكي از معاهدات حقوق بشري شده و به موازين آن عمل نمي كند، طرح شكايت نمايند و براي استناد به اين روش لازم است كه هر دوكشور مربوطه در معاهده مورد بحث عضو باشند كه تنها چهار نهاد از ميان 9 نهاد معاهداتي حقوق بشر، اين سازوكار را پذيرفته اند. اين سازوكار در ماده 21 كنوانسيون منع شكنجه و ساير مجازات هاي بي رحمانه، غيرانساني يا تحقيرآميز، ماده 76 كنوانسيون حقوق كارگران مهاجر و اعضاي خانواده ي آنان و به روش مفصل تري در مواد 41_43 ميثاق حقوق مدني، سياسي و مواد 11-13 كنوانسيون رفع كليه ي اشكال تبعيض نژادي گنجانده شده است. نظام هاي منطقه اي حقوق بشر از طريق محاكم منطقه اي، مسئوليت احقاق حقوق آحاد بشر در سطح منطقه اي را با همكاري و مساعدت نظام بين-المللي حقوق بشر برعهده دارند. يكي از سازكارهاي نظارت بر حسن اجراي حقوق بشر، امكان طرح دعوي دولت هاي منطقه عليه يكديگر در صورت بروز نقض معاهدات حقوق بشري منطقه اي مي باشد. در سيستم آمريكايي، كنوانسيون آمريكايي حقوق بشر در ماده 45 به هر كشور طرف اجازه مي دهد كه اعلام كند كه صلاحيت كميسيون را براي دريافت و بررسي ارتباطاتي كه در آن يك كشور عضو ادعا مي كند كه يك كشور عضو ديگر مرتكب نقض حقوق بشر مندرج در اين كنوانسيون شده است، به رسميت مي شناسد. سپس كميسيون يا يكي از طرفين مي تواند موضوع را به دادگاه آمريكايي ارجاع دهد. منشور آفريقايي، به طور مشابه، در ماده47 و49 پيش بيني مي كند كه اگر يك كشور طرف منشور فعلي بر اين اعتقاد باشد كه يك كشور طرف ديگر مفاد منشور را نقض كرده است، مي تواند موضوع را مستقيماً به كميسيون ارجاع دهد. سپس شكاي
  7. تحليل آراي كميته اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در رسيدگي به شكايات افراد
    آيسان ملك آرا 2022
    دولت هاي عضو ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با تصويب پروتكل اختياري اين ميثاق، صلاحيت كميته را براي دريافت شكايات فردي عليه دولت مربوطه و رسيدگي به شكايات مي پذيرند. قابل دادخواهي بودن حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي از گام هاي مهم براي احقاق حقوق بشر مي باشد. اما كميته شرايط و معيار هايي را براي شكايات فردي تعيين كرده است كه در صورت داشتن آن معيار ها، شكايت قابل پذيرش مي باشد. با بررسي شكايات مطروحه نزد كميته، مشخص شده است كه كميته در تعداد معدودي از شكايات راي صادر كرده است. در اين پژوهش، ابتدا توضيحاتي به اختصار در مورد محتوا و ماهيت مهمترين حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مندرج در ميثاق، پروتكل اختياري ميثاق، صلاحيت كميته و روند كار كميته ارائه شده است . در ادامه، تمامي شكايات فردي پذيرفته شده نزد كميته و شكايات رد شده توسط كميته، علت قبولي يا رد شكايات و آراي صادر شده توسط كميته از زمان لازم الاجراء شدن پروتكل اختياري تا تاريخ اتمام اين پژوهش بررسي شده است. همچنين توضيحاتي در رابطه با بررسي ماهيت دعوا و توصيه هاي احتمالي كميته به دولت مربوطه ارائه شده است. با بررسي تمامي شكايات ارائه شده به كميته مشخص گرديد كه تاكنون 73 شكايت فردي نزد كميته ثبت شده كه در اين پژوهش به منظور دسترسي راحت تر به مطالب، در قالب چندين جدول تقسيم بندي شده است. در اين پژوهش، شكايات مسترد شده، شكايات رد شده و شكايات پذيرفته شده با توضيحاتي در رابطه با دلايل استرداد، رد و يا قبولي شكايت به همراه اطلاعاتي نظير بيشترين حقوق نقض شده در شكايات مطروحه نزد كميته و دولتي كه بيشترين شكايات عليه آن است، ارائه شده است. در اين پژوهش مشخص شد كه بيشترين شكايات فردي طرح شده نزد كميته در رابطه با ماده ي 11 و حق بر مسكن كافي مي باشد.
  8. ترور سردار قاسم سليماني از منظر حقوق بين الملل
    هانيه شيخي 2021
    در صبحگاه روز جمعه سوم ژانويه2020 (13 دي ماه 1398) پهپاد آمريكايي (ام كيو-9)، دو خودرو حامل سردار قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و همراهان ايشان كه به دعوت عراق به آن كشور سفر كرده بودند و 5 نفر از اعضاي سازمان شيعي الحشدالشعبي عراق از جمله ابومهدي المهندس معاون نيروهاي الحشدالشعبي اين گروه را در ورودي فرودگاه بغداد هدف حمله موشكي قرار دادند و سرنشينان به شهادت رسيدند. دولت آمريكا رسماً مسئوليت اين حمله را پذيرفت و اعلام كرد كه دستور انجام اين عمليات راساً از سوي رئيس جمهور آمريكا صورت گرفته است. دولت آمريكا مدعي است كه سپاه قدس جزء گروه هاي تروريستي است و آمريكا مي تواند بر اساس قانون سال 2001 و 2002 افراد اين سازمان را به قتل برساند. و اينكه دولت آمريكا مدعي بود كه سردار سليماني قصد برنامه ريزي براي حمله به نيروهاي آمريكايي را دارد و مي تواند با استفاده از اصل دفاع مشروع ايشان را ترور كند. در صورتي كه به نظر مي رسد قتل هدفمند ناظر به كشتن تروريست ها و افرادي است كه به بازيگران غيردولتي تعلق دارند و نمي توان از اين نهاد در توجيه كشتن مأموران دولتي به ويژه مقامات سياسي و نظامي دولت ها استفاده كرد. و اينكه دفاع مشروع پيش دستانه و پيش گيرانه مورد استناد دولت آمريكا مورد پذيرش جامعه بين المللي نيست. و در پاسخ به اين پرسش كه آيا با ترور سردار تجاوزي عليه ايران صورت گرفته يا خير؟ بايد گفت با توجه به نحوه واكنش و عكس العمل جمهوري اسلامي ايران به نظر نمي رسد كه ايران اين اقدام را در حكم آغاز جنگ تلقي كرده باشد. و در نهايت اينكه ترور سردار قاسم سليماني ناقض قواعد حقوق بين الملل بشردوستانه (فقدان جنگ ميان ايران و آمريكا) و همچنين ناقض مقررات حقوق بين الملل بشر (منع محروميت خودسرانه حق حيات، عدم طي فرايند قضايي عادلانه در دادگاه صالح) و نيز اين واقعه ناقض حاكميت دولت عراق (عدم رعايت موافقتنامه SOFA توسط آمريكا) است.
  9. جايگاه اجراي موقت معاهدات در نظام حقوقي ايران
    مهديه ورمزياري 2021
    معاهده سندي بين المللي و بطور عمده مكتوب است كه بطور غالب ميان دولت ها براي نيل به اهدافي مشترك منعقد مي شود. براي اجرايي شدن معاهده و ورود آن به نظام بين المللي لازم است فرآيند مذاكره، نگارش، امضا، تصويب، مبادله يا توديع سند انجام گيرد كه از اين ميان عمل تصويب مرحله اي اساساً ملي است كه در نهادهاي داخلي هر كشور به عمل مي آيد. در هر حال سرانجام پس از مرحله توديع در معاهدات چند جانبه و تبادل در معاهدات دوجانبه، معاهده در آستانه لازم الاجرا شدن قرار مي گيرد. در كنار اين توضيحات به مفهوم اجراي موقت مي پردازيم كه در ماده 25 كنوانسيون حقوق معاهدات 1969 وين پي ريزي شده است، بدين شكل كه اجراي موقت معاهدات را در صورتي كه خود معاهده چنين امري را مقرر كند يا كشورهاي مذاكره كننده بنحو ديگري توافق كرده باشند، مجاز شمرده است. بايد افزود كه اجراي موقت معاهدات به عنوان نهادي براي اجراي معاهده به طور موقت و پيش از لازم الاجرا شدن شكل گرفته است. به طور كلي اجراي موقت معاهده هنگامي كار آمد است كه اجراي معاهده يا بخشي از آن پيش از لازم الاجرا شدنِ قطعي، ضرورت داشته باشد. در توجيه و توضيح موارد كاربرد اجراي موقت مي توان گفت با توجه به زمانبَر و طولاني بودن تشريفات تصويب، معاهداتي كه اجراي فوري آنها ضرورت دارند با چالشي جدي مواجه مي شوند.
  10. حمايت حقوقي سازمان بهزيستي ايران از كودكان بي سرپرست و بد سرپرست در تعامل با مقررات بين المللي (با تاكيد بر موضوع نگهداري آنان)
    زهرا حسنعلي پورگاوگاني 2020
    خانواده، مهمترين عامل در ميان عوامل متعددي است كه ميتواند باعث تسهيل رشد و شخصيت كودك يا بازداري آن شود. رشد در اوايل كودكي از طريق عوامل محيطي مانند خانواده، مراقبان، محيط اطراف و فرهنگ تحت تأثير قرار ميگيرد. رشد بهينه در كودكان به محركهاي محيطي- حمايتي و رابطه قوي با مراقبان اوليه مانند والدين بستگي دارد . ميزان تأثير والدين تا حدودي به فراواني، مدت، شدت و كيفيت تماسهاي اجتماعي آنان با فرزندانشان مرتبط است. والديني كه از لحاظ عاطفي به فرزندان خود نزديك هستند، بيشتر از والديني كه با فرزندان خود رابطه چنداني ندارند، بر فرزندان تأثير مي گذارند. در هر سال، به علت فشارهاي اقتصادي و اجتماعي، والدين، شمار زيادي از كودكان را در جامعه رها مي كنند و رايج ترين شكل مراقبت از كودكان طرد شده در سراسر جهان، مراقبت در پرورشگاه است. مرگ والدين، مشكلات خانوادگي و مالي، برخي از مهمترين دلايل سپردن كودكان به پرورشگاه است. از سوي ديگر يكي از مهمترين مسئوليت هاي خانواده پرورش و تربيت فرزندان است، چه بسا بسيارند خانواده هايي كه توانايي و آمادگي اين رسالت بزرگ را ندارند و فرزندان خود را براي مراقبت به سازمان هاي پرورشگاهي مي سپارند.
  11. بررسي ساختار حقوقي و سياسي نظام افغانستان در پرتو نظام هاي رياستي و نيمه رياستي
    مهدي معنوي 2019
    قانون اساسي هركشور به عنوان سند حقوقي و سياسي، نظام حقوقي و سياسي را در آن كشور شناسايي و طراحي مي كند. در افغانستان نيز در چارچوب قانون اساسي كنوني، ساختار نظام حقوقي وسياسي تعريف گرديده است اما در سند مزبور مؤلفه ها و عناصر نظام سياسي كشور تلفيقي از رژيم هاي رياستي و پارلماني با برجستگي و تمايل بيشتر به نظام رياستي شناسايي شده است. از اين رو، در اين پژوهش به بررسي ساختار حقوقي و سياسي نظام افغانستان با توجه به شاخص هاي بارز و شايع نظام هاي رياستي و نيمه رياستي مي پردازيم، تا نمايان گردد نظام سياسي مقرر در قانون اساسي و روية سياسي در افغاستان، از كدام يك از نظام هاي بالا تبعيت نموده است. فلذا هدف اين پژوهش برجسته شدن نوع نظام حقوقي و سياسي افغانستان با در نظرداشت نظام هاي رياستي و نيمه رياستي و آشكار شدن آسيب هاي نظام سياسي كنوني مي باشد. بنابراين با توجه به مؤلفه هاي رژيم نيمه رياستي مقرر در قانون اساسي و پديدار شدن نهاد«رياست اجرائيه» با تساهل و احتياط مي توان گفت نظام حقوقي و سياسي افغانستان نيمه رياستي ـ نيمه پارلماني مي باشد. اما آسيب هاي نظير ضعف نظام حزبي، بومي نبودن قوانين، گسترده بودن اختيارات رييس جمهور، عدم تجانس سياسي ميان رييس جمهور و رييس اجراييه و... از شايع ترين موارد است كه كليت نظام سياسي و حقوقي افغانستان را تهديد مي كند.
    Thesis summary

  12. نظام انتخاباتي مجلس شوراي اسلامي با تاكيد بر عوامل و مولفه هاي لازم در تعيين حوزه هاي انتخابيه
    فاطمه بحيرايي 2019
    عوامل و مولفه هاي متعددي در تعيين حوزه هاي انتخابيه در نظام انتخاباتي مجلس شوراي اسلامي نقش دارند. در اين پايان نامه بر آن بوده ايم تا عوامل مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي در تعيين حوزه هاي انتخابيه را مورد بررسي قرار دهيم. در نظام انتخاباتي مجلس شوراي اسلامي، قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، تعداد 270 نفر را به عنوان نماينده تعيين كرد و در بازنگري قانون اساسي در سال 1368 مقرر گرديد تا هر ده سال يكبار با لحاظ مولفه هاي مختلف اجتماعي و سياسي و با توجه به افزايش جمعيت تعداد بيست نفر به تعداد نمايندگان افزوده شود كه تاكنون يكبار اين اتفاق افتاده است. همچنين در چند دوره اخير تلاش شده است تا حوزه هاي انتخابيه فعلي به عنوان حوزه انتخابيه استاني در نظر گرفته شود و مردم نمايندگان خود را به صورت استاني انتخاب نمايند اما تاكنون اين مصوبات با مخالفت شوراي نگهبان قانون اساسي ، لازم الاجرا نشده است.
  13. حقوق و تعهدات دولتهاي عضو اتحاديه اروپايي در پذيرش پناهجويان ناشي از درگيريهاي داخلي سوريه
    سحر پسنديده 2016
    پژوهش حاضر با كاربست شيوه كيفي كه مبتني بر گردآوري اطلاعات از منابع كتابخانه اي مي باشد، مبين يافته هايي بوده مبني بر اينكه، با وجود آن كه وضعيت پناهندگي و پناهجويي بر اساس كنوانسيون 1951 ژنو در تمام كشورهاي اروپايي با امضاي كنوانسيون مذكور، به رسميت شناخته شده است؛ اما ميان كشورهاي اتحاديه اروپايي در اين مورد كه در سطح ملي با پناهندگان سوري چگونه برخورد كنند، اختلاف نظر وجود دارد و هريك از دول عضو، در امر پذيرش پناهندگان و پناهجويان منافع سياسي و اجتماعي كشورشان را مباني عملكرد قرار داده اند؛ برخي دولتها، از پذيرش پناهندگان و پناهجويان خودداري نموده و راهكارهاي قانوني پذيرش در اين خصوص را هر روزه محدودتر مي نمايند؛ زيرا ميزباني پناهندگان و پناهجويان، بر اساس تجربياتي كه اين كشورها در طول ساليان داشته اند، آسيب ها و پيامدهايي در حوزه امنيت نظامي، امنيت سياسي، امنيت اجتماعي و فرهنگي، امنيت اقتصادي و نيز امنيت زيست محيطي، در پي خواهد داشت. برخي ديگر از دول عضو اتحاديه، در جهت كاهش بخشي از آلام آوارگان سوري و همچنين با توجه به اينكه بخشي از آوارگان، تحصيل كرده و نيروي كار خبره بوده اند و دول اروپايي مذكور نيز به نيروي كار تحصيل كرده و نخبه نيازمند بوده اند، در پذيرش پناهجويان سوري و اعطاي پناهندگي به آنها سياستي باز را اعمال كرده اند.
  14. حق آموزش زبان مادري با تحليل اصل 15 قانون اساسي
    حديث قنبري 2016
    زبان و زيست در ساحت زباني بنيادي ترين وجه زندگي انسان است و زبان پايه اي ترين سازه ي فرهنگ است .احترام به حيثيت ذاتي بشر، پيوندي ناگسستني با احترام به هويت آن شخص دارد. حق آموزش و يادگيري زبان مادري از جمله حقوق و مطالبات مهمي است كه قوميت ها و گروه ها خواهان بهره مندي از آن هستند. در حقيقت بدون تأمين آموزش، امكان بقاي زبان مادري در دراز مدت وجود ندارد. با توجه به اختلاف نظرها در تفسير اصل 15 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، ازجمله اينكه آيا دولت در جهت آموزش زبان قوميت ها تكليف دارد و يا حقي است كه قوميت ها خود بايستي ابزار و امكانات آموزش آن را فراهم كنند، اين بحث وجود دارد كه آيا بحث فوق الذكرتنها حاوي حق آموزش زبان مادري است و يا حق آموزش به زبان مادري را نيز در بردارد؟ در پايان چنين نتيجه گيري مي كنيم كه تنها آموزش زبان مادري از جمله تعهدات دولت به موجب اصل 15 قانون اساسي است و آموزش زبان مادري قوميت ها به موجب اسناد بين المللي و مفاد قانون اساسي تعهد و تكليف دولت به شمار مي آيد .موظف است كه در اين زمينه امكانات لازم را براي اقليت ها فراهم نمايد؛ در غير اينصورت با خطر نابودي اقليت ها مواجه خواهيم شد.
  15. مطالعه تطبيقي شرايط داوطلبان و سازكارهاي انتخابات رياست جمهوري ايران و امريكا
    سيدعلي موسوي 2016
    در دنياي امروز حداقل حقوق مردم در كشور هايشان ،حق داشتن تعيين سرنوشت خود است كه در قالب انتخابات معنا مي يابد.كشور جمهوري اسلامي ايران سابقه كوتاهي در برگزاري انتخابات رياست جمهوري دارد و نياز به كسب تجربه هاي زياد تارسيدن به نقطه مطلوب در اين امر دارد . در اين راستا ، در اين پژوهش به بررسي و تطبيق انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده با انتخابات رياست جمهوري ايران مي پردازيم تا از تجربيات كشوري كه سابقه بيش از 2 قرن برگزاري انتخابات رياست جمهوري دارد و اين كار را به روش ويژه اي انجام مي دهد ،در راستاي پر بار تر كردن انتخابات رياست جمهوري در كشور ايران استفاده كنيم. در اين پژوهش به بررسي ساختار و سازو كار انتخابات رياست جمهوري آمريكا و جمهوري اسلامي ايران در برگزاري و نظارت بر انتخابات وشرايط داوطلبان مي پردازيم و هدف از اين پژوهش تبين انتخابات رياست جمهوري در دو كشور و نمايان شدن نقاط ضعف و قوت در هر دو نظام است.انتخابات رياست جمهوري امريكا به روش الكترال كالج برگزار مي شود و اين نظام انتخاباتي با ساختار فدراليسم اين كشور و روند طولاني ،حزبي و پر هزينه مبارزات انتخاباتي همساني دارد و به دليل سكولار بودن نظام سياسي شرايط نامزد هاي رياست جمهور ،عيني و غير اعتقادي و غير ديني مي باشد.انتخابات ايران ،در زمينه ورود نامزدها به فرايند انتخابات با عدم مديريت روبرو است و انتخابات در زمينه مالي غير شفاف و مدت تبليغات كوتاه مدت و غير حزبي و در زمينه نظارت و اجرا متمركز مي باشد كه شرايط داوطلبان از فرهنگ سياسي ،ديني در كشور تبعيت مي كند و موارد اعتقادي و ديني را هم در بر مي گيرد.
  16. رابطه دموكراسي و نظارت قضايي
    محمدطه محقق 2015
    آيا نظارت قضايي دمكراتيك است يا مغاير با دمكراسي مي باشد؟ مطابق با قانون اساسي مي باشد يا مغاير با آن است؟آيا قضات انتصابي مي توانند در يك دمكراسي مبتني بر قانون اساسي به اعلام مغايرت ونقض تصميماتي كه در يك پروسه دمكراتيك اخذشده است بنمايند؟ دربسياري از موارد معضل اساسي زماني بروز مي يابد كه اختيار نظارت بر قانون اساسي به تضاد ميان دو ايده بنيادين سياسي ميان نظارت قضايي ودمكراسي مي انجامد وهمچنين ميان ايديال هاي سياسي مهم در نهادهاي سياسي ورويه ها مي انجامد.اگر محاكم به اعمال نظارت قضايي بپردازند،چگونه مي توان آن را با ايديال هاي دمكراتيك جمع كرد؟چگونه مي توان مردم را حاكم دانست در حالي كه نمايندگان آنها قادر به تصويب قوانين مورد تقاضاي مردم نمي باشند؟ چگونه مي توان پروسه دمكراتيك را منصفانه وعادي تلقي نمود (درحالي كه)امكان نظارت برمقامات سياسي منتخب وجود ندارد؟ آيا از لحاظ حقوقي مانعي ندارد كه مقامات سياسي صرفا به تقاضاي اكثريت در گسترش حقوق و حقوق اقليت ها توجه نمايند؟اگر مقامات سياسي به اعمال هر دو قانون عادي واساسي بپردازند اعمال تمايز ميان اين دو دسته از حقوق فايده اي دارد؟ آيا مي توان ميان قانون مصوب وقانون در حال اجرا قايل گرديد، اگر قضات هر دوي آن را اجرا نمايند؟آيا قانون اساسي بخشي از يك پروسه سياسي است يا اينكه نظارت گسترده بر آن پروسه مي باشد؟ والنهايه آنكه چه كسي تصميم مي گيرد كه قلمرو قانون اساسي تاچه حوزه اي است؟ چه كسي تصميم مي گيرد كه معناي قانون اساسي چيست؟ واينكه چه كسي تصميم مي گيرد كه آيا قانون عادي قانون اساسي را نقض نموده است؟
    Thesis summary

  17. مطالعه تطبيقي فدراليسم در نظام هاي حقوقي آلمان، بوسني و هرزگوين و عراق
    فريده مرادي 2015
    فدراليسم دو نوع است اداري و قومي، فدراليسم قومي براي حل مشكلات توزيع قدرت در كشورهاي چند قوميتي مناسب است و فدراليسم اداري براي كشورهايي كه تنوع قومي ندارد و هدف كاهش فشار زياد كار بر دوش حكومت مركزي است. آلمان بصورت فدراليسم اداري اداره مي شود. اصل 20 قانون اساسي آلمان بيان مي دارد: جمهوري فدرال آلمان يك كشور فدراتيو و دموكراتيك مبتني بر عدالت اجتماعي است. اين اصل به مثابه يكي از مهمترين اصول قانون اساسي آلمان كاراكتر نظام سياسي اين كشور را تبين كرده است.هرچند اين نوع از اداره كشور مي تواند به مذاكرات طولاني و كسل كننده، كم بازده ، پيچيده و پرخرج بينجامد. اما فدراليسم؛ گزينه مناسبي براي آن كشور است زيرا علاوه بر كاهش وظايف حكومت مركزي، نقش موثرتري براي شهروندان در اداره امور كشور قايل مي شود و پيوندي عميق ميان مركز و لندرها ايجاد مي كند. عراق از آنجا كه كشوري چند قومي و چند مذهبي است،براساس ماده اول قانون اساسي دائم،فدراليسم را بعنوان شكل حكومتي خود براي دوران پس از سقوط صدام انتخاب كرده است. با اين وجود، در عراق مشكلاتي قابل توجه در اجراي فدراليسم پديد آمده كه مي تواند آينده فدراليسم را در آن كشور را با خطر مواجه نمايد. كشور بوسني و هرزگوين نيز براساس توافقنامه ديتون كه در دسامبر 1995 به امضا رسيد به دو بخش يا موجوديت تقسيم شده است كه به دليل پيچيدگي شرايط و تنوع اقليم شكل فدرال را براي خود برگزيده است ولي به علت حاكميت اهداف و منافع متضاد هريك از قوميت ها،همياري و همكاري را از ميان آنها برداشته است. باوجود مسايل و مشكلاتي كه وجود دارد بهترين شيوه براي اداره سه كشور مورد بحث فدراليسم مي باشد و كماكان فدراليسم قومي بهترين گزينه براي دو كشور عراق و بوسني و هرزگوين است چرا كه بدليل تنوع قومي كه در اين كشورها وجود دارد فدراليسم مانع از درگيري و تنش هاي قومي بيشتر است كه ممكن است به درگيري هاي داخلي بينجامد و اوضاع را نابسامان تر كند.
  18. اهليت و آثار انعقاد معاهدات توسط ايالتها و مناطق خودمختار
    مهرناز خردمندنيا 2015
    بررسي اهليت ايالتها و مناطق خودمختار در زمينه انعقاد معاهده موضوع اصلي اين رساله مي باشد. در اين پايان نامه سعي كرديم با ارائه پيشينه و رويه كنوني دولتها در به رسميت شناختن اهليت ايالتها و مناطق خودمختار ديدگاه كلي در خصوص اهليت يا عدم اهليت ايالتها و مناطق خودمختار را بيان كنيم. انعقاد معاهده يكي از قديميترين و مهمترين مشخصه دول مستقل در حاكميت بر كشور ميباشد. بعضي از كشورها قانون اساسي دارند كه به موجب آن دولت از لحاظ سياسي به بخشهاي جزئي تقسيم ميشود. واحدهاي تشكيل دهنده كشور فدرال حاكميت سرزميني ندارند اما به عنوان يك واحد سياسي، در قانون اساسي، براي آنها اهليت انحصاري در موضوعات خاصي، اهليت اشتراكي با دولت فدراسيون در بعضي مسائل شناخته شده و در بعضي مسائل به هيچ وجه اهليت ندارند. همچنين در برخي كشورها كه ساختار فدرال ندارند، به بعضي از مناطق، خودمختاري سياسي اعطا شده است و موضوع اهليت اين نهادها در انعقاد معاهده با كشورهاي ديگر نيز در پايان نامه حاضر بررسي شده است. ترديدي نيست كه كشورها به عنوان تابعان اصلي حقوق بينالملل از اهليت انعقاد معاهده برخوردارند اما موضوع اهليت واحدهاي ايالتي و مناطق خودمختار از مباحث بحث برانگيز و اختلافي در قوانين اساسي كشورها ميباشد. به نظر ميرسد كه با بررسي پيش نويس سابق كنوانسيون حقوق معاهدات، رويههاي سابق و كنوني دولتها و همچنين قانون اساسي كشورهاي مختلف در اين گونه موارد، ميتوان به نتيجه دقيقتر و جامعتري دست يافت. در اين پايان نامه موضوع را در چهار فصل، ابتدا از منظر مفهوم كلي معاهدات و اهليت و بعد رويههاي سابق و كنوني كشورها مورد بررسي قرار دادهايم و در ادامه موضوع آثار و مسئوليت معاهدات منعقده توسط ايالتها و مناطق خودمختار را مورد مطالعه قرار دادهايم.
  19. مطالعه تطبيقي اهداي جنين در حقوق ايران و انگليس
    كمال صالحي ذهابي 2013
  20. توصيف حقوقي در دادرسي هاي مدني
    روناك زندكريمي 2013
  21. نظريه ارتباط موثر در حقوق بين الملل خصوصي
    گزيزه علائي اردلان 2013
  22. جايگاه دفاع مشروع عليه كنش گران غيردولتي در حقوق بين الملل
    خاطره نظري 2013
  23. تفكيك بين جنبش آزادي بخش و تروريسم در نظام حقوق بين الملل
    جمال احمد نژاد 2013
  24. مسئوليت بين المللي دولت در ارتكاب ژنوسايد با تاكيد بر قضيه بوسني علي صربستان
    محمد حاجي 2012
  25. شناسايي و اجراي احكام خارجي در حقوق ايران
    محمد صادق سيفي 2012
  26. بررسي قواعد تعيين صلاحيت در دادرسي هاي مدني
    فيروزه خداياري سيكان 2012
  27. مطالعه تطبيقي ماهيت هيأت داوري در بازار سرمايه ي ايران و آمريكا
    اعظم عيوضي 2012
  28. مطالعه تطبيقي تابعيت اكتسابي در حقوق ايران، انگلستان و فرانسه
    صدرالله خرمي 2012